مقدمه
مزوزوییک، به عنوان دومین ائون فانروزوییک، حدود 160 میلیون سال از تاریخ کره زمین (225 – 65 میلیون سال پیش) را به خود اختصاص میدهد. در این دوران، تحولات ژئودینامیکى کره زمین درخور توجه است، به گونهاى که مزوزوییک را دوران اشتقاق قارهها و گسترش کف اقیانوسها نام دادهاند.
زمین ساخت صفحه ای
در میانههاى
تریاس، با نخستین اشتقاق
گندوانا صفحة استرالیا – قطب جنوب، صفحه هند و ماداگاسکار از ابرقارة گندوانا جدا شدهاند. در اشتقاق دوم گندوانا، که در
ژوراسیک پایانى صورت گرفته، آفریقا و آمریکاى جنوبى از یکدیگر جدا شدهاند که در اثر آن اقیانوس اطلس جنوبى پدیدار شده است (در زمان
کرتاسه پایانى پهناى اطلس جنوبى 3000 کیلومتر بوده و در حال حاضر 5000 کیلومتر است و کماکان در حال گسترش است). گفتنى است که
اقیانوس اطلس شمالى نیز از زمان کرتاسه پسین، میان دو قارة اروپا و آمریکاى شمالى شکل گرفته ولى در
دوره ترشیرى کامل شده است.
جغرافیای دیرینه
بررسى جغرافیاى دیرینه مزوزوییک ایران در مکان، نشان میدهد که شرایط سکویى
پالئوزوییک بى هیچگونه رویداد زمینساختى مهم تا تریاس میانى ادامه یافته است. از همینرو، سنگهاى اوایل مزوزوییک ایران همچنان از نوع نزدیک قارهاى هستند که به جز نخلک و
کپهداغ، کم و بیش در بیشتر نقاط ایران رخساره همسان دارند. در تریاس پسین، پس از رخداد زمینساختى معادل سیمرین پیشین Early Cimmerian ، چهره حوضههاى رسوبى ایران تغییر کرده و از این هنگام، حوضههایى جداگانه شکل گرفتهاند که شرایط جغرافیاى دیرینه و رسوبى آنها با حوضههاى رسوبى مجاور متفاوت بوده است.
حوضه های رسوبی
در یک نگاه کلى، میتوان گفت که از تریاس پسین تا پایان مزوزوییک سه پهنه آبى مستقل دائمى و یا موقتى در ایران وجود داشته است. در غرب – جنوب غربی ایران (زاگرس)، رخساره سنگى ردیفهاى پس از تریاس میانى – کرتاسه بالایى معرف نهشتههاى دریایى با ژرفاى متوسط و گاه عمیقاند که رخساره دریاى
تتیس جوان را دارند. تفاوت رخساره سنگهاى موردنظر با سایر نواحى ایران آن چنان است که وجود یک حوضه رسوبى از نوع تتیس جوان را در زاگرس مسجل میسازد. در گستره واقع در شمال شرقی
زاگرس تا لبه جنوبى کپهداغ، نهشتههاى تریاس بالا – ژوراسیک میانى ردیفهاى شیلى، ماسهسنگى زغالدار و سنگهاى ژوراسیک میانى – کرتاسه پایانى ردیفهاى مارنى و کربناتیاند که در محیطهاى دریایى با ژرفاى متوسط نهشته شدهاند. ردیفهاى زغالدار یاد شده همسانى بسیار چشمگیر با سنگهاى همزمان در آسیاى مرکزى (ترکمنستان، افغانستان و 000) دارند که نشانه یکپارچگى
ایران مرکزى –
البرز با آسیاى مرکزى و سرانجام گرفتن نهایى دریاى موسوم به تتیس کهن است. در شمال شرقی ایران (کپهداغ)، ترادفهاى لیاس – کرتاسه پایانى به گونهاى هستند که وجود یک حوضه رسوبى مستقل با رسوبگذارى به ظاهر پیوسته را تداعى میکنند. ولى، همسانى رخسارة سنگى و حتى گاهى، زیستى این ردیفها با البرز و حتى ایران مرکزى به گونهاى است که وجود یک حوضه رسوبى مستقل را در پهنه کپهداغ پرسشآمیز مینماید، با این وجود در زمینشناسى ایران این پندار وجود دارد که در گستره زمانى مزوزوییک، کپهداغ حوضة رسوبى جداگانهاى بوده است، که این پندار نیاز به بازنگرى دارد.
حرکات تکتونیکی
افزون بر
رخداد سیمرین پیشین ، جنبشهاى زمینساختى سیمرین میانى (باژوسین – باتونین)، سیمرین پسین (کرتاسه آغازى)، فاز اتریشى و رخداد لارامین (کرتاسة پایانى) هریک به تنهایى بر جغرافیاى دیرینه و به ویژه تحولات زمینساختى مزوزوییک ایران اثرگذار بودهاند نمونههاى زیر نشانههایى از پیامد رخدادهاى یاد شده بر ژئودینامیک ایران است.
- جدا شدن کامل صفحه ایران از صفحه زاگرس در آغاز تریاس پسین، همراه با تکوین دریاى تتیس جوان، در محل راندگى اصلى زاگرس.
- حرکت صفحه ایران به سوى صفحه توران و برخورد این دو همراه با بسته شدن کامل تتیس کهن.
- سرانجام گرفتن محیطهاى پلاتفرمى پالئوزوییک – تریاس میانى و شکلگیرى حوضههاى رسوبى پیشبوم تریاس پسین – ژوراسیک میانی.
- شکلگیرى اشتقاقهاى درون قارهاى از نوع تتیس جوان همراه با اقیانوسزایى در امتداد گسلهاىطولى و عمده ایران مرکزی.
- بسته شدن سیستمهاى کافتى تتیس جوان در زمان کرتاسة پسین همراه با فرارانش مجموعههاى افیولیتى ایران، به روى لبه ورقها و یکى شدن دوباره صفحه زاگرس و صفحه ایران.
نکتههاى یاد شده نشان از آن دارد که بر خلاف آرامش نسبى پالئوزوییک، در زمان مزوزوییک پوسته ایرانزمین بسیار پویا و جنبا بوده است. ماگمازایى، دگرگونى، کافتزایى همراه با جدا شدن صفحات، تشکیل پوستههاى اقیانوسى، همگرایى صفحههاى جدا شده و یکى شدن دوباره آنها، گواه بر پویایى مزوزوییک صفحه ایران است.
مباحث مرتبط با عنوان: