منو
 صفحه های تصادفی
میرمهنا ، کریمخان و انگلیسی ها
امام رضا «ع»
دینامیک سنگ
خرچنگ ساحلی
کیفیت درگیری
آمید
غذا خوردن امام هفتم علیه السلام در کودکی
آلوفان
درس عملیات دستگاهی در صنایع شیمیایی
امام صادق علیه السلام و پرداخت قرض معلی بن خنیس
 کاربر Online
509 کاربر online
 : روان شناسی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 27 مرداد 1388 [08:33 ]
  چند فکر سمی دارید؟
 

با جواب دادن به پرسش های زیر می توانید از وجود افکار و باورهای سمی تان آگاه شوید . در زیر چهل عبارت وجود دارد . هر یک از عبارت ها را به دقت بخوانید و تصمیم بگیرید که آیا با آن موافقید یا نه . در کنار باورهایی که با آن موافقید ، علامتی بگذارید . به خاطر داشته باشید که به هیچ وجه جواب درست یا غلطی وجود ندارد .
- تفریح و سرگرمی وقت تلف کردن است
- برای تو بهتر است دیگران را کنترل کنی
- برون ریزی خشم روش سالمی است
- هر طور رفتار کنی ، خانواده و دوستانت باید دوستت داشته باشند
- مهربانی بر نامهربانی غلبه می کند
- آنچه را شاید باعث رنجش دیگران شود ، نگو
- هدف باید کمال باشد
- بگو نه ، اگر به آنها رو بدهی ، سوارت می شوند
- اتمام حجت به جر و بحث پایان می دهد
- صداقت مطلق ، بهترین روش است
- باید در قبال اقوام یا دوستان بی ملاحظه ،سکوت اختیار کرد
- تاحدودی به هر چه بخواهی می رسی
- اگر می خواهی کاری درست انجام شود ، خودت آن را انجام بده
- وقتی کارها غلط از آب در می ایند ، باید دنبال مقصر گشت
- تنبیه روش تربیتی خوبی است
- احساساتت را بروز نده
- اولین برداشت ها به آدم می گوید مردم به راستی چه جور افرادی هستند
- تایید پدر و مادر مهم تر از هر چیزی است
- موفقیت و پول باعث خوشبختی می شود
- یک بار که قربانی شوی ، همیشه قربانی هستی
- متواضع باش ؛ از خودت تعریف نکن
- انتقاد روش خوبی برای اصلاح اشتباهات مردم است
- خود خواه نباش ، اولویت را به دیگران بده
- همسرت باید عاشق والدین و خانواده ات باشد
- وقتی آدم توقعات بالایی دارد ، همه تلاشش را می کند
- مهم است که همه ما را دوست داشته باشند
- اگر مشکلات را نادیده بگیری ، بر طرف می شوند
- فقط برای برنده شدن بازی کن
- هر کسی که به راستی عاشق توست ، باید بداند چه نیازی داری
- توهین و بی احترامی باعث ناراحتی می شود
- با یک عذر خواهی همه چیز درست می شود
- برای تغییر ، باید دلایل رفتارت را درک کنی
- اشتباهاتت را بپوشان ، حفظ ظاهر مهم است
- اگر از احساسات درونی ات پیروی کنی ، اشتباه نخواهی کرد
- زندگی باید منصفانه باشد
- زوج های خوشبخت ، به هیچ کس دیگری تمایل جنسی ندارند
- حرف آدم سند است ؛ هرگز زیر قولت نزن
- کار سخت و طاقت فرسا شخصیت را می سازد

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 27 مرداد 1388 [08:56 ]
  تفکر درباره افکار نادرست
 

در حالی که این متن را می خوانید ، به استدلال های که در باره باورهای چهل گانه ارائه می شود ، توجه خاصی داشته باشید . آیا استدلال های ارائه شده باعث می شوند که نظریه تان را دوباره بازبینی و بررسی کنید ؟ امیدوارم که این کار را بکنید . برخی از باورهای سمی نادرست از بقیه آسیب زا تر هستند ، اما معتقدم که همه آنها می توانند پیامدهای آسیب زا و مخربی داشته باشند . اگر چه ممکن است برخی نمونه ها را تاحدودی افراطی به نظر بیایند ، درک کنید که هر میزان استدلال نادرست ( تفکر نادرست ) می تواند پیامدهای منفی بلند مدتی داشته باشد . احساس خوب و زندگی موثر به طور وسیعی به تفکر روشن ، منطقی ، عاقلانه و درست بستگی دارد . هر طور فکر کنید ، همان گونه احساس و عمل خواهید کرد .
شما می توانید از طریق این بررسی نگرشتان را تغییر دهید و توصیه می کنم هر فکر سمی را به دقت در نظر بگیرید ، سپس یک لحظه هم آن را باور نکنید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 27 مرداد 1388 [14:24 ]
  آیا تفریح و سرگرمی وقت تلف کردن است ؟
 

شخصی که بیشتر از توانش کار می کند ، دچار خستگی مفرط می شود . . زیرا شخص تحت فشار روانی قرار می گیرد.برخی از اشخاص خیال می کنند با 24 ساعت کار کردن می توانند پیشرفت خیلی زیادی داشته باشند . این اشخاص باور دارند که هدف از زندگی سخت کار کردن ، اتمام کار ، پیروز شدن ، پیش رفتن ، رقابت و موفقیت به هر بهایی است . آنها خودشان را اشخاصی مفید می دانند و اغلب به دلیل مفید بودنشان پاداش های ملموسی دریافت می کنند . به طور معمول پول و آنچه می توانند با آن بخرند .
اما برخی از این اشخاص مفید و پربازده ، پا را از این فراتر می نهند و وقت تلف کردن را گناه می دانند و تا حدودی هر شکلی از تفریح و سرگرمی را با تنبلی ، راحت طلبی ، سستی و وجودی بی فایده یکسان می بینند . برای آنها ، تفریح و سرگرمی بی حاصل است . پاداش های غیر محسوس آن - خوشی ، لذت ، آرامش - گواهی برای کار سخت نیست . این اشخاص تاثیر سودمندی را که تفریح و سرگرمی می تواند فراهم کند ، دست کم می گیرند و در طول روزی کاری آنقدر به خودشان استراحت نمی دهند که هشیاری و تمرکزشان را به دست آورند .
کار مستمر و بدون استراحت کارایی شما را تضعیف می کند . وقتی برای استراحت وقفه ای در ایجاد می کنید ، مهم است که خودتان را درگیر فعالیتی کنید که با کاری که انجام می دادید متفاوت باشد . یعنی اگر کارتان نوشتن مقاله یا خواندن مطالب تحصیلی بوده است ، رجوع کردن به روزنامه یا حتی کتاب های فکاهی برای کسب آرامش در قیاس با فعالیت هایی غیر خواندنی مانند قدم زدن یا تلفن به یک دوست ، کمتر احیا کننده خواهد بود .
به یاد داشته باشید اگر تفریح و سرگرمی را وارد زندگی روزانه تان نکنید ، ممکن است کار بیشتر ولی دستاورد کمتری داشته باشید .
بیشتر مردم علاوه بر این که باور دارند تفریح بی فایده است ، همچنین اعتقاد دارند که این مساله توجه شان را از هدف نهایی کارشان که به دست آوردن امنیت مالی و شرایط شغلی خوب است ، منحرف می کند . البته پس انداز کردن برای سال های طلایی ، بازنشستگی عملی عاقلانه است ؛ اما به تعویق انداختن رضایت و خوشحالی هم ممکن است مشکلاتی داشته باشد . عده ای از مردم قبل از بازنشستگی شان می میرند و برخی آنقدر مریض می شوند که نمی توانند از حاصل سال ها دسترنج خود لذت ببرند . عده ای دیگر هم علیرغم سال ها کار سخت ، ممکن است کمتر از آنچه مد نظر داشتند به دست آورند . به علاوه بیشتر بازنشسته ها خیلی از زندگی لذت نمی برند ، چون نمی دانند چطور باید از زندگی لذت ببرند ! عاشقان به کار در تمام طول زندگی شان اوقات فراغت نداشته اند ، فعالیت های تفریحی را رشد نداده اند و در خودشان علاقه و شور و هیجانی را که ارزش دنبال کردن داشته باشد ، نمی یابند .
چون کار و تفریح برای زندگی سالم ضروری است ، باید تعادلی بین آنها برقرار کنید . اگر از زیاد کار کردن لذت می برید ، زیاد کار کنید . اما مطمئن باشید که برای جلوگیری از فشار روانی و تحلیل رفتن ، زمان کافی برای احیا و تجدید قوای خودتان هدر می دهید . گه گاهی تفریح کردن شما را سر حال و بشاش می کند و به شما توانایی می دهد تا هر آنچه را انجامش برایتان ضروری است ، به خوبی انجام دهید .
بیشتر مطالعات روان شناختی نشان داده اند که تمرین فاصله دار مانند فعالیت های تفریحی همراه کار ، در واقع کیفیت و بازدهی کارتان را افزایش می دهد . تفریح و سرگرمی ، باتری هایتان را دوباره شارژ می کند و شما را قادر می سازد که بهتر تمرکز کنید و به گونه ای موثرتر به فعالیت بپردازید . تنها عده کمی می توانند بدون داشتن ده تا پانزده دقیقه استراحت ، بیشتر از چند ساعت تمرکزشان را حفظ کنند . در واقع ، شخصی که به مدت هشت ساعت بی وقفه کار می کند ، به طور معمول کمتر از کسی که هر یک ساعت یا بیشتر ، وقفه ای ده دقیقه ای به کارش می دهد ، بازده دارد .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 27 مرداد 1388 [14:44 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که تفریح و سرگرمی وقت تلف کردن است ، مقابله کنید :
- اشخاص برای شارژ باتری هایشان به تفریح نیاز دارند
- من شایسته داشتن تفریح و سرگرمی در زندگی ام هستم
- مدام کار کردن و تفریح نداشتن ، برای هیچ کس خوب نیست
- کار زیاد ممکن است بازده کمتری بدهد
- بهتر است برای زندگی کار کنی ، نه این که برای کار زندگی کنی
- اگر در زندگی ام تفریح داشته باشم ، نتایج بیشتری به دست می آورم
- تفریح و سرگرمی وقت تلف کردن نیست
- اگر امروز لذت نبرم ، فردا شاید خیلی دیر باشد
استراحت ، تفریح و سرگرمی از نیازهای اولیه و مهم هر انسانی هستند


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 28 مرداد 1388 [15:35 ]
  برای تو بهتر است...
 

برای تو بهتر است که دیگران را کنترل کنی
هیچ کس دوست ندارد به او گفته شود چه کاری انجام دهد . زن یا مردی که سعی می کند برای همسرش نقش رئیس را بازی کند ، بدون تردید باعث ایجاد خصومت و آزردگی می شود . کارفرمایان خودرای ، کارمندان خوب را از دست می دهند و کارمندانی هم که باقی می مانند ، روش هایی برای تخریب فرد دیکتاتور پیدا می کنند . اشخاصی که سعی می کنند دوستانشان را زیر سلطه بگیرند ، به طور معمول دشمن تراشی می کنند .
هر کسی منحصر به فرد است و این حق را دارد که بر طبق خواسته های خودش زندگی کند ( اگر چه به طور قطع معقول است که فرد را از آسیب زدن به خود و دیگران باز داریم ) عبارت زندگی کن و بگذار دیگران هم زندگی کنند توصیه ای قدیمی که به ما پیشنهاد می کند تا حد امکان کمتر در کار دیگران دخالت کنیم،روشی است که اغلب تعادل را وارد زندگی اشخاص می کند .
اگر می خواهید با دیگران همراه شوید و دوست داشتنی و قابل پذیرش باشید ، تلاش برای کنترل دیگران را کنار بگذارید . ممکن است بد نباشد که از خودتان بپرسید : آیا قصد دارم دیگران را کنترل کنم ؟ صادق باشید . آیا مایلید پیوسته به دیگران توصیه کنید ؟ ایا اغلب به دیگران می گویید چه کار کنند و چه کاری نکنند ؟ آیا به طور معمول سعی می کنید که حرفتان را به کرسی بنشانید ؟ آیا از دستور دادن و امر و نهی کردن لذت می برید ؟ آیا وقتی از دست کسی آزرده می شوید ، اخم می کنید ؟ آیا به تهدید کردن روی می آورید ؟ آیا سعی می کنید تلافی کنید ؟ اگر به هر یک از این سوالها جواب مثبت داده باشید ، به احتمال زیاد اشخاص زیادی از شما آزرده خاطر هستند .
اگر رفتارهای کسی به طور جدی شما را ناراحت می کند ، یا اگر کسی سعی می کند شما را کنترل کند و دلتان می خواهد کاری در این خصوص انجام دهید ، اگر به سادگی از او بخواهید که از این رفتارش دست بردارد ، احتمال این که حرف شما را بپذیرد بیشتر از زمانی است که دست به تهدید بزنید و آمرانه رفتار کنید . اگر تلاش هایتان برای اصلاح موقعیت ناکام ماند ، توصیه ما این است که از چنین فردی فاصله بگیرید . این شامل هر کسی می شود ، حتی والدین ، خواهر و برادر ، دیگر اعضای خانواده ، کارفرمایان و هر کسی که او را دوست قلمداد می کنید .
البته موقعیت هایی وجود دارد که لازم است رئیس و مرئوس مشخص باشند . موقعیت های اضطراری به رهبری قوی احتیاج دارد و شرایط زندگی ، به ویژه روابط صمیمانه ، احترام متقابل سودمندتر است .
همه ما بیش از حد موقعیت هایی داشته ایم که کنترل بر ما تحمیل شده است : امر ونهی والدین ، قوانین مدرسه ، قوانین کار و قوانین حکومتی ، اگر سعی کنید کسی را در مشت خود نگهدارید ، آن فرد راهی برای سرکشی پیدا خواهد کرد . از این رو ، شما و هر کسی که با او همکاری می کنید بهتر است که مطالبه گر و کنترل کننده نباشید . در صورت لزوم قاطعانه ابراز وجود کنید ، ولی سعی نکنید در نقش کنترل کننده فرو بروید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 28 مرداد 1388 [15:51 ]
  تلقین های اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

تلقین اصلاحی برا ی دوری از فکر سمی

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که برای تو بهتر است دیگران را کنترل کنی ، مقابله کنید:
- درخواست کردن بهتر از مطالبه کردن است
- زندگی کن و بگذار زندگی کنند
- هیچ کس دوست ندارد به او بگویند چه بکند و چطور زندگی کند
- همه ما باید برخی چیزها را بپذیریم ، حتی اگر از آنها خوشمان نیاید
- به جای کنترل کردن ، بهتر است همکاری کنیم
- مردم حق دارند طبق خواست خودشان زندگی کنند
- من نمی توانم برای دیگران تعیین تکلیف کنم که چطور رفتار کنند

اگر سعی نکنی دیگران را کنترل کنی ، بهتر می توانی با آنها همراه شوی


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  پنج شنبه 29 مرداد 1388 [12:17 ]
  برون ریزی خشم روش سالمی است
 

انکار یا سرکوب احساساتتان ، شاید لبخند زدن در حالی که عصبانی یا آزرده هستید ، ناسالم است . در واقع ، بیشتر متخصصان توصیه می کنند که خشمتان را بروز دهید و آن را سرکوب نکنید . بهتر است که خشم را بیرون بریزید .
اما بهترین راه ابراز این احساسات چیست ؟ آیا گمان می کنید لازم است صدایتان را بلند کنید ، روی میز بکوبید ، مشتتان را گره کنید ، پاهایتان را بر زمین بکوبید ؟ اگر عصبانی هستید ، آیا به راستی باید با داد و فریاد با دیگران حرف بزنید ؟ آیا داد و فریاد زدن موقعیت بهتری برای شما به وجود می آورد ؟ جواب همه این سوالها نه است ! بیشتر اشخاصی غیر از این رفتار می کنند به عنوان افرادی پرخاشگر شناخته می شوند . آنها نمی دانند چطور احساساتشان را به آرامی بیان کنند . عصبانی و خشمگین شدن و فقدان کنترل ، ممکن است به احساس موقت رضایت و آسودگی از واکنش تند نسبت به دیگری منجر شود ، اما بعد از آن ، عده زیادی به ناراحتی و آشفتگی قبل از انفجارشان بر می گرددند و باعث ترس و هراس در دیگران نیز می شوند .
اما در مواجهه با ازدگی های جزئی ، اشخاصی هستند که به جای عصبانی شدن ، قاطعانه برخورد می کنند . آنها در برابر توقعات نامعقول مقاومت می کنند ؛ آنچه را می خواهند درخواست می کنند ؛ بدون این که خشمگین شوند یا دیگران را تحقیر کنند ، موضع شان را محکم بیان می کنند . به عبارت دیگر ، آنها خشم و دیگر هیجانات خود را به طور جدی ، مستقیم و معقول بیان می کنند .
اضهارات مستقیم و صریح از نطق های تند و هیجانی خیلی موثرتر است . با پاسخ قاطعانه نه تنها نتایج بهتری به دست می آورید ، بلکه احتمال کمتری وجود دارد که به سلامتی تان آسیب برسانید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  پنج شنبه 29 مرداد 1388 [12:23 ]
  تلقین های اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که برون ریزی خشم روش سالمی است ، مقابله کنید:
- خشم خوب است ، اما بهتر است با قاطعیت ابراز شود ؛ نه با پرخاشگری
- از دست دادن کنترل به سود تو نیست
- اگر جای او بودم ، دلم می خواست چطور عصبانیت نسبت به من ابراز شود ؟
- اگر از کوره در بروم مردم و هر چیز دیگری روی من نفوذ خیلی زیادی دارند !
- تنها افکار خودم است که می تواند مرا عصبانی کند .

