درسهای آسمانی


ششمین امام شیعیان امام جعفر صادق علیه‌السلام روزی از یکی از شاگردانش پرسید از مکتب ما چه مسائلی آموختی؟


شاگرد جواب داد:سرورم هشت مطلب را به خوبی آموختم.


امام فرمود:باز گو کن که این هشت مسئله چیست؟


اولین مطلب

شاگرد جواب داد: نخست اینکه دیدم هر محبوبی مجبور است به هنگام مرگ ، از محبوبش جدا شود و بلاخره مرگ بین همه عشاق و دلدادگان مفارقت می‌افکند از این رو کوشیدم محبوبی برای خویش برگزینم که نه تنها باآمدن مرگ از من جدا نشود بلکه در جهان پس از مرگ و بهنگام تنهایی و غربت نیز دوستدار و انیسم باشد و این چنین محبوبی را کار نیک و انجام اعمال شایسته و اعمال صالح یافتم.

دومین مطلب

این است که گروهی را دیدم به نژاد و آباء و اجداد خویش مباهات می‌ورزند و جمعی را مشاهده نمودم که به ثروتها و فرزندان خود افتخار می‌کنند در حالیکه فخر و مباهاتی در این مسائل مادی و موهوم یافت نمی‌شود. افتخار بزرگ را در سخن پروردگار جهان یافتم که می‌فرماید:«محبوبترین شما نزد پروردگارتان پرهیزگارترین شماست» از اینرو کوشیدم تا در اثر تقوی و پاکدامنی به محبوبیت در پیشگاه الهی نائل گردم.

سومین مطلب

اینکه دیدم بیشتر مردم آلوده هوی و هوس و سرگرم عیش و نوشند بیاد آوردم کلام خداوند را که می‌فرماید: «کسی که از خدا ترسید و گرد هوسبازیها و گناهان نرفت به بهشت موعود الهی نائل می‌گردد» لذا تلاش کردم تا هوسهای پوچ را از خود دور کنم و خویشتن را در مسیر اطاعت و فرمانبرداری از دستورات الهی قرار دهم.

چهارمین مورد

دیدم هر کسی چیزی بدست آورد به آن عشق می‌ورزد و سخت در نگهداریش می‌کوشد سخن الهی را شنیدم که فرمود: «کیست که اموالش را به خدا قرض دهد و آنها را در راه الهی خرج کند تا ما پاداش او را دو برابر کنیم و از مزد بزرگی بهرمندش سازیم»من نیز پاداش چندین برابر را دوست داشتم و نگهبانی بهتر از پیشگاه خدا نیافتم به همین خاطر هر وقت چیزی بدست می‌آورم که مورد علاقه‌ام بود در راه خدا مصرف می‌کردم تا ذخیره تهیدستی و ناتوانی روزهای احتیاجم باشد.

پنجمین مطلب

آنست که مشاهده کردم مردم به یکدیگر حسد می‌ورزند در حالیکه پروردگار می‌فرماید: «ما مقدرات زندگی دنیای مردم را تنظیم کردیم و گروهی را بر برخی دیگر برتری دادیم تا به خدمت یکدیگر درآیند و رحمت الهی از پولها و مادیاتی که مردم برای خود جمع کرده‌اند بهتر و شایسته‌تر است» پس چون دانستم لطف و رحمت پروردگار از همه آنچه مردم از مادیات جمع کرده‌اند بهتر است، نسبت به هیچکس حسد نورزیدم و برآنچه از مادیات از دستم رفت تاسف نخوردم.

اما مسئله ششم

که از محضر پر فیضتان آموختم اینست که مردم با یکدیگر به دشمنی و عداوت برخاسته‌اند و همواره گروهی با گروه دیگر به ستیز و جدال مشغولند کلام خدا را شنیدم که فرمود «ای انسانها شیطان با شما به دشمنی و عداوت برخاسته شما نیز به عداوت و نبرد با او قیام کنید» من نیز به جای عناد ورزی با انسانها به دشمنی و نبرد با شیطانها برخاستم.

هفتم آنکه

دیدم مردم در مسائل بدست آوردن مادیات می‌کوشند و همواره در پی کسب معاش مادی خود تلاش می‌کنند بیاد آوردم سخن پروردگار را که می‌فرماید:«جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت و اطاعت بی قید و شرط ، از بندگانم رزق و طعامی نمی‌خواهم، بلکه خداست روزی دهنده همه و صاحب قدرت مطلق» پس دانستم وعده‌های الهی تخلف ناپذیر است و گفتارش مطابق با واقع ، از این و اطمینان خاطر و آرامش روان یافتم، به انجام وظایفی که خدا برایم مقرر فرموده است پرداختم و به راه فضیلت رفتم.

آخرین مطلب

هشتمین مساله آن است که مشاهده کردم بعضی از مردم به تندرستی و سلامت اندام خود مغرورند و گروهی به سرمایه‌هاو اموال خویش متکی هستند ندای الهی را به یاد آوردم که «هر کس پرهیزگاری پیشه‌ کند خدا از تنگنا‌ها نجاتش می‌دهد و از آنجا که گمان ندارد به رفع نیازمندیهایش می‌پردازد و کسی که به خداوند متکی باشد خدا او را کافی است و فرمان الهی مطاع بوده ، اوست که برای همه موجودات ، مقدرات و نظامی مقرر فرموده است» پس من نیز به خدا اتکا ورزیدم و از قدرتهای موهوم و اعتباری ، اعتمادم را برگرفتم.

امام فرمودند: احسنت و آفرین بر تو باد. سپس فرمودند سوگند به خدا تورات ، انجیل ، زبور ، قرآن و سایر کتابهای آسمانی نیز بازگو کننده همین مسائل است.

منبع

  • داستانهای کوتاه _ سید جمال الدین حجازی

همچنین ببینید



تعداد بازدید ها: 6705