امام صادق علیه السلام میفرماید:«وقتی مردم برای گرفتن پست و مقام و مال دنیا به طرف
معاویه میرفتند و خود را به او نزدیک میکردند،
حبابه والبیه به طرف
امام حسین علیه السلام رفت. او در عبادت، بسیار کوشا و جدی بود و از شبزندهداری و روزههای مستحبی لاغر شده بود.»
در روایت دیگری فرمود:
روزی حبابه والبیه مقداری ماهی خریده بود و در آنها یک «جریه» هم بود. (جریه نوعی ماهی است که به دلیل بیفلس بودن، خوردنش حرام شمرده میشود.) در راه خانه،
امیرالمومنین علی علیه السلام او را دید و به او فرمود:«چه به همراه داری؟»
حبابه عرض کرد:« ماهی خریدهام.»
امام به اشاره جریه کرد و فرمود:«این چیست؟»
حبابه عرض کرد:«برادرم کمردرد گرفته و طبیب برای او جریه تجویز کرده است.»
امام فرمود:«خداوند شفا را در حرام قرار نداده است.»
حبابه فوراً جریه را به زمین انداخت و گفت:« استغفرالله که من این غذای حرام را با خود حمل کردم.»
صالح بن میثم اسدی نیز روایت کرده است:« روزی حبابه والبیه را دیدم که پیشانیاش بر اثر سجدههای طولانی پینه بسته بود.»
منابع:
بحار الانوار، ج 26، ص 122، ح 13.
بحار الانوار، ج 62، ص 85، ح 8.
بحار الانوار، ج 44، ص 180، ح 1.