برون ریزی خشم ، نوعی خود ویرانگری است ؛ ابراز هیجانات به طور قاطعانه روشی سالم است


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  جمعه 30 مرداد 1388 [13:30 ]
  هر طور زفتاری کنی ، خانواده و دوستانت باید دوستت داشته باشند
 

برخی اشخاص به عشق بدون قید و شرط معتقد اند. اقوام نزدیک و دوستان واقعی شان باید آنان را همان طور که هستند دوست بدارند و اهمیتی ندهند که آن ها ممکن است چه رفتار های ناجوری داشته باشند. اما این باور نادرستی است. عشق غیر مشروط فقط بین والدین و فرزندان کوچک آنان امکان پذیر است، اما در اغلب ارتباطات، رفتار شماست که باعث می شود که کسی عاشق تان باشد، از شما متنفر باشد، در جست و جوی شما باشد یا از شما اجتناب کند. در کل، دیگران مجموعه ای از اعمال شما را در ذهن ثبت می کنند زیرا تأثیر اعمال از کلام بیشتر است. تا این که عقایدی را درباره شما شکل دهند. شما از افکار و انگیزه های درونی تان آگاه هستید، اما تنها اطلاعاتی که دیگران درباره ی شما دارند، این است که چه طور عمل می کنید و این نیز مربوط به خودتان است.
مردم به کاری که شما برای آنان یا در قبال آنان انجام می دهید ، پاسخ می دهند و اهمیتی نمی دهند که چه کسی هستید و چه کاره اید . نگاهی صادقانه به اعمالتان بیندازید و ببینید برای اشخاص مهم زندگی تان چه کاری انجام داده اید . اول از خودتان بپرسید آیا شخصیت و سبک رفتارتان شما را فردی دوست داشتنی می کند و باعث می شود که دیگران خواستار بودن با شما هستند ؟ آیا بامرام هستید ؟ آیا به راحتی می توان با شما کنار آمد ؟ آیا مفید و مهربان هستید ؟ آیا محبت تان را ابراز می کنید؟ آیا نگرانی تان را نشان می دهید ؟ آیا شنونده خوبی هستید ؟
سپس از خودتان بپرسید آیا با دیگران بدرفتاری می کنید ؟ آیا خسیس ، نفذت انگیر ، خشن یا عبوس هستید ؟ آیا فردی انتقادی هستید ؟ آیا اغلب عدم تایید تان را بیان می کنید ؟ آیا بیشتر اوقات شکایت می کنید ، متهم می کنید و از کوره در می روید ؟ آیا توجهی به دیگران نمی کنید ؟ آیا حتی وقتی کارهای خوب انجام می دهید ، از سر اکراه و ناخشنودانه عمل می کنید ؟ اگر اغلب به نزدیکانتان به طور منفی واکنش نشان می دهید ، آنها از شما دوری خواهند کرد حتی اگر عاشق شما باشند .
هیچ کس نمی تواند همیشه شیرین ، گرم ، مهربان ، با محبت ، باملاحظه ، دوست داشتنی ، و خوشایند باشد . سوالی که باید از خودتان بکنید این است که چه مواقعی و تحت چه شرایطی خودخواه یا بی ملاحظه می شوید . به یاد داشته باشید که شما عشقتان را از طریق عملکردتان آشکار می کنید ! اگر شما بین کسی که هستید و نحوه عملکردتان ناهماهنگی می بینید ، شاید بخواهید اعمالتان را عوض کنید . به عنوان مثال اگر خودتان را سخاوتمند می بینید اما هرگز دستتان را به سوی صورت حساب نمی برید ، بهتر است از پیشخدمت بخواهید آن را به شما بدهد . اگر شما کار همکارتان را تحسین می کنید ، این را به او بگویید . اگر شما به وقت شناس بودن اهمیت می دهید ، دیگران را منتظر نگه ندارید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  جمعه 30 مرداد 1388 [13:43 ]
  تلقین های اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که هر طور رفتار کنی ، خانواده و دوستانت باید دوستت داشته باشند ، مقابله کنید :
- مردم نمی توانند فکر مرا بخوانند ، اما می توانند اعمالم را ببینند
- اعمال ما می گوید که چه کسی هستیم
- اگر می خواهم دیگران با من خوب رفتار کنند ، باید با آنها خوب رفتار کنم

این که چگونه رفتار می کنی ، مهم تر از این است که چه کسی هستی


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 31 مرداد 1388 [18:03 ]
  مهربانی بر نامهربانی غلبه می کند
 

هدف شما باید تضعیف رفتار اهانت آمیز باشد . اغلب ، ما اشخاصی را می بینیم که به نظر می رسد در موقعیت های کاری نامناسبی گیر کرده اند که کارفرمایان یا ناظران با آنها بدرفتاری می کنند و آنها می ترسند از خودشان دفاع کنند . در بسیاری از موارد ، تحمل بدرفتاری بهای بسیار بالایی است که برای امنیت شغلی مان می پردازیم . اگر در چنین موقعیتی هستید و نمی توانید مشکل را بر طرف کنید ، بهتر است در جستجوی شغل دیگری باشید . البته وقتی یافتن شغل دیگری دشوار است ، کاربرد توصیه ما سخت می شود ؛ اما اگر موقعیت از کنترل خارج شده است ، باید تصمیم بگیرید که به خودتان اهمیت بدهید .
ما مهربانی را در ارتباطات تشویق می کنیم ، اما نه در پاسخ به بدرفتاری . در واقع باید با دیگران منصفانه رفتار کنیم . اما بر این موضوع که آنها نیز با تو منصفانه رفتار کنند ، اصرار بورز.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 31 مرداد 1388 [18:08 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که مهربانی بر نامهربانی غلبه می کند ، مقابله کنید :
- من نباید اجازه دهم کسی با من بدرفتاری کند
- اگر طرز رفتار دیگران را با خودم دوست ندارم ، باید بیاموزم که خیلی صریح و بی پرده به آنها بگویم
- من رفتار نامهربانه دیگران را تقویت نمی کنم
- این که از دیگران بخواهی با تو با ادب و نزاکت رفتار کنند ، خواسته ای بجا است
- اگر کسی با من بدرفتاری کند ، به او لبخند نمی زنم و وانمود نمی کنم رفتارش درست است
::__
باید به نامهربانی پاسخی شدید بدهی ، اجازه نده هیچ کس با تو بد رفتاری کند ::__

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 01 شهریور 1388 [18:12 ]
  آنچه را شاید باعث رنجش دیگران شود ،نگو
 

راستش را بخواهید ، جریحه دار کردن احساسات کسی غیر ممکن است . شاید ما اجازه دهیم کلمات دیگران به ما آسیب بزنند ، اما مجبور نیستیم با حرف هایی که به ما می زنند ناراحت شویم ؛ حتی اگر از آنچه می گویند متنفر باشیم . اما اشخاص کمی رک و بی پرده سخن می گویند . بیشتر اوقات ، مردم در گرفتاریها و مشکلاتشان غوطه ورند ، چون هیچ کس اهمیتی نمی دهد یا جرات ندارد به آنها بگویند چه کاری درست است . تبلیغات تلویزیونی نیز اغلب پیام ها را به طور غیر مستقیم مطرح می کنند تا بازخورد بگیرند . بنابر این آیا وقت آن نرسیده که مسائل را مدبرانه با دیگران در میان بگذاریم ؟
اگر مردم از موضوعی ناراحت شوند ، ترجیح می دهند چیزی نشنوند ، آن را بر طرف می کنند و حداقل فرصتی دارند که تغییراتی سازنده ایجاد کنند . به یاد داشته باشید شما می توانید با چوب و سنگ به دیگران آسیب بزنید ، اما خود آنها با کلمات شما به خودشان آسیب می رسانند . گفته ای قدیمی می گوید : گاهی برای مهربان بودن باید بی رحم بود . صد در صد درست است . بین تلاش عمدی برای نابود کردن کسی و حملات کینه جویانه ، تفاوت زیادی وجود دارد . با جستجو برای تحقیرها و سرزنش های قابل تصور مخرب و با جلب توجه مدبرانه به سوی حوادث و حقایق یا موقعیت هاست که آنها می توانند اصلاح شوند .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 01 شهریور 1388 [18:44 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که آنچه را شاید باعث رنجش دیگران شود ، نگو، مقابله کنید :
- آنچه می گویی از طرز گفتنت کم اهمیت تر است
- اگر خیال کنم موضوعی مهم است آن را بیان می کنم ، حتی اگر دیگران اعتراض کنند
- تا وقتی بازخورد یا اظهار نظر صادقانه ای بدهی که سازنده است ، خوب است
- گاهی ضروری است برای این که به کسی کمک کنی ، کمی او را برنجانی
- بیشتر اوقات رک و بی پرده سخن گفتن بهتر از گوشه و کنایه زدن است

اگر بیان مطلبی مهم است ، آن را مدبرانه بگو


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  دوشنبه 02 شهریور 1388 [17:35 ]
  هدفت باید کمال باشد
 

برخی از اشخاص سعی می کنند که همیشه صد در صد باشند ، واقع بین نیستند . آنها از خودشان توقع کمال را دارند و درک نمی کنند که چیزهای کمی کامل است و هیچ شخصی کامل نیست . توقع کامل بودن - یعنی این که خودتان را با معیارهایی ناممکن بسنجید - می تواند به مسیر مخربی از منفی اندیشی منجر شود که اغلب به نارضایتی ، ایراد گرفتن از خود ، آزردگی و نگرش ` چرا مرا به زحمت می اندازید ` می انجامد . اگر به خودتان فشار بیاورید که بدون نقص عمل کنید ، ممکن است متوجه شوید که تلاش هایتان بی حاصل است . وقتی به خودتان فشار می آورید که توقعات غیر واقع بینانه را بر طرف کنید ، دچار فشار روانی ، اضطراب ، غیبت از کار و فرسودگی بی جهت می شوید . در واقع کمال گرایی اغلب رقابت ناسالم را تشویق می کند و ممکن است حتی رفتاری غیر اخلاقی ( تقلب در امتحان ، بی ارزش کردن کار دیگری ، ادعای دروغ در زمینه برخورداری از مهارتی شغلی ) را موجب شود .
بعد از این که پذیرفتید چقدر معیارتان از کمال گرایی غیر واقع بینانه است ، بیاموزید که به خودتان اجازه بدهید در هر لحظه از روز با سرعت تمام تلاش نکنید . در عوض ، تلاش کنید شایسته باشید . تمام سعی خود را به کار گیرید . درک کنید روزهایی وجود دارند که احساس مریضی می کنید ، با مشکلی شخصی دست به گریبانید ، یا متوجه می شوید کاری که در حال انجامش هستید چندان هم مهم نیست . وقتی از فشار کمال گرایی رها شوید ، از کار لذت بیشتری خواهید برد و نتیجه خوب یا شاید عالی شود . در واقع ، وقتی توقعاتتان از حد کمال پایین تر بیاید ، شما اغلب رضایت زیادی از کار خواهید داشت .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  دوشنبه 02 شهریور 1388 [17:42 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که هدفت باید کمال باشد، مقابله کنید:
- کمال گرایی اغلب به ناکامی و ناامیدی منجر می شود
- برخی چیزها تنها لازم است به اندازه کافی خوب باشند
- اگر هدف خیلی بالا را در نظر بگیری ، به آن نمی رسی
- لذت ناشی از انجام کار از نتیجه کار مهم تر است
- همیشه مجبور نیستم تمام تلاشم را بکنم

به جای کمال گرای در جستجوی عالی بودن باش


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 04 شهریور 1388 [17:25 ]
  بگو ` نه ` اگر به آنها رو بدهی ، سوارت می شوند
 

اشخاص قاطع می دانند چطور از درخواست های نامعقول امتناع کنند ، چطور به خواسته های افراطی دیگران ` نه ` بگویند و چطور از حقوقشان دفاع کنند . در واقع ، وقتی فروشنده ای به دست و پای شما می پیچد ، توانایی ` نه ` گفتن مهارتی مهم است . اما در تعامل با کسانی که دوستشان داریم ، پیامدهای خیلی متفاوتی دارد. نه گفتن به اشخاصی که با آنان ارتباط صمیمانه دارید ، مخرب است مگر این که دلیل خوبی داشته باشید .
والدین اغلب با گفتن نه به بچه هایشان ، بدترین اشتباه را مرتکب می شوند در حالی که جواب مثبت دادن یا حداقل گفتگو با کودک ، به نفع همه است .
ما خانواده های آشفته زیادی را می بینیم که مشکل اصلی آنها به والدی بر می گردد که خیال می کند تربیت خوب یعنی این که امتیازهای خیلی کمی بدهیم و به ندرت توجه و احساس نشان دهیم . نه گفتن بدون دلیل معتبر ، تنها باعث رنجش می شود . نه گفتن مطلق اغلب به عنوان طرد کردن جلوه می کند . این بدان معنا نیست که شما باید هر کاری را که محبوبتان از شما می خواهد انجام دهید . اگر شما دلیل موجهی برای نپذیرفتن انجام کاری دارید ، آن را بگویید .
چرا در ارتباطات صمیمانه سازگارانه برخورد نکنیم ؟ چه اشکالی دارد در قبال هر کاری که انجامش امکان پذیر است ، بله بگوییم ؟ اگر یکی از عزیزانتان گفت ` می شود لطفی به من بکنی ؟ ` سعی کنید با بله چه کاری می توانم برایت انجام بدهم ؟ پاسخ دهید .
نه گفتن ، هر چیزی به همراه دارد به جز عشق ، توجه و صمیمیت . پرسیدن چه کاری می توانم برایت انجام دهم ؟ بد نیست ، اما بهترین جواب ، پاسخی مثبت و تاییدی است . اگر درخواستی غیر معقول یا نامناسب است ، می توانید با هم گفتگو کنید . خوشحال می شوم که لباسهایت را از خشکشویی بگیرم و بچه را برای تمرین فوتبال ببرم ، اما متاسفانه من تا قبل از ساعت هفت سرکارم هستم .
آیا هیچ محدودیتی وجود ندارد ؟ آیا باید هر آنچه را عضوی از اعضای خانواده از شما می خواهد اجابت کنید ؟ البته ما چنین پیشنهادی نمی کنیم . شما باید به زمان و نیازهای خودتان نیز اهمیت دهید . تعضای خانواده تان هم باید بیاموزند که نمی توانند با توقع داشتن از شما که همه خواسته هایشان را اجابت کنید ، پا را از گلیم خود فراتر بگذارند .در اینجا تعادل مهم است . شما مجبور نیستید هر آنچه می خواهند به آنها بدهید ، اما باید به نه گفتن های خودکارتان ` نه ` بگویید . برخی از درخواست های آنان ممکن است برای شما خیلی سودمند باشند : هی پدر ، بیا گرگم به هوا بازی کنیم ! مامان ، می توانی برای کلاس نمایش به مدرسه بیایی ؟ عزیزم ، اگر ماشین را از گاراژ بیرون بیاوری ، برای ناهار به رستوران می برمت . خلاصه این که دنبال دلایلی بگردید تا به کسانی که دوستشان دارید ` بله ` بگویید . بیشتر اوقات جواب منفی دادن فقط درهای شادمانی را بر روی تان می بندد.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 04 شهریور 1388 [17:39 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که بگو ` نه ` اگر به آنها رو بدهی ، سوارت می شوند ، مقابله کنید :
-رد کردن خواسته های نامعقول خوب است ، اما نه گفتن بدون دلیل منطقی ، احمقانه است
- اگر ` نه ` می گویم ، بهتر است دلایلم را به روشنی مطرح کنم
- موافقت و تایید بیشتر از امتناع و رد کردن برای ارتباطات سودمند هستند
- وقتی از انجام درخواست کسی سرباز می زنی ، رفتارت اغلب به عنوان شکلی از طرد شدگی جلوه می کند

اگر برای ارتباطی ارزش قایل هستی ، تا می توانی جواب مثبت بده


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  پنج شنبه 05 شهریور 1388 [13:23 ]
  اتمام حجت به جر و بحث ها پایان می دهد
 

