چرا خداشناسی



شاید در ذهن هر انسانی سوالی پیش بیابد و آن اینکه ما چه نیازی به خدا داریم و اصلا اعتقاد داشتن و نداشتن ما به خدا چه تاثیری در زندگی ما خواهد داشت؟ چه بسا افرادی که زندگی راحتی در دنیا دارند و به ظاهرا خود را نیازمند به خدا نیز نمی‌دانند. برای پاسخ به این سوال ما ابتدا نگاهی گذرا به انسان خواهیم داشت نه تنها خواهیم دید که چنین انسانهایی خوشبختی واقعی ندارند بلکه در یک احساس پوچگرایی و آشفته حالی به سر می‌برند. چون با مشخص شدن جنبه‌های انسانی تاثیر آن را در خوشبختی یا بدبختی خود بوضوح خواهیم دید.

انسان موجودی دو ساحتی

همگان می‌دانیم که انسان فقط آنچه ما می‌بینیم نیست به معنای دیگر انسان فقط ظاهر مادی مانند چشم و گوش و دست و پاها و سایر اعضا و جوارح نیست بلکه علاوه بر این جسم مادی دارای یک جنبه وجودی دیگری نیز هست که ما آنرا بنام روح می‌شناسیم پس انسان یک موجود دو بعدی است و بوسیله این بعد بعد دوم وی می‌باشد که توانسته از سایر موجودات پا فراتر نهاده و اشرف مخلوقات گردد، در قرآن سوره مومنون نیز به این دو بعدی بودن وی اشاره رفته آمده که، این انسان را از یک نطفه آفریدیم و سپس آنرا به صورت خون خشکیده و مرده و سپس آن را تبدیل به استخوان و گوشت کردیم که این همان مرحله جسمی انسان است و می‌فرماید پس از این مراحل، در وی روح دمیدیم.

البته وجود روح در انسان چنان آشکار است که نیاز به اثبات ندارد و ساده‌ترین روش آن هم همان فرق یک انسان مرده با قبل از مرگش می‌باشد. چون انسانی که می‌میرد از نظر ظاهری چندان تغییر نمی‌یابد بلکه فقط نفس نمی‌کشد که این نفس کشیدن هم توسط روح انجام می‌پذیرد. به هر حال انسان برای اینکه به سعادت و کمال برسد نیازمند این است که به هر دو بعد روحی و جسمی خود نهایت توجه را بکند و اگر تنها به یکی از دو بعدش توجه بیشتری نشان دهد، صدمه‌های زیادی را خواهد دید که گاها ممکن است جبران ناپذیر باشد.

روح یا جسم

اما اگر بخواهیم بدانیم که روح به بدن اولویت دارد یا جسم، طبق نظر متخصصان آنچه اصالت دارد روح انسان می‌باشد و بدن انسان در حکم وسیله‌ای است که روح بتواند بوسیله آن خود را به سعادت و کمال مورد نظرش برساند. و در واقع هر نوع نگرش انسان به زندگی که باعث سلامتی روح و بدن وی می‌باشد منشأش روح می‌باشد بر این اساس انسان هر نوع دیدگاهی که نسبت به آفرینش و هدف خلقت خود داشته باشد بر اساس آن، هدف و برنامه ریزی کرده و در آن مسیر حرکت خواهد نمود.

انسان بی خدا

انسانی که در زندگی، معتقد بر این باشد که این جهان بصورت تصادفی و اتفاق بوجود آمده و هیچ هدفی از وجود او در جهان، مورد تعقیب نمی‌باشد و فقط آمده تا چند روزی در این جهان زندگی کند و پس از مرگش از بین خواهد رفت، و دیگر در مورد اعمالی که انجام داده اعم از خوب یا بد، مورد تشویق یا توبیخ قرار نخواهد گرفت معلوم است که در دنیا بنا به حس خوددوستی و خود خواهیش همه راحتی و آسایش را بر خورد روا خواهد داشت و بر این اساس برای رسیدن به آسایش و رفاه و آروزوهایش از هر راهی کمک خواهد گرفت و هر مانعی که در سر راه رسیدن به سعادت باشد با نهایت قدرت آماده از بین بردن آن مانع خواهد شد. و چه بسا که به جنایتهای زیادی دست بزند، که البته در چنین دیدگاهی این کارها یک امر طبیعی بوده و می‌خواهد به میل باطنی خود پاسخ مثبت دهد.

لازم به توضیح است چنین افرادی همیشه از نظر روحی، آرامشی نخواهد داشت چرا که پیوسته احتمال اینکه نیرومندتر از وی وجود داشته باشد و این آرامش وی را بگیرد ذهن خود را مشغول داشته که متاسفانه بیماری عصر حاضر نیز می‌باشد و همگان به دنبال یافتن آرامش هستند که متاسفانه تبدیل به رویا شده و وجود انواع قرصهای روانی و وروان گردان در داروخانه‌ها، دلیل این ادعاست و علاوه بر آن چنین نگرشی که در نتیجه حساس پوچگرایی را به وسیله انسان تلقین می‌کند که بطور کلی سلب آرامش وی می‌گردد.

