1-
امام صادق علیه السلام می فرماید: « وقتی مردم برای گرفتن پست و مقام و مال دنیا به طرف
معاویه ملعون می رفتند و به او تقرّب میجستند،
حبابه والبیه به طرف
امام حسین علیه السلام رفت و او در عبادت، بسیار کوشا و جدی بود و آنقدر عبادت کرده بود که از شب زنده داری و روزه های مستحبی لاغر شده بود. . .
2- امام صادق علیه السلام می فرماید: « روزی حبابه والبیه مقداری ماهی خریده بود و در آنها یک « جریه » هم بود. (جریه نوعی ماهی بی فلس است که خوردن آن حرام می باشد). در راه خدمت
امیرالمومنین علیه السلام رسید. حضرت به او فرمودند: « چه به همراه داری؟ » حبابه عرض کرد : « ماهی خریده ام » حضرت اشاره به جریه کردند و فرمودند: « این چیست؟»
حبابه عرض کرد: « برادرم کمردرد گرفته و برای او طبابت کرده اند که جریه بخورد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: « خداوند شفا را در حرام قرار نداده است.» حبابه که هرگز به حرام دست نیالوده بود، فوراً آن جریه را به زمین انداخت و گفت: « استغفرالله که من این حرام را حمل کردم.»
3- صالح بن میثم اسدی می گوید: « روزی حبابه والبیه را دیدم و متوجه شدم صورت او از زیادیِ سجده سوخته شده و چروک برداشته است. »
منابع:
بحار الانوار، ج 26، ص 122، ح 13.
بحار الانوار، ج 62، ص 85، ح 8.
بحار الانوار، ج 44، ص 180، ح 1.