اعمال فشار ، خشونت ، تهدید ، توپ و تشر و اتمام حجت ، ممکن است بین دشمنان در حالتی جنگی مفید باشد ` تا فردا فرصت دارید سربازانتان را عقب ببرید و گرنه ما با نیروی هوایی مان پاسخ خواهیم داد ! اتمام حجت در اصل ارتباط ` این کار را انجام بده ، وگرنه ` است . استفاده از فشار ، تهدید ، خشونت و توپ و تشر ، روش های ضروری در جنگ هستند . در واقع این مخالف مصالحه ، گفتگو ، همدلی و درک متقابل است که از مولفه های هر تبادل کلامی است .
در هر ارتباطی اگر احترام ، ملاحظه ، محبت یا عشق که از عناصر اصلی هستند وجود نداشته باشد ، رابطه به بازی قدرت تبدیل می شود . اشخاصی که در ارتباطات بین فردی از اتمام حجت استفاده می کنند ، جهالت یا ضعف خود را نشان می دهند .
روش های نظامی قوی در محیط کار یا خانه جایگاهی ندارد. کارفرمایانی که از اتمام حجت استفاده می کنند ، اغلب مورد تنفر هستند و هر گونه همکاری و مساعدتی هم که دریافت می کنند ، به احتمال زیاد موقت و مصنوعی است . احتمال کاهش تولید نیز هست . توپ و تشر ، عشق و وقاداری به وجود نمی آورد . در واقع چنین روش هایی باعث ایجاد فاصله و شاید حتی احساس غریبگی و رنجش و آزردگی می شود . بنابر این ، وقتی والدین و بچه ها یا همسران از این روش ها استفاده می کنند ، مایه تاسف است . اگر قرار باشد اتمام حجتی مطرح شود ، باید در میدان جنگ ، در مذاکرات تجاری بسیار دشوار ، یا به ناچار در رویارویی با فردی نامعقول یا کله شق باشد . اما تصور این که این نوع رفتار جایگاهی در ارتباطات پیشرونده دارد ، شبیه اشتباه گرفتن همسایه ای قلدر با دوستی مورد اعتماد است .
اشخاص عاقل امر و نهی نمی کنند ، اتمام حجت نمی کنند یا به دیگران نمی گویند چه کاری انجام دهند . آنها درخواست هایشان را مطرح می کنند و احساساتشان را در میان می گذارند . در واقع گفتن این که ` اگر این کار را بکنی یا نکنی ، خیلی ناراحت می شوم ` به طور معمول سمی نیست . اگر گیرنده پیام بگوید که اهمیتی به احساسات شما نمی دهد ، ادامه صحبت یا حتی ارتباط ، دیگر معنایی ندارد . در هر حال اتمام حجت ، در بلند مدت شما را به اهدافتان نمی رساند . شما بهتر است چارچوبی ذهنی را در نظر بگیرید که در آن مایلید مصالحه و گفتگو کنید . هر وقت از خشونت و تهدید استفاده کنید ، به احتمال زیاد در نهایت بازنده هستید . گفتگو و مصالحه کارایب بیشتری دارد

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  پنج شنبه 05 شهریور 1388 [13:36 ]
  تلقین های اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که اتمام حجت به جر و بحث پایان می دهد ، مقابله کنید :
- اتمام حجت روشی مطمئن برای تخریب ارتباط است
- تهدید و اتمام حجت تنها شرایط گفتگو را از بین می برد
- بهتر است خواسته ها و تقاضاهایم را بدون این که یقه کسی را بگیرم ، مطرح کنم
- حتی اگر دیگران به اتمام حجتم توجه کنند ، اغلب آزرده می شوند و به نحوی تلافی می کنند
- مردم حق دارند مطابق میل خودشان رفتار کنند ، حتی اگر من از رفتارشان خوشم نیاید
- بچه هایم به دنیا نیامده اند که طبق معیارهای من زندگی کنند

گفتگو و مذاکره به جر و بحث پایان می دهد


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 07 شهریور 1388 [18:36 ]
  صداقت مطلق ، بهترین روش است
 

افراد زیادی پیدا می شوند که خیال می کنند ارتباطات صمیمانه زمانی رشد می یابد که زن و شوهر به هیچ وجه چیزی را از هم پنهان نکنند . هدف ، روراست بودن کامل و مطلق است . نکته موجود در این فکر سمی ، در کلمه مطلق نهفته است ، نه در صداقت . ارتباطات کمی هست که در آن می توان شرایطی را که فرد هیچ چیزی را مخفی نگه نمی دارد و تا حدودی هر چیزی را مطرح می کند ، تحمل کرد . در واقع وجود روش های مدبرانه و توام با درایت ، حکم می کند که مسایل معینی مطرح نشود و حقایق خاصی ناگفته بمانند . گفتن حقایق غیر ضروری ، ناشی از فضولی ، بی فایده و ناراحت کننده ، می تواند مهلک باشد . تاحدودی همان قدر که دروغ های وقیحانه دردناک است ، می تواند باین نابه جای حقیقت نیز عذاب آور باشد . در واقع ، راستگویان وسواسی به احساسات دیگران ذره ای احترام نمی گذارند .
نکته اصلی در این باور نادرست این است که صداقت در واقع فضیلت است و بدون راستی و درستی ، ما پایه ای برای ارتباطات قابل اعتماد نداریم . با این حال در هر چیزی ، حتی صداقت ، می توان افراطی عمل کرد . فضیلت راستی و صداقت را نباید اغراق آمیز جلوه داد ، اما اگر در آن افراط شود یا به هر گونه ای نامناسب بیان شود ، متاسفانه پیامدهای ناگواری در پی خواهد داشت .
آزمون ساده ای در اینجا مطرح می شود ، از خودتان بپرسید ` آیا بیان حقیقت محض و مسلم به راستی کمکی خواهد کرد ؟ اگر چنین است ، به حقیقت گویی ادامه دهید و در غیر این صورت ، موضوع را ناگفته بگذارید . بی زحمت درک کنید که پادزهر این فکر سمی ، عدم صداقت بهترین روش است ، نیست . ما داریم تنها درباره صداقت کامل و محض استدلال می کنیم و تاکید داریم که روش مدبرانه و هوشمندانه نقش مهمی در تعاملات روزمره مان بازی می کند . این ممکن است تا حدودی عجیب به نظر برسد که لازم است این نکته را مورد تاکید قرار دهیم . در واقع آنچه که به دروغ مصلحتی معروف شده است ، تنها زمانی بهترین کارایی را دارد که حقیقت ممکن است اسیب زا باشد .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 07 شهریور 1388 [18:46 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که صداقت مطلق بهترین روش است ، مقابله کنید :
- صداقت بیشتر اوقات ، اما نه همیشه ، بهترین روش است
- چیزی به عنوان صداقت افراطی یا وسواسی وجود دارد
- نوع نادرستی از صداقت می تواند مخرب باشد
- صداقت محض به اندازه دروغگویی وقیحانه بد است
- هیچ کس نباید تمام زوایای خصوصی زندگی ام را بداند ، من مستحق مقداری حریم خصوصی هستم
- صداقتی که به دیگران آسیب بزند ، فضیلت نیست

عشق بهترین روش است ، نه صداقت مطلق


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 08 شهریور 1388 [16:13 ]
  باید در قبال اقوام یا دوستان بی ملاحظه ، سکوت اختیار کرد
 

کناره گیری از کسی و صحبت نکردن با او ، شکلی از تنبیه است . ` به تو نشان می دهم !` ، ` درس عبرتی برایت خواهد شد `. به هر حال موضوع مهم این است که روش های تنبیهی به ندرت سودمند است . قدر مسلم کناره گیری از شخص کسل کننده ای که اهمیت چندانی در زندگی تان ندارد ، معقول است . اما در مورد کسانی که نقش مهمی در زندگی تان دارند ، به ویژه اشخاصی که دوستشان دارید ، کناره گیری فایده ای ندارد .
حال اگر شما به ادامه ارتباط رضایت بخش با کسی علاقه مند هستید ، کناره گیری یا امتناع از صحبت کردن با او تنها باعث تخریب ارتباط شما می شود . اگر به کسی اهمیت می دهید ، کناره گیری یکی از ضعیف ترین راهبردها برای حل مشکلات یا رفع عدم توافق است . با دوستان ، همکاران و به ویژه اعضای خانواده ، هر وقت مشکلی بروز می کند ، عمل عاقلانه این است که در موردش با آنها صحبت کنید .
چطور درباره مشکل صحبت کنیم ؟ ما راهبردهای صریح و شناخته شده ای را که توام با قاطعیت باشند ، نه پرخاشگرانه ، برای گفتگو پیشنهاد می کنیم .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 08 شهریور 1388 [16:17 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که باید رد قبال اقوام یا دوستان بی ملاحظه ، سکوت کنیم ، مقابله کنید :
- اگر درباره مشکلم حرف نزنم ، چطور می توانم آن را حل کنم ؟
- کناره گیری از یک شخص یا موضوع ، خلاف روش حل مشکلات است
- اگر رفتار خویشاوند یا دوستی به من آسیب می رساند و توهین آمیز است ، عمل عاقلانه و هوشمندانه و درست این است که درباره اش با او صحبت کنم
- برای حل مشکل ، با آن روبه رو می شوم ، نه این که از آن اجتناب کنم

اشخاصی که برایت اهمیت دارند ، شایسته گفتگو هستند نه سکوت


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  دوشنبه 09 شهریور 1388 [18:39 ]
  تاحدودی به هر چه بخواهی می رسی
 

آیا هر کسی که دلش بخواهد ، می تواند بسکتبالیستی عالی شود ؟ آیا همه می توانند بیاموزند که نویسنده ای بزرگ شوند ؟ آیا همه می توانند دارای صدای عالی ، دید عالی یا مهارت دستی فوق العاده ای باشند ؟
شاید بیشتر از همه افکار سمی که تاکنون به شما معرفی کرده ام ، این باور نادرست ، دروغ بزرگی را در جامعه ما نشان می دهد . واقعیت این است که همه ما محدودیت هایی داریم که به ما اجازه نمی دهد هر چیزی را به دست آوریم . موانع ممکن است شخصی باشند ، مثل محدودیت های جسمانی ، ذهنی ، هیجانی . حوادث محیطی شکل گرفته ممکن است از رشد مهارت در هر حیطه ای از تلاش های انسان جلوگیری کرده باشد و این شرایط بدتر هم بشود .
سعی بر این که غیر ممکن را برای خودتان و دیگران ثابت کنید ، هم آسیب زا و هم وقت تلف کردن است . با این حال اشخاص زیادی به دنبال اهدافی هستند که توانایی لازم را برای رسیدن به آنها ندارند . برای این که اهداف واقع بینانه ای تعیین کنید ، باید نقاط قوت و ضعف ، توانایی و محدودیت هایتان را به شکلی صادقانه مشخص کنید . اگر انجام چنین کاری برا ی شما دشوار است ، آزمون استعداد ها می تواند برایتان مفید باشد .در واقع سنجش واقع بینانه استعداد ها می تواند به شما کمک کند تا از تلاش برای دستیابی به چیزی یا کسی که نمی توانید باشید ، اجتناب کنید . این ها شما را قادر می سازد تا ظرفیت های خودتان را بدون تلاش بی حاصل برای موارد غیر ممکن افزایش دهید .
بعد از سنجش علایق ، توانایی ها و اهداف ، اگر شما هنوز باور دارید که می توانید تا حدودی به هر جایی برسید ، در واقع شاید نتوانسته اید خودتان را صادقانه ارزیابی کنید . بنابر این ، بطور جدی از فرد یا سازمان و یا ... بخواهید که استعداد های شما را با استفاده از آزمون های معتبر مورد سنجش قرار دهند . از این طریق می توانید به استعداد ها واقعی خودتان پی ببرید .
اگر هدفی در دسترستان قرار دارد ، به هر وسیله ای تعقیبش کنید . اما اگر تلاش خیلی زیادی می طلبد ؛، لازم است دوباره موقعیت را بسنجید . سعی نکنید سنگ گرانیت را با زدن سرتان بر آن بشکنید ! یا از استعاره متفاوتی استفاده کنید . به یاد بیاورید که می توانید دنده را عوض کنید . اگر برنامه هایتان کارایی ندارند و احساس خستگی ، ناامیدی و ناکامی می کنید ، وقتش رسیده است که راهی دیگر را امتحان کنید . در جهت دیگری حرکت کنید . با عدم موفقیتی دیگر ، ناکام نشوید . شما نتیجه چالش و تعقیب شور و هیجانتان رشد خواهید کرد .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 10 شهریور 1388 [17:18 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که تاحدودی به هر چه به خواهی می رسی، مقابله کنید :
- شناخت و پذیرش محدودیت هایم ، نشانه ضعف نیست ؛ بلکه نشانه هوشمندی است
- رویاهای غیر ممکن اغلب به کابوس های مستمر تبدیل می شوند
- اشخاصی که اهدافی فراتر از توانایی هایشان دارند ، اغلب به هیچ یک از آنها نمی رسند
- من صادقانه توانایی هایم را می سنجم و آن وقت اگر هدفی در دسترسم قرار گیرد ، آن را دنبال می کنم
- خودم را با تلاش جهت اثبات ناممکن ها ، نمی کشم
- چرا لقمه ای بزرگ تر از دهانم بردارم ؟
- آگاهی از این که چه کاری را نمی توانم انجام دهم ، به اندازه آگاهی از آنچه می توانم انجام دهم ، مهم است


اگر اهداف خودمان را واقع بینانه در نظر بگیریم و برای رسیدن به آنها تلاش کنیم، موفق می شویم


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 11 شهریور 1388 [18:15 ]
  اگر می خواهی کاری درست انجام شود ، خودت آن را انجام بده
 

سنت ` کارها را خودت انجام بده ` به شدت در ذهن بسیاری از مردم جایگیر شده است . دیدگاه های پیشگامان که درختان را بریدند و در بیابان ها خانه ساختند ، ذهن ما را تسخیر کرده است . در واقع ، بیشتر اوقات هم درست است که اگر شما می خواهید کاری انجام شود یا به خوبی انجام شود ، بهترین روش این است که آن را خودتان انجام دهید . هر چند ممکن است مانند هر چیز دیگری ، درستی این نگرش هم تا حدودی همیشه کارایی نداشته باشد . ما اشخاص زیادی را ملاقات کرده ایم که زندگیشان فهرست بی پایانی از کارهای روزمره ای است که در واقع وقتی برای اوقات فراغت و تفریح آنان باقی نمی گذارد . اینها اشخاصی هستند که می توانند به خوبی از عهده استخدام کسی و محول کردن کارها به او برآیند ، اما خساست یا کمال گرایی شان این احتمال را از بین می برد . البته اشخاص زیادی نیز از عهده استخدام کسی بر نمی آیند . عده ای از مردم اصرار می کنند که کارها را خودشان به تنهایی انجام بدهند ، زیرا از انجام آن کارها لذت می برند . بنابر این اشاره ما به اشخاصی است که از نظر مالی استطاعت دارند ولیث وقت کافی ندارند . با این حال ، به طور وسواسی اصرار به انجام کارهایی دارند که دیگران به راحتی می توانند آن را برایشان انجام دهند .
این اشخاص که الب مرد نیز هستند ، کسانی هستند که نمی توانند از انجام کار دست بکشند ؛ آنقدر منیت دارند که می خواهند بگویند خودم آن را انجام دادم ؛ و به سادگی به هیچ کس اعتماد نمی کنند که بتواند کاری را به خوبی انجام دهد . آنها در محل کار نیز در سپردن کارها به دیگران مشکل دارند و همچنین کارهای عقب مانده زیادی دارند . این اشخاص در گروه شخصیتی تیپ الف قرار می گیرند . آنها اشخاص مستقلی هستند که بی وقفه در مسیر خود در حال حرکت اند و کیفیت زندگیشان را تحلیل می برند .
کمک گرفتن از دیگران ، سپردن مسوولیت ها به دیگران و استفاده از استعداد اشخاص حرفه ای ، شما را آزاد می گذارد تا به موضوعات مهم تری توجه کنید و کیفیت زندگی تان را ارتقا دهید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 11 شهریور 1388 [18:28 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که اگر می خواهی کاری درست انجام شود ، خودت آن را انجام بده ، مقابله کنید :
- تا وقتی از انجام کاری لذت نمی برم یا کسان دیگری هستند که آن را انجام دهند ، چرا به خودم زحمت بدهم ؟
- پولی که وقتی خودم کارها را انجام می دهم در جیبم می ماند ، شاید به قیمت از دست دادن محبت خانواده و دوستانم به دلیل دور بودن از آنها تمام شود
- بگذار صادق باشم : آیا خساستم نیست که باعث می شود کسی را برای انجام کارها استخدام نکنم؟
- با سپردن مسوولیت به دیگران ، می توانم حواس خودم را به کارهای مهم معطوف کنم

اولویت هایت را تعیین کن . مسوولیت هایت را متعادل کن . کارهایی را که دوست داری و می توانی انجام بده و بقیه را به دیگران واگذار کن .


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  جمعه 13 شهریور 1388 [16:51 ]
  وقتی کارها غلط از آب در می آیند ، باید به دنبال مقصر گشت
 

یافتن مقصر و سرزنش کردن او ، عملی است که باعث ایجاد احساس گناه و ناراحتی شدید افراد می شود . برادر بزرگتر به خواهرش گفت : تقصیر توست که مادرمان مرد . تو می بایست زودتر به دکتر تلفن می کردی . در این مورد اتهام به طور کلی بی اساس است و تازه اگر درست می بود ، شاید حتی بدتر می شد . اما حتی اگر برادر درست بگوید ، چه فایده ای دارد ؟
در واقع ، به دنبال مقصر گشتن چهار مشکل به همراه دارد 1 ) مشکلی را حل نمی کند .مقصر دانستن کسی برای رفتاری نادرست ، چه واقعی یا خیالی ، تنها برگشت به گذشته است . حل مساله اغلب تعیین برنامه ای است برای رفتارهای آتی ؛2) درصدد یافتن مقصر بودن همچنین باعث جر و بحث می شود . وقتی سرزنش می کنید ، بیشتر اشخاص حالت دفاعی می گیرند . اگر احساس کنند اتهامات غیر منصفانه است ، بی برو برگرد عکس العمل نشان می دهند . حتی اگر به عنوان فرد مسوول احساس گناه کنند ، درصدد بر می آیند که خودشان را تبرئه کنند . بیانی که سرزنش آمیز باشد بی شک به عنوان رفتاری تهاجمی در نظر گرفته می شود ؛3) سرزنش کننده اغلب در پذیرش مسوولیت برای اعمالش ناکام می ماند . جر و بحث تا حدودی هرگز شامل صد در صد برحق بودن یکی و صد در صد ناحق بودن دیگری نیست . جویندگان مقصر مزمن باید از خدشان بپرسند : کجا اشتباه کردم ؟ یا چطور باعث این مشکل شدم ؟ بنابر این ، می توانند از اشتباهاتشان تجربه کسب کنند ؛ 3) پیوسته انگشت اتهام را به سوی دیگران گرفتن ، به پذیرش مسوولیت متقابل و نگاه کردن به موقعیت به طور عینی منجر نمی شود .؛4) سرزنش کردن و مقصر دانستن دیگری ، همچنین به پایین آوردن عزت نفس ، به ویژه بچه ها منجر می شود . اظهارات سرزنش آمیز پیام های زیر را انتقال می دهد : تو بدی ، تو احمقی ف تو اشتباه می کنی ، تو نفرت انگیزی ، تو خود خواهی ، و ...
مقصر نامیدن ، متهم کردن ، محکوم کردن ، و سرزنش کردن دیگران یا خودتان ، مخرب است . در واقع این رفتارها مانع راه حل های سازنده و خلاق برای مشکلات می شوند . از این رو ، وقتی کارها غلط از آب در می آیند ، یکی از سازنده ترین عاداتی که باید در خودمان رشد دهیم ، این است که ابتدا از خودمان بپرسیم : چطور باعث این مشکل شدم ؟ این ارزش تکرار را دارد که بگوییم در جر و بحث ها بیشتر اوقات هرگز یکی صد در صد برحق و دیگری صد در صد ناحق نیست .
وقتی بین شما و دیگری مشکلی بروز می کند ، این که هر دوی شما بپرسید : در این مورد چکاری می توانیم بکنیم ؟ چطور می توانیم از تکرار دوباره آن جلوگیری کنیم ؟ خیلی سازنده تر از این است که بگویید : چه کسی اشتباه کرد و مقصر کیست ؟ شما مسیرهایی ارتباطی را باز می کنید که حل مشکل را تسهیل می کند . به یاد داشته باشید که سرزنش کردن هر کسی ، از جمله خودتان ، تنها مانع یافتن راه حل سازنده است . به جای سرزنش کردن کسی ، بهتر است خواهان تغییر رفتار باشید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  جمعه 13 شهریور 1388 [17:00 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که وقتی کارها غلط از آب در آمد ، باید به دنبال مقصر گشت ، مقابله کنید :
- درصد یافتن مقصر بودن ، روشی پرخاشگرانه و تاحدودی همیشه مخرب است
- به جای سرزنش کردن کسی ، باید در جستجوی راه حلی مفید باشیم
- سرزنش کردن و مقصر دانستن خود یا دیگران ، آسیب زا است . در عوض ، باید ببینیم از حالا به بعد چطور می شود از تکرار چنین اشتباهاتی جلوگیری کرد
- قبل از این که انگشت اتهام را به سوی کسی نشانه برویم ، اول باید از خودمان بپرسیم آیا در به وجود آمدن مشکل نقش داشته ایم یا نه


وقتی مشکلی پیش می آید ، مشکل را پیدا کن و حلش کن


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 14 شهریور 1388 [17:46 ]
  تنبیه روش تربیتی خوبی است
 

تنبیه به طور موقت رفتارهای ناخواسته یا آزار دهند را فرو می نشاند . اما روش های تنبیهی به ندرت مشکلات را حل می کنند یا مانع دعوا و ستیز می شوند ؛ در واقع ، آنها اغلب مشکلات بیشتری ایجاد می کنند . اشخاصی که تنبیه می شوند ، نوعی بیگانگی ، وحشت ، تنفر ، افسردگی ، یا دیگر تاثیرات منفی را احساس می کنند . آنها ممکن است با در پیش گرفتن رفتار خرابکارانه یا پرخاشگری غیر مستقیم ، تلافی کنند و حلقه دردناک جنگ و جدل کنونی را گسترش دهند . در واقع ، تنبیه موجب هر چیزی به جز عشق می شود . خواه قربانی سانسور ، گوشمالی ، توبیخ یا سرزنش شود یا بدتر ، کتک بخورد .
فلسفه درس عبرتی به تو خواهم داد که با تنبیه شدید همراه می شود ، تنها خشونت ، بدرفتاری ، پرخاشگری ، کینه ورزی یا فرمانبرداری را آموزش می دهد . تنبیه باعث بیگانگی می شود و هیچ مشکلی را حل نمی کند . این روشی بدوی و نامناسب جهت آموزش است که هدفش ترساندن ، قلدری ، و خشونت نسبت به رفتار دیگری است . به علاوه ، در واقع هیچ کس از این روش سود نمی برد و همه ضرر می کنند .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  دوشنبه 16 شهریور 1388 [17:21 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که تنبیه روش تربیتی خوبی است ، مقابله کنید :
- تقویت مثبت نتیجه بخش است ؛ تنبیه اغلب مشکلات بیشتری ایجاد می کند
- به جای تنبیه بهتر است بچه ها را مهربانه و عاشقانه تربیت کنیم
- در بهترین حالت ، تنبیه فقط رفتار آزار دهنده را به طور موقت سرکوب می کند
- تربیت از تهدید بهتر است
- بیشتر مردم از کلام مهربانه خیلی بیشتر از لحن خشن می آموزند


به جای این که دیگران را برای رفتار بد تنبیه کنی ، رفتارهای خوبشان را ببین و آنها را تقویت کن


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  دوشنبه 16 شهریور 1388 [17:28 ]
  احساساتت را بروز نده
 

هر چه دیگران کمتر درباره آدم بدانند ، بهتر است ؛ باوری نادرست است و اغلب پیامدهای ناراحت کننده ای نیز به همراه دارد . هیچ عشق خالص یا در واقع ارتباط صمیمانه ای بدون آشکار سازی شخصی ، بدون صمیمیت و اعتماد متقابل شکل نمی گیرد . به طور طبیعی ، موقعیت هایی وجود دارد که در آن عاقلانه است عمیق ترین احساساتتان را از دیگران پنهان کنید . اما وقتی پنهان کردن ارزش ها و احساسات روش زندگی تان می شود ، از نظر هیجانی و روحی خشک و بی روح می شوید .
اشخاصی که نگرش دفاعی بودن را وارد ازدواج ، دوستی ها و دیگر ارتباطات شخصی شان می کنند ، از لذت زیادی که مشارکت صادقانه و احساس تعلق به ارمغان می آورد ، محروم می شوند . آنها زندگی توام با تنهایی و انزوا را به خودشان هدیه می دهند . به علاوه ، یکی از بهترین راه ها که خودتان را بشناسید ، با آشکار کردن خود برای دیگران است .
انکار نمی کنم که ممکن است خطراتی در خود افشایی وجود داشته باشد . اشخاص کمی هستند که ممکن است سعی کنند اطلاعات محرمانه شما را بر علیه تان به کار ببرند ؛ اما بیشتر اوقات مشکل نیست که درک کنید چه کسی محرم اسرارتان است و چه کسی نیست ؛ برای چه کسی می توانید عمیق ترین احساسات ، افکار و اعمالتان را آشکار کنید و چه کسی به طور بالقوه غیر قابل اطمینان است .
پنهان کردن زندگی در پشت نقاب چون احتمال دارد کسی از اسرارتان علیه شما استفاده کند ، ناخوشایند و نادرست است . محروم کردن خودتان از غنای ارتباطات صمیمانه ، دوست داشتنی و حمایت کننده با پنهان شدن مداوم از دیگران ، باعث می شود که با خودتان نیز احساس بیگانگی کنید .
اشخاص زیادی با افتخار می گویند : من خیلی تو دار هستم . خوب ، چه چیز این کار تحسین برانگیز است ؟ زیادی تو دار بودن به اندازه زیادی آشکار بودن بد است . ما همگی وراج هایی را که همان دیدار اولیه ، پیشینه زندگی شان را به طور کامل تعریف می کنند و جزییاتی را که بیشتر مردم ترجیح می دهند نشنوند رو می کنند ، دیده ایم . پوشش های نفوذ ناپذیر و مبهمی هم که اشخاص بسیار تو دار دارند ، بد است . حتی خانواده و دوستان و نزدیکان نیز می توانند این پوشش ، بیگانگی و انزوا را احساس کنند . در واقع این افراد خود را در نوعی زندان انفرادی حبس می کنند .
اگر می خواهید ارتباطات صمیمانه تان را با اعضای خانواده و دوستان حفظ کنید ، به شما توصیه می کنم که در باره اعمالتان صحبت کنید و احساسات و افکارتان را با آنها در میان بگذارید . انتخابی عمل کنید ؛ هر چیزی را به هر کسی نگویید . به آرامی شروع کنید و کسانی را که می دانید ارزش اعتمادتان را دارند ، انتخاب کنید . سپس خطر بازتر و آشکارتر بودن را بپذیرید و البته به طور انتخابی و ببینید چقدر ارتباطتان ارضا کننده تر می شود . راه حل این است که عقاید صادقانه تان را بدون این که آنها را اغراق آمیز کنید ، بروز دهید .
دفن احساسات واقعی یا فرو نشاندن هیجانات اولیه تان راه حل سالمی نیست . در حالی که پیشنهاد می کنم تمام مکنونات درونی تان را برای همه بیرون نریزید ، اگر شما با کسانی که مورد اعتمادتان هستند بازتر باشید ، افسوس نخواهید خورد .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 17 شهریور 1388 [17:13 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که احساساتت را بروز نده ، مقابله کنید :
- اگر با دیگران مرموز باشم ، به احتمال زیاد با خودم نیز مرموز خواهم بود
- دوستی های صمیمانه بر پایه آشکار سازی شخصی و مشارکت اطلاعات قرار دارد
- خود افشاگری انتخابی ، باعث صمیمیت می شود
- اگر مردم به جای خود واقعی ام ، مرا بر اساس تصورات خودشان بپذیرند ، احساس جعلی بودن و عدم امنیت می کنم
- اشخاص خیلی تو دار در زندان هیجانی که برای خودشان شناخته اند ، زندگی می کنند
- وقتی پیوسته احساسات واقعی ات را از دیگران پنهان می کنی ، ارتباطت با خودت نیز قطع می شود


با ابراز احساسات ، اعتماد و صمیمیت را بساز


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 18 شهریور 1388 [18:56 ]
  اولین برداشت به آدم می گوید مردم به راستی چه جور افرادی هستند
 

هر وقت درباره فردی تعمیم گرایی می کنید - با اطلاعات محدود خود به سرعت نتیجه گیری می کنید - به احتمال زیاد مرتکب اشتباه می شوید . رفتارهای زیادی مختص موقعیتی خاص یا شخصی خاص هستند . اگر شما به راستی می خواهید دباره دیگران استنباط درست و معتبری داشته باشید ، نیاز دارید دامنه قابل رویتی از رفتارهایش را در حیطه وسیعی از موقعیت هایی که در آن قرار می گیرید ، مشاهده کنید . قبل از هر گونه برداشتی : او خود خواه است ، او خجالتی است و ... شما باید بپرسید : چقدر خود خواه یا چقدر خجالتی و تحت چه شرایط ، با چه کسی و در چه زمان های خاصی ؟ آیا زمان هایی بوده است که خود خواه نباشد ؟ آیا او هرگز غیر خجالتی ظاهر شده است ؟ اگر بر پایه شواهد عمل و فکر کنید بدون این که نتیجه نهایی بگیرید تا اطلاعات کافی و حقایق روشنی از مردم در دست داشته باشید که آنها را توجیه می کند ، با دیگران و خودتان منصف تر خواهید بود .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 18 شهریور 1388 [19:01 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که اولین برداشت به آدم می گوید مردم به راستی چه جور افرادی هستند ، مقابله کنید:
- او را خیلی خوب نمی شناسم
- فقط چند باری او را دیده ام
- شاید وقتی او را دیدم ، روز به راستی بدی داشته است
- هیچ کسی تحت همه شرایط یک جور نیست
- آیا به راستی کل ماجرا را می دانم
- وقتی دیدم آن گونه رفتار می کند ، اوضاع چگونه پیش می رفت ؟
- ممکن است مشکلی وجود داشته باشد که من از آن اطلاعی ندارشتم ؟
- آیا برای بررسی فرضیه هایم به اندازه کافی سوال کردم ؟
- به جای این که عجولانه نتیجه بگیری ، حقایق را بررسی کن


هر فردی بی نظیر است . تا زمانی که فردی را در شرایط مختلف ندیده باشی نمی دانی ، به راستی چه جور آدمی است


-

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  پنج شنبه 19 شهریور 1388 [16:28 ]
  تایید والدین مهم تر از هر چیزی است
 

اشخاص زیادی ، پیر و جوان باور دارند که باید طبق توقعات والدینشان زندگی کنند و تایید آنها را به دست آورند . اما این روش سالمی برای زندگی نیست . برعکس ، بهتر است که از زندگی بر طبق توقعات هر کسی امتناع کنید و عاقلانه است که توقعات خود را نیز بر دیگران تحمیل نکنید . والدین شما با مسایل زیادی روبه رو می شوند که از آنها متنفر هستند ، اما کاری درباره اش نمی توانند بکنند . آلودگی ، جرم ، تورم و ... این واقع بینانه نیست که خیال کنید والدین یا هر کس دیگری می تواند هر کاری را که شما انجام می دهید تایید کند ؛ درست همانطور که بی شک شما تمام اعمال و نگرش هایتان را تایید نمی کنید . شاید واقع بینانه ترین هدف پذیرش والدین باشد نه تایید آنان .
حتی والدینی که به راستی عاشق فرزندانشان هستند و بهترین را برای آنها می خواهند ، اگر از بچه ها توقع داشته باشند که بر طبق نیازهای دیگران عمل کنند ، در اشتباهند . زمانی که والدین درک کنند که زندگی شما باید طبق خواست خودتان و بدون مداخله های آنان پیش برود ، هر سه با هم همراه می شوید . طبیعی است که هیچ ایرادی ندارد از والدین خود و دیگران راهنمایی بخواهید ، اما در نهایت شما باید آنچه را احساس می کنید بهترین است انجام دهید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  پنج شنبه 19 شهریور 1388 [16:33 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که تایید والدین مهم تر از هر چیزی است ، مقابله کنید :
- من به اینجا نیامده ام که بر طبق انتظارات دیگران زندگی کنم
- من زندگی خودم را از سر می گذرانم ، نه زندگی دیگران را
- من خواهم آموخت که داستان زندگی خودم را بنویسم و ساز خودم را بنوازم
- من ترجیح می دهم تایید والدینم را داشته باشم اما برای خوشحال بودن نیازی به آن ندارم
- بهتر است به خودم احترام بگذارم و خودم را تحسین کنم تا این که سعی کنم متناسب با تصویری باشم که دیگران از من در ذهنشان دارند


تایید پدر و مادر مطلوب است ، اما برای رضایت شخصی ضروری نیست


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 21 شهریور 1388 [17:53 ]
  موفقیت و پول باعث خوشبختی می شود
 