انسان با خدا

اما در مقابل، تاثیری که خداشناسی برای انسان دارد غیر قابل توصیف است، خداشناسی چنان تاثیری در وجود آدمی دارد که به گواهی تاریخ، همواره یکی از دغدغه‌های اصلی انسان بوده تا جائیکه وقتی انسان پاسخ قطعی نیافته رو به شرک آورده است. ما با نگاهی بر زندگی انسانهای معتقد بر خدا به این نتیجه می‌رسیم که زندگی انسانهای خدا باور با زندگی انسانهایی که منکر خدا هستنتد تفاوتهای اصلی وجود دارد. چون منکران خداوند متعال در نهایت به پوچگرایی می‌رسند، و می‌گویند که با مردنمان زندگی تمام می‌شود و ما بطور کلی از بین می‌رویم فلذا همچنانکه گفتیم، زندکی دنیایی هدف آنها حساب می‌شود بر این اسا برای اینکه این زندگی را در نهایت آرامش و سعادت بگذرانند نهایت تلاش خود را خواهند داشت و کوچکترین مانعی که در سر راه اینها باشد با نهایت ظلم و ستم از بین خواهند برد. اما در مقابل کسی که معتقد به وجود خدای یگانه است به طبع آن معتقد به قیامت و معاد نیز خواهند بود و خواهد دانست که این زندگی دنیایی، هدف نیست بلکه وسیله‌ای می‌باشد در جهت رسیدن به سعادت واقعی، و از طرف دیگر چون معتقد است که هر کاری که انجام می‌دهد از بین نرفته و از خاطره فراموش نمی‌گردد و بلکه در یک ورزی که از آن قیامت یاد می کند پاسخگوئی همه اعمالش اعم از زشت یا زیبا خواهد بود معلوم است که به طور حساب شده رفتار کند در روایات آمده که از جمله مواردی که در قیامت از انسان سوال می شود این است که عمرت را چگونه گذراندی، مالت را چگونه خرج کردی؟

بر این اساس یک فرد خداشناس هیچ وقت به بهانه اینکه پول خودم هست به اصراف روی نخواهد آورد و یا به گذراندن عمر بدون اینکه نتیجه خوبی نداشته باشد توجه نخواهد داشت بلکه پیوسته در جهت پاسخگویی به آن سوالات، سعی خواهد داشت تا رفتارهایی را که صحیح می‌باشد البته نه فقط به نفع خودش انجام دهد. به عبارت صحیحتر همیشه طرفدار حق و حقیقت خواهد بود حتی اینکه این حقیقت به ضرر خودش باد.

علاج واقعی بیماری عصر

از طرف دیگر خداشناسی داروی قطعی و علاج واقعی بیماری عصر که در حقش ظلم شده و نیرویی ندارد تا پاسخ گوید به جای اینکه غصه بخورد به خدا توکل می‌کند و از او درخواست کمک نسبت به گرفتن حق خود می‌کند و یا مریضی که دکترها او را از بازیافتن سلامتیش ناامید کرده‌اند دیگر منتظر مرگش نخواهد بود بلکه چون می‌داند که قدرتی بالاتر از هر قدرتی دیگر وجود دارد و می‌تواند با معجزه او را نجات دهد پس دست به سوی او می‌‌برد، از طرفی می‌داند که اگر بمیرد، مرگش واقعی نیست بلکه مرگ وی در این دنیا در واقع تولد وی در دنیای دیگری است؛ معلوم است که با چه آرامشی با آغوش باز به سوی سرنوشتش حرکت خواهد نمود.

واجبتر از نان شب

امروزه برای انسان به تجربه ثابت شده که هر کجا انسان حضور خدا را بیشتر احساس نموده در آنجا بیشتر از سایر مواقع مواظب اعمال و رفتار خود بوده که گزارشهای ماموران انتظامی در ایام محرم و رمضان نیز اثبات کننده این مدعاست چون در این ایام میزان جرایم اتفاق افتاده نسبت به سایر ماهها، بسیار کم می‌باشد. چرا که در این روزها انسان خود را بیشتر در محضر خدا می‌بینند. پس بر اساس این دلایل خیلی ساده و ابتدایی، نه تنها انسان نیازمند به خداشناسی است بلکه یک کار مهمی است که حتی از نان شبش نیز واجبتر است چون با سعادت یا بدبختی وی گره خورده است.

برای مطالعه بیشتر وراجعه کنید به

منبع

معارف اسلامی 1و2، جمعی از نویسندگان، چاپ دهم، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها.

تعداد بازدید ها: 20461