|
| |||
1- برخی گروههای روستاهای کشاورزی تبدیل به " قلمرو کشاورزی " شدند . منظور از واژه " قلمرو " دراینجا ، جتماعی است که بزرگ تر و پیچیده تر از مجموعه ی قبیله ها یا روستاها باشد و درعین حال ساده تر و کوچکتر از یک دولت متمدن چنین قلمرو هایی هزاران نفر ساکن و فقط یک رئیس و رهبر داشتن و این رئیس را دستیاری کمک میکردند . مردمان درچنین قلمرویی از نظر اجتماعی مقام و منصب گوناگونی داشتند ، پاره ای از آنها از نظر مادی و اقتصادی مرفه تر ازدیگران بودند بسیاری از آنها از نظر سیاسی به سادگی قبلی خود باقی ماندند اهالی چنین روستاهایی با یکدیگر تقریباً برابر بودند . احتمالاً قدرت رهبران از نظر اینکه میتوانستند مازاد محصول را توزیع کنند ، افزایش یافت . درگذشته رهبران مسئول نظارت بر تقسیم عادلانه ی شکار یا گیاهان گرد آوری شده ، بودند . 2- رهبران با بازرگانان ملاقات داشتند و بر توزیع کالاهای وارده نظارت میکردند . آنها میتوانستند از این موقعیت استفاده کنند و این باور عمومی را که ایشان اصحاب قدرت هستند وحتی ازعالم غیب الهام میگیرند ، مستحکم تر کنند . رهبران می بایستی ثابت کنند که نه فقط با توزیع کالا ومواد ، از گرسنگی کشیدن قبیله جلوگیری میکنند و به آنها احترام واعتبار می بخشند بلکه افارد قبیله را از شر دشمنان محافظت میکنند و برای رفاه معنوی آنها نیز میکوشند . | |||
واقعا چرا ؟ کسی به من جواب بدهد !! 1 .مردمان آمریکا چه کسانی بودند؟ 2.آنها از جایی دیگر آمده بودند یا از اول در آمریکا بودند ؟ 3.آنها برای زنده ماندن چه روشهایی را اتخاذ کردند ؟ 4.چگونه روشهای اولیه ی زندگی آنها به تمدن تبد یل شد ؟ 5.چه شد که تمدن های آنها از هم فرو پاشید؟ | مطالعات تاریخی : 1.روش های پژوهش در آداب و رسوم گذشتگان | ||