اشخاص زیادی تا سر حد مرگ جان می کنند و در کسب پول و جایگاه اجتماعی و شهرت ناکام می شوند . اعتیاد به کار مانند اعتیاد به مواد شیمیایی ، ناسالم است . چه تعداد از اشخاص به سختی کار می کنند تا به اندازه کافی پول جمع کنند که دوران بازنشستگی از زندگی لذت ببرند اما می میرند یا آنقدر مریض می شوند که نمی توانند از ثروت ناشی از کار سخت شان استفاده کنند ؟
در واقع ، پیشرفت های کاری و پاداش های مادی ممکن نیست خوشبختی بیاورد . سخت کوشی معقول است . ما تلاش می کنیم تا برای تامین مایحتاج زندگی و دوران پیری پول در بیاوریم . البته سخت کوشی بیشتر اوقات امکان دارد که سودمند باشد و زمانی ارضا کننده است که کارفرمایان و همکارانتان از تلاش شما قدردانی کنند . در واقع ، فلسفه پشت گوش انداختن پادزهری برای این فکر سمی نیست که موفقیت و پول باعث خوشبختی نمی شود ، بلکه فقط سمت و سوی افراطی مخالف آن است . اما اگر شما یکی از معدود اشخاص خوشبختی هستید که به شدت در کار فرو می روید ، سعی کنید کار و پول را به عنوان وسیله ای برای زندگی بدانید ، نه این که خودتان را هلاک آنها کنید . همان گونه که یکی از فیلسوفان در باره گفته است : عالی ترین پاداش برای زحمت ما در آنچه از آن به دست می آوریم نیست ، بلکه در این است که به واسطه آن به چه کسی تبدیل شده ایم .
اگر به جای ثروت زیاد و مادیات که شواهد بیرونی زندگی هستند ، روی مفاهیم انسانی مانند تقویت ارتباطات اجتماعی با خانواده و دوستان ، محبت ، مشارکت و لذت بردن از لذت های ساده زندگی سرمایه گذاری کنید به احتمال زیاد رشد و پیشرفت و رضایت بیشتری به دست می آورید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 21 شهریور 1388 [18:03 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که موفقیت و پول باعث خوشبختی می شود ، مقابله کنید :
- زندگی فقط برای پول درآوردن نیست
- پول و ثروت تضمینی برای خوشبختی نیست
- اشخاصی که از عشق خانواده و دوستان برخوردارند ، ثروتمند واقعی هستند
- میلیونری که عشق و محبت ناب را درک نمی کند ، از نظر هیجانی فقیر است
- کار کن برای زندگی ، زندگی نکن برای کار
- ارزش واقعی تو با ثروتت سنجیده نمی شود

ارتباطات توام با عشق و محبت ضامن خوشبختی است


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 22 شهریور 1388 [17:51 ]
  یک بار قربانی شوی ، همیشه قربانی می شوی
 

از نظر روان شناختی ، تاریخچه زندگی و برنامه ریزی ژنتیکی شما ، پایه هایی برای رشد شخصیت تان هستند . تاثیر تجربه های دوران کودکی می تواند به دوره بزرگسالی کشیده شود و شما گرایش پیدا می کنید که الگوهای رفتاری قدیمی را تکرار کنید . اما بیشتر تاثیرات شما را در گذشته تثبیت نمی کنند ، مگر این که خودتان چنین قدرتی به آنها بدهید و همچنان با آن تاثیرات زندگی کنید .
اشخاص زیادی در خانواده های آشفته بزرگ می شوند و همچنان احساس ناتوانی و بد بودن می کنند . اما اشخاص می توانند تاثیرات آسیب زای گذشته را بر طرف کنند . حتی در شدیدترین موارد نیز شواهد نشان می دهد که فر مجبور نیست قربانی و اسیر گذشته بماند ، به ویژه وقتی که از کمک حرفه ای بهره بگیرد.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 22 شهریور 1388 [17:56 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که یک بار که قربانی شوی ، همیشه قربانی هستی ، مقابله کنید :
- گذشته گذشته است ، من می توانم از آن رها شوم
- من حالا بزرگسال هستم ، نه کودکی هراسان
- آسیب های گذشته برای همیشه بر من مستولی نخواهند بود
- من به جای تاکید بر آنچه بوده ، بر آنچه هست و می تواند باشد تمرکز می کنم
- من مانند بزرگسالی قاطع عمل می کنم ، حتی اگر گاهی مثل کودکی هراسان به نظر برسم
- اگر متوجه شوم که دارم خودم را تحقیر می کنم ، آنچه را می گویم دوباره جمله بندی می کنم و اصطلاحات مثبت را به جای عبارات منفی به کار می برم


تو می توانی خودت را از آسیب های گذشته رها کنی

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 24 شهریور 1388 [15:51 ]
  متواضع باش ؛ از خودت تعریف نکن
 

روشی که خودتان را معرفی می کنید ، تاثیری بسزا در این که چطور دیگران شما را ارزیابی می کنند ، دارد . هر گونه افراطی ، افراط در تواضع یا افراط در خود بزرگ بینی ، بیشتر اوقات تاثیر مخربی دارد و تواضع نادرست اغلب دیگران را می رنجاند و باعث تنهایی و انزوای انسان می شود .
اگر تواضع نابه جا باعث می شود که خودتان را دست کم بگیرید ، از این که به چشم نیایید یا در محل کار نادیده گرفته شوید ، تعجب نکنید . اگر کارهایی که آن ها را خوب انجام می دهید یا اگر درجه معینی از دانش یا تخصص را دارید ، اجازه دهید استعدادها و توانایی هایتان شناخته شوند و تواضع نا به جا چیزی بیشتر از آنچه خودبینی ، نخوت یا تکبر حاصل می آورد ، برایتان نخواهد داشت . نشان دادن خودتان و توانایی هایتان ، خود بزرگ بینی و لاف زدن نیست ؛ بلکه آشکار سازی و نشان دادن مناسب مهارت هایتان است .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 24 شهریور 1388 [15:55 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که متواضع باش ؛ از خودت تعریف نکن ، مقابله کنید :
- بین غرور افراطی یا تواضع نا به جا حد میانه ای هم وجود دارد
- بیان توانایی ها و نقاط قوت ، با تعریف و تمجید کردن از خودم فرق دارد
- تواضع نادرست عدم صداقت است و می تواند نتایجی منفی داشته باشد
- به طور معمول بهتر است ظرفیت هایم را بدون این که آنها را به رخ کسی بکشم ، آشکار کنم
- اگر در کاری استعداد دارم و آن را مطرح می کنم ، صداقتم را آشکار می کنم ، نه خود خواهی ام را


توانایی ها و نقاط قوت خود را آشکارا و صادقانه بیان کن


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 24 شهریور 1388 [16:08 ]
  انتقاد روش خوبی برای اصلاح اشتباهات مردم است
 

یادگیری از اشتباهات ، پایه و اساس تعلیم و تربیت و رشد است . حرف های دیگران می تواند ما را در جهت درست هدایت کند . خطر در تعمیم دادن اظهارات منفی جهت توصیف صفات و شخصیت دیگران است . عبارت تو احمق هستی ! یک نوع انتقاد است که می تواند باعث انزوا شود . وقتی به جای عمل شخص ، خود او را مورد انتقاد قرار می دهیم ، مخرب و زیان آور است .
انتقاد از فرد بیشتر اوقات ارتباطات را تخریب می کند . انتقاد به عزت نفس آسیب می زند ، فرد را بی ارزش و فاقد خصایص انسانی می کند ، به رفتارهای دفاعی و آرزدگی منجر می شود ، به جای تمرکز روی راه حل ها روی مشکلات متمرکز می شود و به جای حل تعارض ، خالق آن خواهد شد .
تحقیر کردن کسی ، متوسل شدن به اهانت ، استهزا ، تمسخر یا سرزنش به نام انتقاد سازنده باعث بروز مشکل می شود . بیشتر مردم دوست ندارند به آنها گفته شود چه کار کنند و چه ایراداتی دارند . والدین انتقادی به پرورش بچه های روان رنجور گرایش دارند .
در زندگی روزمره ، بدون شک با موقعیت ها و حوادثی روبه رو می شوید که شما را ناراحت می کند . مردم مرتکب اشتباه می شوند ؛ گاهی بدون فکر یا خودخواهانه عمل می کنند ؛ موارد خاصی را از یاد می برند و همیشه آن طور که شما دوست دارید عمل نمی کنند . در چنین زمان هایی ممکن است احساس کنید باید چیزی بگویید ، توصیه ای بدهید و خطاهایشان را گوشزد کنید . وقتی چنین کاری می کنید ، اگر خشن و انتقادی باشید ، اگر متوسل به طعنه یا تمسخر شوید ، تنها چیزی که به دست خواهید آورد این است که به آنها توهین کرده اید .
اگر به دقت و با حساسیت بیان نکنید ، اظهارات انتقادی نه تنها در حل مشکلات با ناکامی روبه رو می شوند ، بلکه در واقع آنها را بدتر می کنند . وقتی اختلافاتی به وجود می آید ، به جای انتقاد از فرد توهین کننده ، به دنبال راه حل باشید و درباره روش های حل مشکل فکر کنید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 24 شهریور 1388 [16:15 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که انتقاد روش خوبی برای اصلاح اشتباهات مردم است ، مقابله کنید :
- قبل از این که کسی را اصلاح کنم ، باید بیش از هر عملی خوب درباره اش فکر کنم
- اظهارات توام با تمسخر ، طعنه ، کنایه و سرزنش ، انتقاد سازنده نیست
- به جای انتقاد از شخص بهتر است خواستار تغییر در رفتارش باشی
- اگر به جای دیگری بودم ، دوست داشتم او چطور با من صحبت کند ؟

به جای انتقاد کردن از اشتباهات گذشته ، روی حل مشکل تمرکز کن


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 28 شهریور 1388 [17:22 ]
  خود خواه نباش ، اولویت را به دیگران بده
 

شاید اغلب ما تفاوت زیاد بین خودخواهی ( ارضای نیازهای خود به هزینه دیگران )و نفع شخصی آگاهانه( اول به فکر خودت باش اما نه با هزینه دیگران ) را درک نمی کنیم . در بلند مدت ، نفع شخصی با در نظر گرفتن نیازهای دیگران و فکر کردن درباره آنهایی که از بی نیازی ما سود می برند ، به دست می آید .
سه رویکرد احتمالی وجود دارد 1) خودتان را در اولویت قرار دهید و اگر لازم بود ، برای به دست آوردن آنچه می خواهید دیگران را لگد کوب کنید 2) همیشه دیگران را در اولویت قرار بدهید 3) به خودتان اهمیت بدهید اما دیگران را مد نظر داشته باشید . شما تعهدات خود را نسبت به دیگران رعایت می کنید اما آماده هستید که آنچه را باور دارید حق مسلم تان است ، به دست آورید .
در ارتباط با اظهارات فوق عقیده ای هست که می گوید بخشیدن بهتر از دریافت کردن است . چرا ؟ این عقیده اشتباه باعث شده است تا اشخاص درباره پذیرفتن هر چیزی از دیگران بی نهایت طفره آمیز رفتار کنند . بیشتر اوقات ممکن است کسی خوشحال شود که چیزی به شما اهدا کند یا کاری برایتان انجام دهد ، اما اگر مایل به پذیرش آن نباشید ، شاید او احساس طرد شدگی کند . نکته این است که نه بخشیدن بهتر است و نه گرفتن . بهترین کار ، بده و بستان است .
این استدلال که می گوید همیشه اولویت را به دیگران بده نیز نادرست است زیرا باعث می شود از حق خودمان نیز بگذریم و برای جلوگیری ازهر مشکلی از بحث و گفتگو اجتناب می ورزیم .
انکار نمی کنم که خدمت کردن می تواند کار خیلی خوبی باشد . منظورم این است که اولویت دادن به خودتان کمک می کند تا بتوانید برای دیگران از خود مایه بگذارید . اگر خیلی خودتان را دست کم بگیرید ، تنها باعث می شوید کسانی که به آنها کمک می کنید احساس ناراحتی کنند . در واقع ، اگر شما خیلی خودتان را بی اهمیت جلوه دهید ، ممکن است عده ای حتی اهانت آمیز و مغرورانه با شما رفتار کنند .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 29 شهریور 1388 [14:23 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که خود خواه نباش ، اولویت را به دیگران بده ، مقابله کنید :
- من هم به خودم اهمیت می دهم و هم ملاحظه دیگران را می کنم
- نفع شخصی آگاهانه ، خودخواهی نیست
- خواسته ها و آرزوهای من هم به اندازه خواسته ها و آرزوهای دیگران مهم است
- اگر پیوسته نیازهای دیگران را در اولویت قرار دهم ، نه نیازهای خودم بر طرف خواهد شد و نه نیازهای دیگران
- من از آنچه باور دارم حقوق معقلوم هستند ، دفاع خواهم کرد
- بده و بستان بهترین کار است

همان طور که به خودت اهمیت می دهی ، به دیگران نیز اهمیت بده


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 29 شهریور 1388 [14:32 ]
  همسرت باید عاشق والدین و خانواده ات باشد
 

شما نمی توانید برای احساسات دیگران قانون وضع کنید . در واقع این عقیده که می توانید به دیگران بگویید چه احساسی داشته باشند ، احمقانه و نامعقول است . احساسات و عواطف شما را واکنش های پیچیده تان در برابر موقعیت ها و حوادث زیادی از گذشته و زمان حال شکل می دهند و این هیجانات متعلق به شما هستند . یکی از بزرگ ترین آزادی ها در زندگی ، که هیچ کس نمی تواند آن را از شما بگیرد ، حق تان برای احساسی است که دارید . آیا احمقانه و مخرب نیست که سعی کنید چنین حقی را از کسانی که دوستشان دارید سلب کنید ؟ ازدواجی عاقلانه نمی تواند بر اساس این شرط باشد که همسرتان به پدر و مادر و خانواده شما عشق بورزد . بیانی مانند : تو باید عاشق والدین من باشی ، نامعقول است . هر چند برا یهمسرتان ممکن است مطلوب باشد که از صمیم قلب عاشق پدر و مادر و خواهر و برادر شما باشد ، اگر سعی کنید احساسات همسرتان را برای او دیکته کنید ، نتایج منفی اجتناب ناپذیر است .
آیا این بدان معناست کنه باید اجازه دهید هر نوع بدرفتاری نسبت به خانواده تان اعمال شود ؟ بی شک نه . اگر چه بی فایده است که به دیگران بگوییم چطور باید احساس کنند ، شما می توانید به آنها تفهیم کنید که دوست دارید چطور عمل کنند . برای نمونه ممکن است خواستار رفتارهای خاصی باشید : بی زحمت با والدینم خوب باش یا می خواهم با والدینم خوب رفتار کنی . اینها درخواست هایی معقول هستند .البته باید به یاد داشته باشیم وقتی عشق و محبت خاص در خانواده هر دو همسر وجود داشته باشد ، ارتباطات زناشویی نیز سود می برد . اما در ازدواجی سالم ، پیوند عشق بین شما و همسرتان وابسته به احساسات همسرتان نسبت به اعضای خانواده تان نیست . بی شک شما می توانید شرایط را برای همسرتان راحت کنید که احساسات مثبتی نسبت به اقوام و خانواده تان داشته باشد ؛ اما به طور معقول فقط می توانید از همسرتان توقع داشته باشید که گه گاهی خانواده تان را ببیند و به روشی محترمانه رفتار کند . در ضمن ، فراموش نکنید که خانواده تان در شکل دادن رفتار مثبت و احساسات مثبتی که دوست دارید در همسرتان ببینید ، نقش دارند . اگر می خواهید محبوب واقع شوند ، باید دوست داشتنی باشند !!

