فخر الملوک رستم پسر نجم الدوله قارن
«وفات حدود 511 ق / 1117 م»
فخر الملوک، پس از درگذشت پدر، مرگ او را آشکار نساخت تا بر جای او استقرار یابد و دشمنان را مجال شورش نماند. اما پس از انتشار خبر مرگ قارن، کسانی چون رستم دایو و فیروز بن لیث لندکی و بهرام و یزدگرد «عموهای رستم» و همچنین
علاء الدوله علی عموی فخر الملوک که مهمترین رقیب وی به شمار میرفت، سر بر آوردند و به نبرد با حکومت رستم پرداختند.
رستم ابتدا با آراستن سپاهی به سرکردگی با جفعر - سردار پدرش - و امیر باکالیجار کولا و سیاوش بن کیکاووس، پارهای از مخالفان را سرکوب کرد؛ سپس متوجه خطرناکترین دشمن خود یعنی علاء الدوله علی شد. نخست طی پیامی به علاء الدوله، خود را ولیعهد پدر خواند، سپس رسولی با هدایای بسیار به
اصفهان نزد سلطان محمد سلجوقی فرستاد و از عموی خود شکوه کرد. سلطان نیز علاء الدوله و رستم را به درگاه خواست تا ولایت بر آنها تقسیم کند. علاء الدوله به نزد سلطان رفت ولی رستم تعلل کرد تا سلطان در خشم شد و کسانی به
طبرستان فرستاد تا رستم را از شهریار کوه بیرون آرند. رستم با یارانش به تنگه کلیس رفت. سلطان نیز از آن سوی، علاء الدوله علی را برای بیرون آوردن فخرالملوک رستم گسیل داشت. رستم چون دانست که از دو جانب به سوی او میآیند، از پناهگاهش بیرون آمد و به درگاه سلطان رفت و گرامی داشته شد. اما خاتون، خواهر سلطان و زن پدر رستم، چون تمایل به علاء الدوله داشت و طبرستان را از آن خود میدانست، رستم را زهر داد و او در اصفهان درگذشت. گفتهاند که رستم ئهار سال حکومت کرد «مرعشی: تاریخ طبرستان و رویان و
مازندران، ص 232»، پس میباید در حدود 514 ق / 1120 م درگذشته باشد. اما چون سلطان محمد در 511 ق / 1117 م و رستم نیز پیش از سلطان درگذشته، مدتی که برای حکومت او ذکر کردهاند، نمیتواند درست باشد و چنین مینماید که رستم نیز در حوالی 511 ق / 1117 م در گذشته باشد.