دید کلی
با بررسی کلی میتوان به این نتیجه رسید که علل بروز جنگها در طول تاریخ دگرگونیهای فراوان یافته و انگیزه و علتی که در چند قرن قبل برای جنگ افروزی مناسب بوده ، امروزه موضوعیتی نداشته ولی علل و انگیزههای جدیدی خلق گردیده است. امروزه شاید بتوان گفت با پیشرفت علم و فناوری و گسترش
روابط بین المللی آزادی عمل و اختیار کشورهای جهان در برابر شروع جنگها محدودتر شده ونفوذ و دخالتهای آشکار و پنهان کشورهای قدرتمند صنعتی چه از نظر سیاسی و فرهنگی و اقتصادی از طریق پیمانها موجب شده جنگها تا حدودی کاهش یابند.
تاریخچه پیدایش جنگها
تاریخ شروع جنگها ، تاریخ زندگی بشر است.در
داستان هابیل و قابیل که
فلسفه تاریخ از دیدگاه اسلام است نمادی از یک جریان حقیقی تاریخی وجود دارد که در آن هویت انسان ،
ارزش و مقام زن و مرد ، جامعه ایدآل و تجویز شده انسانها جبهه و صفها و موانعی که علیه انسانها از طرف گروههای دیگر انسانی بوجود میآید، به نمایش گذاشته میشود.
دلایل پیدایش جنگها در جوامع ابتدایی
- غارت و کسب غنیمت : گروههای ابتدایی به علت کمبود مواد غذایی برای غارت و چپاول اندوختهها و اشیای قیمتی اقوام دیگر دست به تهاجم میزدند.
- بیگانه ترسی : دفع خطر از خود گروههای ابتدایی را وادار به ستیزه با هر بیگانهای مینمود که با ایجاد ترس در آنها به محدوده زندگی آنان وارد نگردد.
- قدرت نمایی : شجاعت و ابراز قدرت از لوازم زندگی ابتدایی افراد انسانی بوده است بنابراین برای اثبات شجاعت و قدرت خود و مطیع کردن دیگران با آنان میجنگیدند.
- مقابله به مثل : تلافی یا مقابله کردن با تهاجم دیگران یکی دیگر از انواع ستیزههای اولیه بشر بوده است و بدین ترتیب کسب وجاهت و حیثیت مینمودند.
- جنگ نتیجه طبیعی قدرتمندی است : هر قدر یک شهر قدرتمندتر میشد، بلند پروازی و شهوتش نیز در گسترش سلطه بیشتر میگردید.
- جنگ محصول تنفر و خشم ملل از یکدیگر است : برای ورود ایتالیا به جنگ جهانی دوم به رهبری موسولینی هیچ چیز بهتر از داشتن یک ایدئولوژی فاشیستی نبود. او نخستین کسی بود که اصل سیاست داخلی ایتالیا را بر «خشونت» و سیاست خارجی آن را بر «کشور گشایی» بنا نهاده بود. او ضمن تهدید یوگسلاوی به تجزیه ، قصد داشت شکست ایتالیاییها را درآدوادر 1895 جبران نماید.
- جنگ محصول احساس تحقیر ملل نسبت به یکدیگر است : بهانههای روانی و احساس ضعف و تحقیر ملل از یکدیگر میتواند علت جنگ افروزی باشد. در جنگ جهانی دوم آلمان بر تحقیری انگشت گذاشت که این ملت بعد از شکست جنگ جهانی اول 1917 متحمل شده بود.
- جنگها علل مذهبی و عقیدتی داشته اند : بسیاری از جنگها از جمله جنگهای مذهبی در اروپا بین کشورهای انگلستان و فرانسه یا جنگهای صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان که مدت دو قرن به درازا کشید، ریشه عقیدتی و اختلافات مذهبی داشتهاند.
- جنگها به علت منافع مادی ماهیت استعماری داشتهاند : از قرن شانزدهم با شروع دریانوردی تهاجم به ملل دیگر به قصد چپاول و به یغما بردن سیم و زر آنها رونق یافت. و دو قرن اخیر به اسارت گرفتن ملل و هویت برخی از کشورها اساس فعالیتهای سیاسی ـ اقتصادی جوامع اروپایی گردید.
- جنگها به دلیل نیاز به استقلال و رهایی از استعمار ماهیت ضد استعماری داشتهاند : بیداری کشورهای توسعه نیافته و مستعمره و تلاش برای رهایی و استقلال از کشورهای استعمارگر آنان را درگیر جنگها و خشونتهای شدید نمود که با پیروزی همراه بود.
- اختراع و توسعه تسلیحات نظامی : بسیاری از جنگها را به جنگهای فناورانه تبدیل نموده است. در اثر تحقیقات و سرمایه گذاریهای فراوان در خلال جنگ جهانی دوم تسلیحات خطرناک و پیچیدهای اختراع گردید که هستی و زندگی کل ابنای بشر را با خطر جدی روبرو نمود، با امری که تاکنون در زندگی بشر بیسابقه بوده است.
مباحث مرتبط با عنوان