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  دوشنبه 30 شهریور 1388 [18:16 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که همسرت باید عاشق والدین و خانواده ات باشد ، مقابله کنید :
- ارتباطم با همسرم از هر چیز دیگری مهم تر است
- بین احساسات و رفتار تفاوت زیادی وجود دارد
- معقول است که از همسرم به روشی خوشایند بخواهم با خانواده ام خوب رفتار کند
- اگر چه ممکن است عاشق خانواده ام باشم ، همسرم مرا به عنوان همسر انتخاب کرده است ، نه خانواده ام را
- به جای این که بر کارهایی که همسرم برای خانواده ام انجام نمی دهد تمرکز کنم ، قدر کارهایی را که برای خانواده ام انجام می دهد می دانم



همسرم می تواند با اعضای خانواده ام محترمانه رفتار کند ، اما مجبور نیست عاشق آنها باشد


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  دوشنبه 30 شهریور 1388 [18:27 ]
  وقتی آدم توقعات بالایی دارد ، همه تلاش خود را می کند
 

این باور ، معیار های عینی ، سطوح عملکرد و درجه پیشرفتی را که اشخاص توقع دارند ، مورد بحث قرار می دهد . در واقع هر چه توقعاتتان کمتر باشد ، کمتر ناراحت و ناامید می شوید . فرد عاقلی گفته است : سعی می کنم از کسی هیچ توقع و انتظاری نداشته باشم . بدین طریق بندرت احساس ناراحتی ، آسیب ، ناامیدی و یاس می کنم . وقتی اتفاق خوبی می افتد ، شادمانه متعجب می شوم . همچنین آموخته ام از خودم هم خیلی توقع زیاد نداشته باشم .
این حرف ها بدین معنا نیستند که بگوییم برای شما خوب است که بد گمان و عیب جو باشید یا نسبت به زندگی بی اعتنا باشید و تحت تاثیر رفتار دیگران قرار نگیرید . اصول اخلاقی و معیارهای ارزشی وجود دارند ، اما مشکلات از توقعات غیر واقع بینانه یا اشتیاق های بسیار شدید ریشه می گیرند . جای تردید نیست که هر چه توقعاتتان بیشتر باشد ، ناامیدی ها و ناراحتی هایی که دچارش می شوید بیشتر خواهد بود و حتی اگر در وادار کردن دیگران جهت ارضای توقعات غیر واقع بینانه تان موفق شوید ، به احتمال زیاد آسیب خواهید دید و شاید ارتباطتان با آنها هم تخریب شود .
داشتن توقعات معین از خودتان و دیگران اجتناب ناپذیر است . اما لازم است بپرسید ایا هیچ کدام از این توقعات غیر واقع بینانه یا افراطی هست یا نه ؟ هر چه بیشتر بتوانید این گونه توقعات را مشخص کنید و از آنها خلاص شوید ، کمتر از خودتان و دیگران توقعات احمقانه خواهید داشت و زندگی تان بهتر خواهد بود . بنابر این ، بین آرزوها و توقعات تفاوت وجود دارد و این تفاوت مهم است . اگر چه خوب است که آرزوها و خواسته هایتان را بیان کنید ، این اشتباه بزرگی است که آنها را به دستور یا توقع تغییر دهید .
در تحلیل نهایی ، سوالی کلیدی که باید از خودتان بپرسید این است که آیا شما در آرزوها و توقعاتتان نامعقول هستید یا نه . اگر شک دارید ، از دوست صمیمی تان بپرسید تا نظرش را به شما بگوید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 01 مهر 1388 [17:05 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که وقتی آدم توقعات بالایی دارد همه تلاشش را می کند ، مقابله کنید :
- من خودم را همین طور که هستم ، می پذیرم
- اگر دوست دارم برا یاصلاح خودم تلاش می کنم ، بدون این که توقعات نامعقولی از خودم داشته باشم عمل خواهم کرد
- من با هر آنچه می توانم باشم موفق خواهم بود ، نه با آنچه باید باشم
- بهتر است با خودم و دیگران همچون انسان هایی جایزالخطا رفتار کنم
- من از خودم می پرسم آیا توقعاتم از دیگران معقول است یا خیلی مطالبه گرانه


وقتی توقعاتی منطقی داریم ، تمام تلاشمان را می کنیم


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 01 مهر 1388 [17:29 ]
  مهم است که همه ما را دوست داشته باشند
 

همه مردم آدم بی آزار و خوب را دوست دارند . چرا از کسی که مشکل ساز نیست و چالش یا تهدیدی به وجود نمی آورد ، متنفر باشیم ؟ وقتی بر روی چیزی پافشاری می کنید ، کسانی که دیدگاه متنفاوتی دارند ، آمادگی ندارند که خیلی مهربانانه عمل کنند . اگر خودتان را به عنوان فردی بی نظیر تعریف کنید یا اگر بابت هر موضوعی موضع بگیرید ، منتقدان و موافقانی خواهید داشت .
به طور منطقی و عقلانی ، غیر ممکن است با هر کسی که رو به رو می شوید شما را بپذیرد . اما ما انسان ها همیشه منطقی و معقول نیستیم و این خصیصه ای انسانی است که بخواهیم ما را دوست داشته باشند . با این حال ، زندگی کردن بدون این که هیچ کس را ناراحت نکنیم و سعی کنیم تایید و محبت همه را به دست آوریم ، نه تنها ناکام کننده خواهد بود ، بلکه شما را از خودتان جدا و بیگانه می کند . به همه لطف کردن ، محتاطانه با دیگران صحبت کردن تا عصبانی نشوند و امیدوار بودن به این که همه شما را دوست داشته باشند ، مسیری به سوی ناکامی و زندگی تهی و بی معناست . اگر پیوسته بخواهید همان کسی باشید که گمان می کنید دیگران می خواهند ، هرگز خودتان نخواهید بود . پس چه کسی هستید ؟
بدیهی است که اگر بتوانید بین مورد محبت یا نفرت بودن یکی را انتخاب کنید ، مورد محبت بودن بهتر است . اما اگر برای این که شما را دوست داشته باشند مجبور باشید به طور جدی ارزش ها ، آرمان ها و نیازهای اولیه تان را نادیده بگیرید ، عمل درستی نیست . فرد بله قربان گو را بالا دستانش تحمل می کنند و او به ندرت به جایگاه برجسته خودش می رسد . به یاد داشته باشید ارزش شما به عنوان انسان به این نیست که چند نفر شما را دوست دارند !!!!!

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  پنج شنبه 02 مهر 1388 [13:58 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی کهمهم است که همه ما را دوست داشته باشند ، مقابله کنید :
- ارزشم به عنوان انسان وابسته به تایید دیگران نیست
- دیگران می توانند من ، عقاید یا اعممالم را تایید نکنند یا دوست نداشته باشند . مهم این است که به دیگران آسیب نزنم یا از آنها سو ء استفاده نکنم
- ممکن است حتی خوب باشد که اشخاص معینی مرا تایید نکنند
- من زمانی از خودم مایه می گذارم که کسی را دوست دارم یا در عوض منافعی عملی به دست می آورم . اما من برای این که محبت یا تایید کسی را به دست آورم ، از خودم مایه نخواهم گذاشت
- در ارتباطات ، کیفیت مهم تر از کمیت است
- بعضی ها ممکن است به دلیل نگرانی های خودشان از من متنفر باشند ، نه طرز رفتار من


مهم است که خودت را برای کسی که هستی و کاری که انجام می دهی دوست داشته باشی


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  پنج شنبه 02 مهر 1388 [14:06 ]
  اگر مشکلات را نادیده بگیری ، برطرف می شوند
 

اگر مسایل ناراحت کننده یا مشکلات را نادیده بگیرید و از آنها اجتناب کنید ، نه تنها شما را به ستوه می آورند ، بلکه اغلب بدتر خواهند شد . البته حد فاصلی بین مشکل کوچکی که بزرگ جلوه داده شده است و چه بسا اگر نادیده گرفته شود از بین می رود ، و مشکلی که به توجه و راه حل نیاز دارد وجود دارد . بیشتر اشخاص در تفاوت قایل شدن بین این دو ، مشکل ندارند اما خیلی از آنها گرایش دارند مشکلات مهمی را که به سختی می توانند کاری برای رفع آن انجام دهند ، ندیده بگیرند .
اتلاف وقت درباره حل مشکلات یا اجتناب در رویارویی با موضوعاتی که بر سر آنها توافق ندارید ، تنها باعث مشکلات بیشتری در بلند مدت می شود .
همچنین مراقب تفکر مثبت نادرست باشید . این مسموم کننده است که مشکلات را با کم اهمیت جلوه دادن نادیده بگیریم و بگوییم : همه چیز رو به راه می شود ؛ بدون این که مشکلات خاص را مورد بررسی قرار دهیم و مشکلات بدیهی را حل کنیم . بیشتر مشکلات یا موضوعات ناراحت کننده اگر نادیده گرفته شوند ، از بین نمی روند . بنابر این ، با نادیده گرفتن مشکلاتتان یا با امتناع از صحبت درباره آنها ،راه بهبود آنها را سد نکنید . ساده تر است که در بلند مدت با آنها رو به رو شوید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 08 مهر 1388 [16:48 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که اگر مشکلات را نادیده بگیری بر طرف می شوند ، مقابله کنید :
- بهتر است به جای عقب نشینی در پی حل مشکل باشم
- تلاش خوب در ارتباط با مشکلات ، به همکاری و صمیمیت بیشتری منجر می شود
- تنها رابطه ای می تواند همیشه خوشایند باشد که سطحی و فریب آمیز است
- هر چه بیشتر مقابله با موضوعات مهم را تمرین کنم ، برایم راحت تر می شود و در انجام آن موفق تر هستم
- مشکلات قابل حل نخواهند بود مگر ابتدا بپذیرم که آنها وجود دارند
- وقتی مشکلاتم را نادیده می گیرم ، آنها همچنان وجود خواهند داشت و بدتر هم می شوند

مشکلات خود به خود برطرف نمی شوند ، اما اغلب قابل حل هستند


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 08 مهر 1388 [16:57 ]
  فقط برای برنده شدن بازی کن
 

اگر چنین فردی - فردی که فقط برای برنده شدن بازی می کند - در مکان دوم قرار بگیرد ، تصور می کند آخر شده است . برای او بیان کلاسیک برنده شدن هر چیزی نیست ، بلکه تنها چیزی است که اهمیت دارد ؛ بسیار درست است . برای چنین فردی دنیا به برنده ها و بازنده ها تقسیم می شود . شاید یکی از بدترین تاثیرات جانبی این ذهنیت این است که آنها بعد از برد هم نمی توانند آرام بگیرند و از پیشرفت هایشان لذت ببرند ، چون باید به برنده شدن ادامه دهند . اشخاصی که همه را به چشم رقیب می بینند و پیوسته برای رهبری رقابت می کنند ، لذت همکاری واقعی را از دست می دهند . آنها دنیایی از نزاع ، تعارض ، و روش های تخریب دیگران خلق می کنند .
فلسفه رقابت و بردن ، رشد اعتماد نسبت به دیگران را تضعیف می کند و فرصت های سود بردن از راه حل های گروهی را از بین می برد . اشخاص رقابت جو به طور کلی با دیگران فاصله می گیرند . نیازی نیست نابغه باشید تا درک کنید که آنها شرایط لازم را برای جلب اعتماد کسی مهیا نمی کنند . به علاوه ، برای دیگران دشوار است که با اشخاص رقابت جو صمیمی شوند ؛ چون آنها گرایش دارند که خصمانه یا نامطمئن ظاهر شوند . اشخاص رقابت جو ممکن است متوجه شوند بسیاری از کسانی که وجودشان برای آنان مهم است ، تمایلی برای بودن با آنها نشان نمی دهند .
این احساس خوبی است که بر مهارتی مسلط شوید یا کشف کنید که می توانید کارهای معینی را به راستی خوب انجام دهید . شما ممکن است در حالی که سعی می کنید مهارت های معینی را بهبود دهید ، از رقابت با خودتان لذت ببرید . این خوب است به شرطی که رنگ افراطی به خود نگیرد . اما شادمانی با دوام بندرت از پیشرفت های عالی و پیروزی ها ناشی می شود . در عوض ، این موهبت از عشق و توجه متقابل به وجود می آید که همکاری و تشریک مساعی صمیمانه محصول آن است . در واقع مزیت های مشخصی در مشارکت در کارهایی معین وجود دارد .
در این زمینه اصرار دارم به دقت فکر کنید که وقتی با دیگران رقابت می کنید تا نفر اول شوید ، چه اتفاقی می افتد . آیا عاقلانه است که در بلند مدت با مغلوب کردن دیگران موفق شوید ؟ سلامت بهینه ذهنی شما و جامعه می طلبد که نگرش برنده - برنده به چالش کشیده شود و با نگرش برنده - برنده عوض شود . رقابت در ارتقای کیفی محصولات و عملکرد تاثیر دارد ؛ اما این همکاری است که مدال طلا را برای ارزش های انسانی می برد .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 11 مهر 1388 [12:31 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی کهفقط برای برنده شدن بازی کن ، مقابله کنید :
- فقط در فکر برنده بودن به ارتباطات سطحی یا سست منجر می شود
- شکست دادن دیگران به احتمال زیاد با عشق و دوستی خالص سازگاری ندارد
- نیاز به بردن اغلب از عدم امنیت و تمایل به تحت تاثیر قرار دادن دیگران ریشه می گیرد
- مهربانی ، سخاوت ، گرمی و اعتماد ، خصوصیات بادوامی هستند که از محبت ریشه می گیرند ، نه از حسادت و آزردگی
- بی شک همکاری از رقابت بهتر است
- انجام کارها با دیگران و برای آنها ، بیشتر باعث ترقی خودمان می شود تا این که برای به دست آوردن اهدافی ، دیگران را تخریب کنیم

اگر بازی می کنی ، برای لذت بردن ، همکاری و رشد بازی کن

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 11 مهر 1388 [12:43 ]
  قوانین مشخصی برای خودت و دیگران تعیین کن
 

روان شناس معروف کارن هورنای ، موضوع سلطه باید ها را مطرح کرده است ، موضوعی که دکتر آلبرت الیس ، بینانگذار درمان عقلانی - هیجانی آن را بسط و توسعه داد . در واقع هر چه بایدها ، بایست ها و الزام های بیشتری داشته باشیم ، کمتر خوشحال خواهیم بود . بایدها ، بایست ها و الزام ها ، تفکر خشک و مطلق نگرانه ای را به وجود می آورند که فرصت گفتگو و مصالحه را کاهش می دهند . تحمیل بایدها ، واکنش های دفاعی و پرخاشگرانه و خشک مغزی به بار می آورد .
ما به راحتی با یک باید و بایست عصبانی می شویم . چند بار می شنوید که اشخاص می گویند می بایست بهتر از این ها می دانستی ! تو نمی بایست چنین چیزی می گفتی و از دستت عصبانی ام ! و وقتی شما بایست را به خودتان تحمیل کنید ، دچار احساس گناه می شوید . می بایست زمان بیشتری با مادرم صرف می کردم ! نمی بایست خیلی با او بی پرده صحبت می کردم و حالا احساس خیلی بدی دارم .
اگر باید هایتان را به خواسته ها یا ترجیح ها تغییر دهید ، کل ارتباطاتتان را اصلاح می کنید . با حذف باید ها و بایست ها ، شما سرکوفت زدن به خودتان و دیگران را متوقف می کنید و از اشتباهاتتان بیشتر می آموزید . ای کاش به جای آن ، این را انجام می دادی . به نظرم اگر آ« حرف را نمی زدی خیلی بهتر بود . با نگاهی به گذشته ، ای کاش بیشتر به دیدن مادرم می رفتم . بهتر بود خیلی با او بی پرده صحبت نمی کردم . این زبان کمتر مطالبه گر ، حالت دفاعی را کاهش می دهد و درها را به سوی رشد باز می کند .
سعی کنید بفهمید که هر چه بیشتر نسبت به خود و دیگران متوقع تر باشید ، کمتر در مسیر رشد و تغییر سازنده قرار می گیرید . در زندگی روزانه تان ، ببینید چه اتفاقی می افتد وقتی شما بایدها را به دیگران تحمیل می کنید .و وقتی آنها چنین کاری را با شما می کنند . گفتن آنچه دوست دارید و آنچه را دوست ندارید ، به جای تحمیل ارزش هایتان به آنها را تمرین کنید . هر بار که باید ، بایست و الزامی را به کسی یا خودتان تحمیل می کنید ، مورد را به خودتان گوشزد کنید . باور دارم وقتی شما با روشی که پیشنهاد کرده ایم انطباق یابید ، کیفیت ارتباطتان بهبود خواهد یافت .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  پنج شنبه 16 مهر 1388 [11:52 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که قوانین مشخصی برای خودت و دیگران تعیین کن ، مقابله کنید :
- انعطاف پذیری و میانه روی مطلوب است ، خشکی و افراط گری خوب نیست
- ما همگی به اصول و راهبرد نیاز داریم ، نه به عقاید دست و پا گیر
- کلمات باید ، بایست و حتمی فشار آور هستند . عبارات من مایلم ، من ترجیح می دهم و به نظرم بهتر است ، معقول تر و تقویت کننده ارتباطات هستند
- خیلی بهتر است به جای این که بایدهایم را به دیگران و خودم تحمیل کنم ، آنچه را دوست دارم و ترجیح می دهم بیان کنم

از بایدها ، اجتناب کن ؛ زیرا انعطاف پذیری امکان شاد بودنت را افزایش می دهد

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  دوشنبه 20 مهر 1388 [17:36 ]
  هر کسی که به راستی عاشق توست ، باید بداند چه نیازی داری
 

وقتی اشخاص با هم تفاهم داشته باشند و نسبت به احساسات ، عقاید و خواسته های یکدیگر حساسیت نشان دهند ، به احتمال زیاد ارتباطاتشان خوشایند خواهد شد . اشخاص صمیمی و نزدیک به هم ، اغلب می آموزند که واکنش های یکدیگر را به درستی پیش بینی کنند . اما نمی توانید از کسی توقع داشته باشید ذهن شما را بخواند . در واقع ، این باور غلط : همسرم یا اعضای خانواده ام باید بداند که من چه چیزی می خواهم ، اگر مجبور باشم به آنها بگویم چه نیازی دارم ، پس ارتباطمان خوب نیست .
برعکس ، عشق و محبت عمیق به آدم قدرت تله پاتی نمی بخشد . شما نمی توانید احساسات فردی دیگر را تجربه کنید ، هر قدر هم خودتان را وقف او کرده باشید . انسان ها بر خلاف حشرات ، دارای الگوی پاسخ بر اساس غرایز نیستند . جدا از برخی محرک های اولیه ( مانند گرسنگی و تشنگی ) و بازتاب ها ( مانند مکیدن ، قورت دادن ، نفس کشیدن ) هر آنچه انسان می داند ، از طریف آموزش و تجربه و به کمک نمونه یا آزمون و خطا می آموزد . در واقع ، انسان ها تنها گونه ای هستند که می توانند افکار و احساسات پیچیده را از طریق زبان گفتار ی انتقال دهند . در ارتباط با یکدیگر ، وقتی آنها به وضوح افکار و احساسات خود را انتقال دهند ، بهتر با هم همراه می شوند .
ارتباطات خوب و ارضا کننده بر این پایه استوار هستند که نیازها ، عشق ، نفرت و خواسته هایتان را به وضوح به یکدیگر منتقل کنید . باید به دیگران آموزش دهید که چطور به بهترین نحو با شما کنار بیایند . منظورتان را بگویید ، آنچه را می گویید توضیح دهید و توقع نداشته باشید کسی ذهنتان را بخواند .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 28 مهر 1388 [08:04 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که هر کسی که به راستی عاشق توست ،باید بداند چه نیازی داری، مقابله کنید:
- اشخاصی که دام های روان شناختی پهن می کنند ، بیشتر اوقات خودشان داخل آنها می افتند
- هیچ کس نمی تواند به طور کامل با احساسات و افکار کسی دیگر هماهنگ باشد
- من نیاز ندارم به روشنی بگویم چه می خواهم و چه احساسی دارم
- نمی توانم توقع داشته باشم کسی ذهنم را بخواند
- هر قدر هم دیگران مرا دوست داشته باشند ، هنوز هم ممکن است احساسم را درک نکنند
- بیان روشن ، صادقانه و بی پرده خواسته ها و آرزوهایتان ، بهترین ابزار به دست آوردن ارتباطات محبت آمیز است
- دام نهادن برای این که عشق و وفاداری دیگران را محک بزنیم ، نشانه خصومت است


خواسته ها و آرزوهایت را آشکارا و واضح بیان کن . کسی که عاشق توست ، حق دارد از آنها مطلع باشد


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 28 مهر 1388 [08:10 ]
  توهین و بی احترامی باعث ناراحتی می شود
 

خیلی دشوار است که نسبت به انتقاد ، طرد شدن و عدم تایید حساس نباشید . اگر کسی به شما فحش بدهد ، شاید آشفته و ناراحت شوید . اگر چه در بچگی این ضرب المثل را آموخته اید که چوب و سنگ ممکن است استخوان هایم را بشکند اما هرگز کلمات به من آسیب نمی رسانند . به احتمال قوی صد در صد این حرف را نمی پذیرید و باورش ندارید ، چون شما انسان هستید و بی برو برگرد گاهی دیگران با توهین هایشان به شما آسیب زده اند . اما این عقیده که توهین و بی احترامی بی شک باعث ناراحتی می شود ، به غلط تعبیر شده است ؛ این مدعی است که امکان ندارد شما در برابر اظهارات توهین آمیز و تحقیرها از نارحتی و آشفتگی اجتناب کنید و به قدرتی استثنایی نیاز دارید تا تحت چنین شرایطی آرام و بی اعتنا بمانید . در واقع عده ای حتی می گویند که ترجیح می دهند از اظهارات توهین آمیز ناراحت شوند ولی بی اعتنا باقی نمانند . آنها می پرسند : چرا اجازه دهم کسی به من توهین کند و واکنشی نشان ندهم ؟
نکته این است که تا حدودی در هر موقعیتی اگر احساس کنید به شما توهین شده است ، می توانید از نظر هیجانی آشفته شوید . اشخاص با تربیت ، با ملاحظه ، حساس و آگاه ، به کسی توهین نمی کنند . بنابر این ، وقتی می بینید کسی به شما توهین کرده است ، اولین درک شما این است که به احتمال زیاد تعارض یا مشکل خود گوینده باعث چنین واکنشی شده است ، نه شما یا آنچه گفته یا انجام داده اید . به علاوه ، آدم باهوش و دارای اعتماد به نفس نیازی ندارد شما را مورد تمسخر یا تحقیر قرار دهد .
به جای این که خودتان را بابت اظهارات توهین آمیز ناراحت کنید ، سعی کنید نگرشی از کنجکاوی درباره گوینده به دست آورید . از خودتان بپرسید : این فرد چه مشکلی دارد ؟
متاسفانه عده ای از مردم مانند دشمنان با کوچک ترین توهین نیاز دارند تا سر حد مرگ دوئل کنند . اما شما می توانید از این گونه پاسخ های افراطی اجتناب کنید . اغلب بهتر است تحقیرها و توهین ها را نادیده بگیرید ، نه این که با پاسخ دادن به آنها ، بزرگشان کنید . اگر بگذارید شما را ناراحت کنند ، بدین معناست که به توهین کننده که مشکل خودش باعث توهین به شما شده است ، قدرتی بی جهت می دهید .
تا حد امکان از اشخاصی که عادت دارند از نظر کلامی بد رفتار و توهین کننده باشند ، اجتناب کنید . اگر پاسخ دادن به یک توهین ارزش زمان و انرژی تان را دارد ، قاطعانه جواب دهید تا ناخشنودی تان را به توهین کننده نشان دهید ،؛ یا استفاده از طعنه و شوخی می تواند در برخی موقعیت ها تنش حملات کلامی را خنثی کند . در نهایت پیام این متن این است که وقتی کسی به شما توهین می کند ، از آشفتگی هیجانی اجتناب کنید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 28 مهر 1388 [08:27 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که توهین و بی احترامی باعث ناراحتی می شود ، مقابله کنید :
- بهتر است گاهی خیالی حساس نباشم و رفتارهای منفی دیگران را زیاد جدی نگیریم
- اگر بخواهم می توانم توهین ها و تحقیرها را نادیده بگیرم
- اشخاصی که بدرفتاری و توهین می کنند ، اغلب مشکلاتی جدی دارند
- وقتی کسی خونسردی اش را از دست می دهد ، سعی کن کنجکاو باشی و بپرسی چه چیزی به راستی او را ناراحت کرده است
- نباید به اظهارات دیگران خیلی توجه کنی

توهین و بی احترامی آسیب نمی زند ، مگر خودت بخواهی


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 28 مهر 1388 [17:02 ]
  خوب است که نسبت به خودت سختگیر باشی
 

این فکر سمی بیشتر درباره آنهایی که گرایش دارند نسبت به دیگران سهل گیر اما نسبت به خودشان بسیار سختگیر باشند ، صدق می کند . کمال گرایان بیشتر از دیگران مستعد افتادن در این دام می باشند . آنها خودشان را احمق می نامند ، چون نمی توانند به برخی معیارهای باور نکردنی و عجیب و غریبی که برای خودشان تعیین کرده اند ، برسند . آنها خودشان را چاق یا زشت می نامند ، چون شبیه مانکن های حرفه ای به نظر نمی رسند .
سعی کنید از زمان هایی که خودتان را تحقیر می کنید ، آگاه شوید . دفترچه ای کوچک با خودتان داشته باشید و همه موارد مکالمات درونی منفی را تا حد امکان بنویسید . از پیام هایی که به خودتان می فرستید ، آگاه باشید . آیا شما خودتان را در تعمیم گرایی هایی همچون : من احمقی تمام عیار به نظر می رسم ! ، هیچ کاری را نمی توانم انجام دهم ، کودن هستم ، یا من شایسته چیزهای خوب نیستم ! می بینید ؟
تحقیرهای منفی و انتقاد از خود ، اغلب به هیجانات منفی و نتایج ناگوار منجر می شود . اگر پیوسته به خودتان سخت می گیرید ، نیاز دارید آگاه شوید که هر کسی جایزالخطاست و به شدت تلاش کنید تا خودتان را تحمل کنید و بپذیرید . این بدین معنا نیست که سبک زندگی راحت طلبانه سودمند است و باید گسترش یابد . از افراط گرایی اجتناب کنید . اما اگر نسبت به خودتان خیلی سخت گیر هستید ، اگر اغلب خودتان را بی ارزش و تحقیر می کنید ، احتمالش هست که بی جهت ناراحت شوید . در عوض ، این فلسفه باستانی را که می گوید : اگر به خودم توجه نکنم ، چه کسی به من توجه خواهد کرد ؟ به خاطر آورید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  پنج شنبه 30 مهر 1388 [10:00 ]
  تلقین های اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که خوب است نسبت به خودت سختگیر باشی ، مقابله کنید :
- من می توانم خودم و دیگران را تحمل کنم
- من محدودیت های معینی دارم که باید آنها را بپذیرم ، نه این که اظهار تاسف کنم
- خوب است که از خودم توقع بیشتری داشته باشم ، اما توقعات افراطی اغلب به ناخشنودی و خود پنداره ضعیف منجر می شود
- انتقاد از خود و تحقیر خود ، عزت نفس را کاهش می دهد ؛ پذیرفتن و تحمل خود ، عزت نفس را بهبود می بخشد
- سختگیری نسبت به خودتان خوب است تنها اگر به تغییر سازنده و خودباوری بیشتری منجر شود
- در زندگی ، تایید کردن خود از محکوم کردن خود سودمندتر است

با خودت و دیگران منصفانه رفتار کن


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  جمعه 01 آبان 1388 [08:43 ]
  با یک عذرخواهی همه چیز درست می شود
 

شگفت آور است که اشخاص زیادی می گویند : یک عذرخواهی به من بدهکاری ! و وقتی آن شخص از بیان این کلمات جادویی `معذرت می خواهم ` طفره می رود ، باعث ناراحتی آنها می شود . بی شک عذرخواهی برای رفتار اهانت آمیز و تلاش برای جبران با این کلمات جادویی ، ارزش دارد اما برای اشخاص زیادی گفتن ` معذرت می خواهم ` تنها بیان ساده ای است که بارها و بارها بدون درک معنای آن و تغییر رفتار گفته می شود . برخی از ما این نیاز را درک نمی کنیم که باید به فرزندانمان آموزش بدهیم که علاوه بر کلمات ، باید با رفتارشان نیز جبران کنند .
اشخاص زیادی باور دارند که عذرخواهی باید به طور خودکار پذیرفته شود و وقتی کسی از ما طلب بخشش کرد ، باید ببخشیم و همه چیز را فراموش کنیم . وقتی کسی می گوید ` عذرخواهی برای شروع خوب است اما می خواهی حالا و بعد در این باره چه کار کنی ؟ آنها ناراحت می شوند . به نظر می رسد خیلی ها بر این باورند تا وقتی برای کار بدی که مرتکب می شوند عذرخواهی کنند ، مشکلی نخواهد بود . آنها این نکته مهم را در نظر نمی گیرند که باید از تکرار مجدد آن عمل در آینده اجتناب کنند . فردی که پولی را از دوستی اختلاس کرده بود ، در واقع می گفت : خوب ، من که عذرخواهی کردم !
کلمات فقط کلمات هستند : از صمیم قلب معذرت می خواهم ! خواهش می کنم مرا ببخش ! من اشتباه کردم ! عذر می خواهم ! اگر شخصی این کلمات را با خلوص نیت و صادقانه هم بگوید ، با توجه به عمل اشتباهش شاید قابل پذیرش باشد ، اما اشخاص بی مرام ممکن است دست هایشان را به علامت تسلیم بالا ببرند و اظهار ندامت کنند ولی تغییری در آنها دیده نشود . وقتی اشخاص قاطع احساس می کنند مورد بد رفتاری قرار گرفته اند ، به ندرت به دنبال شنیدن عذر خواهی ، به خصوص از نوع تو خالی هستند . آنها با قدرت و به طور مشخص احساسشان و آنچه را می خواهند از آن به بعد عوض شود ، بیان می کنند : من یا تو چه کاری می توانیم انجام دهیم که مطمئن شویم دوباره چنین چیزی رخ نمی دهد ؟

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  جمعه 01 آبان 1388 [08:47 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که با یک عذرخواهی همه چیز درست می شود ، مقابله کنید :
- عذر خواهی های توخالی بی ارزش هستند
- عذرخواهی ممکن است به توضیح یک بدرفتاری کمک کند ، اما آسیب وارده را از بین نمی برد
- تنها اگر عذرخواهی خالصانه باشد مفید است
- خیلی راحت است که بگذاریم کسی بگوید ` معذرت می خواهم ` ، اما مهم این است که از آن فرد بخواهیم بدرفتاری اش را اصلاح کند
- عذرخواهی تنها زمانی ارزشمند است که اشخاص رفتارشان را نیز تغییر دهند


عذرخواهی کردن به تنهایی فایده ای ندارد ؛ اعمالی اصلاحی باید انجام شود


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 05 آبان 1388 [18:43 ]
  رای تغییر ، باید دلایل رفتارت را درک کنی
 

شکی وجود ندارد که بین بینش و عمل یا بین شناخت از خود و کنترل هیجانی ، ارتباط مستقیم وجود دارد . اشخاص زیادی می توانند به خوبی از دلایل احساسات و اعمالشان آگاه باشند ؛ اما هر قدر هم انگیزه داشته باشند ، تغییری نکنند ، بر عکس اشخاصی که مایلند به سختی تلاش کنند ، با موفقیت رفتار منفی شان را بدون هر گونه کنکاش در گذشته یا کسب بینش ، تغییر داده اند .
فرایند شناخت خودتان و تغییر رفتارتان موضوع یا این یا آن نیست . شناخت خودتان اغلب مفید است ، اما در حالی که شما دلایل مثبت احساسات و اعمالتان را کشف می کنید ، نیاز دارید رفتارهای منفی را هم تغییر دهید . اگر برخی از عادات ، احساسات یا باورهای شما شادمانی تان را تحلیل می برد ، بیشتر احتمال دارد که به جای تمرکز روی آنچه در گذشته اشتباه بوده است با انجام کاری متفاوت و تغییر رفتار در زمان حال بتوانید بر آنها غلبه کنید . درک این که چرا این گونه هستید ، به طور حتم شما را قادر نمی سازد که تغییر کنید . آنچه اهمیت دارد شیوه رفتارتان است . آگاهی از این که درباره یک مشکل چه کار کنیم ، اغلب از درک این که چرا یا چطور مشکلی به وجود آمده است ، مفیدتر است .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 05 آبان 1388 [18:48 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که برای تغییر ، باید دلایل رفتارت را درک کنی، مقابله کنید :
- تمرکز بر تغییر رفتار در زمان حال و آینده است که اغلب به رشد روان شناختی بیشتر منجر می شود ، نه گذشته
- به جای این که فقط افکار و اعمالت را کشف کنی ، بهتر است شیوۀ فکر و عمل کردنت را تغییر دهی
- تغییر روان شناختی و رشد شخصی بیشتر از تغییر رفتار ریشه می گیرد تا از خودشناسی
- فقط بینش ، هر قدر هم عمیق ، به ندرت برای تغییر روان شناختی لازم یا کافی است
- درک این که چه کاری باید انجام دهیم از این که چرا اتفاقی افتاد یا می افتد ، مهم تراست
- کشف و تغییر تفکر ناسالم روان شناختی ( افکار سمی ) بهترین بینش است

برای تغییر دادن زندگی ات ، منتظر درک گذشته نمان ؛ در زمان حال کاری بکن

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 10 آبان 1388 [17:11 ]
  اشتباهات را بپوشان ، حفظ ظاهر مهم است
 

ما همه دوست داریم درست عمل کنیم . لذت انسانی خاصی وجود دارد که از نتیجه گیری های درست ریشه می گیرد . وقتی معلم می گوید درست گفتی ، دانش آموز احسااس غرور و شادمانی می کند و بر عکس عبارت غلط است ، در امتحان مردود شدی ، چه بسا به ترس از اشتباه کردن و در نتیجه اشتباه بیشتر منجر شود .
بسیاری از ما می دانیم که در حیطه فعالیت های انسانی ، موارد کمی صد در صد درست یا غلط است با این حال ، همه نظام های اجتماعی برای درست بودن در مدرسه ، در کار ، در سیاست یا در ورزش ، تقویت مثبت ارائه می دهند . در نتیجه اشخاص زیادی با حالت دفاعی بزرگ می شوند و اشتباهاتشان را پنهان می کنند .
عده ای دیگر از ترس اشتباه کردن به هیچ کاری دست نمی زنند تا مبادا اشتباه کنند . آنها عصبی و دفاعی می شوند .
پذیرش عقیده من درست می گویم تو اشتباه می کنی ، غیر عاقلانه است . ممکن است بدین طریق در برخوردهای زیادی برنده شوید ، اما در نهایت تبرد را خواهید باخت . برخی اشخاص نه تنها همیشه اصرار دارند که حق با آنها باشد و درست بگویند ، بلکه وقتی در یک بحث برنده شوند ، احساس غرور می کنند . اشخاصی که بدین طریق رفتار می کنند ، غیر قابل تحمل نامیده می شوند و پاسخ های همیشگی آنها ئیگران را از آنها جدا می کند .
این افراد درک نمی کنند که اشتباه کردن و پذیرش آن ، از درست بودن و لاف زدن درباره آن عاقلانه تر است . اگر فرد غیر قابل تحملی شما را بابت اشتباه تان تحقیر کرد ، باید درک کنید که او مشکلی دارد . در واقع مردم اغلب از کسانی که به شدت نیاز دارند حق با آنها باشد و پیوسته سعی می کنند ثابت کنند بر حق هستند و درست می گویند ، کناره گیری می کنند .
ما ازدواج های زیادی را دیده ایم که چون زن و شوهر هر دو اصرار داشتند که حق با آنهاست ، از هم پاشیده است . در واقع وقتی انها بتوانند ثابت کنند که همسرشان مرتکب اشتباهی شده است ، پیوسته آن را به رخ او می کشند . این رفتار به ندرت عشق و صمیمیت را ارتقا می دهد . در واقع فضایی رقابتی و دفاعی خلق می کنند و فاصله ای بین زن و مرد به وجود می آید . در نهایت می تواند زندگی آنها را تخریب کند .
نکته مهم این است که درک کنید هر کسی جایزالخطاست . هر کسی اشتباه می کند و هر آدمی گه گاهی نادرست عمل می کند . وقتی اشتباه می کنید ، آن را مخفی نکنید تا در ظاهر درست جلوه کنید . در واقع بیشتر اوقات بهتر است به اشتباهاتی که می کنید ، توجه نشان دهید . این عمل نه تنها شما را قادر می سازد که از اشتباهاتتان بیاموزید ، بلکه دیگران نیز شما را انسان تر می بینند و اعتمادشان را به دست می آورید .
پذیرش صادقانه معذرت می خواهم ، نمی دانم ، و اشتباه کردم ، شما را احمق جلوه نمی دهد ؛ بلکه باعث می شود از اعتماد و احترام دیگران برخوردار شوید . انکار یا پنهان کردن اشتباهات از رشد شخصی جلوگیری می کند و پذیرش و یادگیری از اشتباهات ، آن را ارتقا می دهد .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  یکشنبه 10 آبان 1388 [17:14 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که اشتباهات را بپوشان ، مهم حفظ ظاهر است ، مقابله کنید :
-عاقلانه نیست که وانمود کنی چیزی را می دانی در حالی که نمی دانی
- همه اشتباه می کنند . نکته مهم این است که ار آنها بیاموزی
- اشتباهات فرصت هایی برای رشد شخصی هستند ، نه علامت حماقت یا ضعف
- همیشه حق داشتن و ادعای این که همه چیز را می دانی ، دوستی و صمیمیت را تضعیف می کند
- پنهان کردن اشتباهات و وانمود کردن به این که همه چیز را می دانی ، آشکار کننده احساس ناامنی است و مانع یادگیری می شود
- این که خوشحال باشی مهم تر از این است که حق با تو باشد

هیچ کس کامل نیست . وقتی حق با توست ، به خودت افتخار کن . وقتی اشتباه می کنی ، آن را بپذیر


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 16 آبان 1388 [10:21 ]
  اگر از احساسات درونی ات پیروی کنی ، اشتباه نخواهی کرد
 

انسان ها در بین همه موجودات زنده ظرفیت بالایی برای تفکر و استدلال منطقی دارند . با این حال ، اشخاص زیادی پیدا می شوند که وقتی با موقعیتی مبهم روبه رو می شوند ، به جای استدلال و تعقل اغلب به واکنش های هیجانی و احساسات درونی شان اعتماد می کنند . در حالی که واکنش های درونی شما گه گاهی درست هستند ، اغلب این طور نیست . وقتی در چنین شرایطی به احساساتتان اعتماد کنید ، نتیجه ا آن تعارضات غیر ضروری ، اشتباهات بی جهت و سوتفاهمات خواهد بود .
شما با فکرتان استدلال می کنید ، نه با احساساتتان ؛ بگذارید منطق شما بر واکنش های هیجانی تان مسلط باشد . قبل از این که اجازه دهید احساسی به باور تبدیل شود ، شواهدی عقلانی را جستجو کنید که بتواند از احساستان حمایت کند . اشخاص زیادی به حلقه استدلال وارد می شوند .
برای تایید یا رد هر عقیده ای دو منبع وجود دارد – پذیرش عقیده کسانی که به آنها احترام می گذارید ، و تجربه های واقعی خودتان . بنابر این قبل از این که به طور خودکار احساسات درونی تان را واقعیت بدانید ، به دنبال شواهدی برای تایید یا رد صحت آنها باشید . در واقع قبل از هر گونه نتیجه گیری ، به دنبال شواهد باشید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 16 آبان 1388 [10:23 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که اگر از احساسات درونی ات پیروی کنی ، اشتباه نخواهی کرد ، مقابله کنید :
- فقط چون درباره چیزی فکر میکنم یا بدجور آن را احساس می کنم ، به طور خودکار بدین معنا نیست که آن درست است
-در جست و جوی واقعیت بودن بهتر از تصمیم گیری سریع است
- تلاش کن استدلال عقلانی بر واکنش های هیجانی مسلط باشد
- ما تا حدودی می توانیم به واکنش های درونی مان اعتماد کنیم ، اما بهتر است واقعیت را دو بار بررسی کنم
- عاقلانه نیست تصمیمات مهم را تنها بر اساس احساسات درونی بگیریم
- در زمان شک ، به یاد بیاور که مغزت در سرت است ، نه در شکمت


احساسات درونی ات ممکن است اشتباه باشند . قبل از هر اقدامی شواهد معتبر را پیدا کن


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 16 آبان 1388 [10:24 ]
  زندگی باید منصفانه باشد
 

چقدر فوق العاده می شد اگر امکان داشت در دنیایی زندگی می کردیم که نفرت ، تعصب ، خشونت و استثمار در آن وجود نداشت ؛ جایی که اشخاص توانایی تجاوز ، سرقت ، قتل ، حمله نا به جا یا عدم صداقت و فریبکاری نداشتند . جایی که عدالت و انصاف در هر جایی وجود داشت . اما در دنیای واقعی ما – جایی که حوادث و شرایط اغلب خیلی به دلخواه ما زخ نمی دهند – اتقاق های خوب اغلب برای اشخاص خاصی می افتد و اتفاق های ناگوار به طور کلی برای اشخاص خوب ، شایسته ، متین و دوست داشتنی . خلاصه این که زندگی هر چیزی هست به جز منصفانه ، در واقع بیشتر رخدادها قطعی هستند و گه گاهی هم نامنصفانه .
شواهدی وجود دارد که اشخاص غیر اخلاقی ، هر قدر هم مشهور ، حرفه ای یا قدرتمند باشند ، نمی توانند از شادی و رضایتی درونی که اشخاص صادق از آن لذت می برند ، منتفع شوند . این پدیده ممکن است منصفانه به نظر برسد اگر همیشه صدق می کرد . اما بیشتر اوقات آدم های پست و حقیر هستند که بهترین چیزها را به دست می آورند – از جمله سلامتی نسبی – در حالی که اشخاص درستکار ممکن است از بدبختی در رنج و عذاب باشند .
البته اشخاص زیادی هستند که باور دارند مردمان شرور و نابکار روزی به سزای عملشان خواهند رسید .
اشخاصی که به خوبی واقعیت بی انصافی زندگی را درک می کنند ، بیهوده وقت خود را صرف گله و شکایت وداد و بیداد کردن روی رفتار نامنصفانه نمی کنند . آنها به مواد مخدر و هر نوع مواد سکر آور دیگر پناه نمی برند . آنها غرق اندیشه های عقلانی خاص معنای زندگی هم نمی شوند . در عوض ، آنها به راه حل سالم و واقع بینانه ای متوسل می شوند که با آن زندگی را از سر بگذرانند و بیشترین سودمندی را از آن کسب می کنند و به کامل ترین شکل زندگی را ادامه می دهند . این اشخاص توانا سعی می کنند درباره بی انصافی و بی عدالتی کاری بکنند ، به طوری که بتوانند شرایط را تحت تاثیر قرار دهند و آن را عوض کنند . وقتی رویدادی نامنصفانه رخ دهد ، این اشخاص تلاش می کنند به نحوی بی عدالتی و بی انصافی را اصلاح کنند .
ما نمی توانیم با پیامدهای بی عدالتی زندگی به طور دقیق به یک روش یا به یک میزان موفقیت رو به رو شویم ، اما زندگی سازنده داشتن و سازگار شدن با نگرش پذیرنده بودن ، از شکایت یا کناره گیری بهتر است .
شما می توانید این فلسفه را در پرورش فرزندانتان به آنها آموزش دهید که زندگی را با دیدگاهی واقع بینانه ببینند ، باور کنند که عدالت و رحمت و بخشش به طور حتم پیروزی نمی آورد ، خوبی همیشه بر شرارت پیروز نمی شود و زندگی همیشه منصفانه نیست و در آنها احساسی از منصف بودن ، درستی ، صداقت ، مهربانی ، وفاداری ، دلسوزی و محبت را رشد و پرورش دهید .
هر وقت درباره بی عدالتی هایی که گریبانگیرتان می شود ، احساس تاسف می کنید ، از خودتان بپرسید : چه کاری درباره آن می توانم انجام دهم ؟ تغییر ضروری است ، چه درباره کاری که برای موقعیت انجام می دهید یا این که چطور آن را در نظر می گیرد یا هر دو .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 16 آبان 1388 [10:28 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که زندگی باید منصفانه باشد ، مقابله کنید :
-انصاف و شادی مطلق تنها در داستان ها وجود دارد و فقط گه گاهی در زندگی واقعی رخ می دهد
-این مساله که زندگی به اندازه کافی نامنصف است ، ناراحت کننده است . چرا با اصرار روی عدم احتمال عدالت کامل ، شرایط را بدتر می کنی ؟
-بی انصافی و بی عدالتی اجتناب ناپذیر است ، احساس بدبختی درباره آن ، انتخاب من است
- دوست داشتن رفتار منصفانه خوب است ، اما اگر همیشه توقع چنین رفتاری را داشته باشی ، ناکام و مایوس می شوی
-این حقیقت که من عدالت را ترجیح می دهم بدین معنا نیست که وقوع بدبختی به دنبال هر رخداد نامنصفانه ای در زندگی قطعی است
-من مجبور نیستم این حقیقت را که زندگی اغلب بی انصاف است ، بپذیرم . همچنین مجبور نیستم به واسطه بی عدالتی غمگین و مایوس شوم


زندگی منصفانه نیست ؛ اما می توانی به گونه ای عمل کنی که آن را بهتر سازی


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  شنبه 16 آبان 1388 [15:58 ]
  زوج های خوشبخت به هیچ کس دیگری تمایل ندارند
 

این فکر که زوج های خوشبخت به هیچ کس دیگری تمایل ندارند ، کاملا غلط و نادرست است . بنابر این ، برای مبارزه با این تفکر نادرست به راهبردهای زیر توجه نمایید :
- امکانش هست که آدم به خیلی ها گرایش پیدا کند
- همیشه نمی توانیم انتخاب کنیم که جذب چه کسی می شویم و در چه زمانی
- کنترل اعمال خیلی راحت تر است تا کنترل احساسات
- امکانش هست که علاوه بر همسرم نسبت به کسی دیگر هم احساس پیدا کنم


البته امکان دارد که جذب کسی بشوی ، اما اگر بر طبق چنین احساساتی عمل کنی ، می تواند پیامدهای منفی خانه خراب کنی داشته باشد


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  دوشنبه 18 آبان 1388 [16:09 ]
  حرف آدم سند است ، هرگز زیر قولت نزن
 

مردم کسی را که خوش قول است و به راستی به قولش وفا می کند ، تحسین می کنند و محترم می شمارند . وقتی بچه ای می گوید ` قول بده هر اتفاقی که افتاد روز جمعه مرا به باغ وحش ببری ` ، بزرگسال عاقل هرگز با چنین سازش بدون قید و شرطی موافقت نمی کند . عمل عاقلانه این است که تمام سعی تان را بکنید تا به قولتان عمل کنید ، مگر این که شرایط به گونه ای باشد که نتوانید به قولتان پایبند بمانید . در واقع شما نیاز دارید از همان ابتدا به بچه ها آموزش دهید ( بزرگسالان باید درک کنند ) که در دنیای واقعی قول هایی غیر مشروط ، غیر واقع گرایانه ، غیر عاقلانه و غیر قابل پذیرش هست . بنابر این ، حتی اگر به بچه تان قول داده اید که هر اتفاقی بیفتد ما به باغ وحش خواهیم رفت ؛ او باید درک کند که شما حق دارید اگر مسمومیت غذایی پیدا کردید یا پایتان شکست ، زیر قولتان بزنید. قبل از این که قول بدهید ، به دقت درباره آنچه موافقید انجام دهید یا تضمین نمی کنید انجام دهید

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  دوشنبه 18 آبان 1388 [16:12 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که حرف آدم سند است ، هرگز زیر قولت نزن ، مقابله کنید:
-قول هایت را سبک و سرسری نگیر ؛ اما به یاد داشته باش که گاهی شرایطی غیر قابل اجتناب یا نامنتظر ممکن است تو را وادار کند آنها را زیر پا بگذاری
-احمقانه است که قول های غیر مشروط بدهی
-بهتر است که به قولت عمل کنی مگر این که انجام آن خطرناک یا احمقانه باشد
-اگر کسی به دلیل موجهی زیر قولش زد ، مهم است که شرایط او را درک کنی و قضاوتی نکنی
-به یاد داشته باش کسی که تنها حول وحوش ده درصد از قول هایش را زیر پا می گذارد ، به میزان نود درصد قابل اعتماد است

به قولت عمل کن ، مگر این که شرایطی جدی و غیر قابل پیش بینی مانع آن شود


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  چهارشنبه 20 آبان 1388 [16:05 ]
  کار سخت و طاقت فرسا شخصیت را می سازد
 

آیا باور شما این است که برای داشتن زندگی خوب ، رنج و عذاب ضروری است ؟ به زندگی خودتان و زندگی هر کسی که فکر می کنید با این نگرش سختگیرانه برانگیخته شده است ، نگاهی بیندازید تا ببینید آیا باز هم معتقدید چنین نگرشی خوشبختی و شادمانی به بار می آورد ؟ در حالی که سختکوشی گه گاهی شور و هیجان می آورد ، عده کمی از رنج و عذاب سود می برند . زندگی بدون در نظر گرفتن این موضوع که بدبختی خوب است ، به اندازه کافی سخت هست . یعنی ما هیچ چیز از کتاب های چارلز دیکنز نیامتوخته ایم ؟
ما باید بع یاد داشته باشیم که مهم این است که نباید بدون در نظر گرفتن رفتار بچه ها ، هر آنچه می خواهند به آنها بدهیم و لوس و ننرشان کنیم . اگر چه سخت کوشی به طور حتم شخصیت را نمی سازد ، می تواند به بچه ها کمک کند مسئولیت پذیری ، صداقت ، انصاف و مهارت های لازم برای رشد توانایی هایشان را بیاموزند . بچه ها و بزرگسالان شاد و سالم کشف می کنند که کار می تواند سودمندی های زیادی داشته باشد و حس خودمختاری از این به وجود می آید که شما بدانید وابسته به دیگران یا جامعه نیستید . اما توقع کار سخت یا رنج و عذاب به نام شخصیت سازی ، ممکن است در عوض باعث ایجاد رنجش ، لجاجت و سنگدلی شود .
آنچه شخصیت خوب را می سازد ، داشتن الگوهای نقش ( مثل والدین ، دوستان ، معلمان ، همسایه ها ، پزشک معالج ، و...) است که خصوصیات مناسب را تقویت می کنند و بخه طور سازنده ای درصدد اصلاح رفتار نامطلوب برمی آیند .
آدمی با شخصیت خوب ، به حتم فردی اخلاقی ، مسئولیت پذیر ، دلسوز ، قابل اعتماد ، صادق ، مخلص ، از نظر اجتماعی مطلع ، سخاوتمند ، خیر خواه ، صبور بخشنده ، و اطماینا بخش است . سختی و بدبختی از چه راه هایی این گونه صفات شخصیتی را می سازد ؟ در واقع اشخاصی که بی جهت رنج و عذاب می کشند یا سختی غیر ضروری می بینند ، بیشتر احتمال دارد که سخت دل و خشن شوند .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبیر گروه روان شناسی 3 ستاره ها ارسال ها: 2479   در :  سه شنبه 26 آبان 1388 [07:03 ]
  تلقین اصلاحی برای دوری از فکر سمی
 

با استفاده از تلقین های اصلاحی زیر می توانید با این باور سمی که کار سخت و طاقت فرسا شخصیت آدمی را می سازد ، مقابله کنید :
- بدبختی و مشکلات به اندازه کافی وجود دارد . احمقانه است که به عمد در جستجوی آن باشیم
- زندگی خودش به اندازه کافی سخت هست . پس چرا آن را سخت تر کنم ؟
- اشخاصی که رنج و عذاب می کشند ، به طور حتم از آنهایی که شاد و راحت اند ، شخصیت بهتری ندارند
- رنج و مشکلات ممکن است به آدم در رشد مهارت های سازگاری و حریف شدن کمک کند ، اما به طور لزوم شایستگی و صداقت را پرورش نمی دهند

الگوهای نقش خوب و حساسیت نسبت به دیگران شخصیت را می سازند

  امتیاز: 0.00