دید کلی
هفت
ستاره پر نور ، نقش دب اکبر (آب گردان) را پدید میآورد، چهار ستاره که کاسه را تشکیل میدهند با نامهای
دبه ،
مراق ،
فخذ و
مغرز معروفند که همگی اسامی عربی هستند: دبه به معنای
خرس است و مراق به معنی گرده ، فخذو مغرز به ترتیب ران و بن دم خرس هستند. ستارگانی که دسته آب گردان را تشکیل میدهند به نامهای
قائد ،
عنان و
جون موسومند که باز هم نامهایی عربی به معانی جلودار و بزغاله هستند. معنای دقیق جون هنوز مورد اختلاف است. در نزدیکی عناق ستاره کوچک سها قرار دارد. اعراب این دو ستاره را اسب و سوار مینامیدند و از ستارهها برای آزمون دید خوب استفاده میکردند.
مقیاس فواصل زاویهای
مواضع ستارگان بر حسب زاویه یا قوس بیان میشود. فاصله زاویهای که به درجه سنجیده میشود زاویه یا قوسی است که راس آن نقطه دید ناظر است. اندازه گیری زوایای کوچک در آسمان دارای اهمیت است
قطر ماه در حدود نیم درجه است که بطور رسمیتر بدین صورت بیان میشود: زاویه یا قوسی که قطر ماه تمام با آن به چشم ما میآید 0.5 است. 2.3 فاصله زاویهای دیگر که اغلب مورد استفاده قرار میگیرند، فاصله میان
دبه و
مراق است که نزدیک به پنج درجه میباشد. در فاصله بین این دو
ستاره میتوان ده ماه را کنار هم جای داد.
افسانهها
یکی از نخستین نامهایی که به این
صورت فلکی داده شد
خرس بزرگ بود و نامهای عربی به معنای ران ، گرده و غیره قسمتهای مختلف بدن خرس را بیان میکنند. دلیل این نام روشن نیست، زیرا که ناظر به دشواری میتواند طرح بدن خرس یا حیوان دیگری را در این صورت تصویر کند. بنابر افسانهای کهن ، خرس نشان دهنده کالیستو ، دختر شاه آرکادیا و معشوقه ژوپیتر بود و ژوپیتر برای حفاظت از او وی را به صورت خرسی در آورد و بر آسمانها نهاد.
بنابر افسانهای دیگر ، روح بزرگ ، را با قصد و عمد بر آسمان نهاد تا گاه شمار خرسهای زمینی باشد. در نیم سالی که خرس بزرگ بر ارتفاعی کم جای دارد، همه خرسهای زمینی در غارهای خود میمانند و خود را گرم نگه میدارند. وقتی که خرس بزرگ در آسمان اوج میگیرد، خرسها نیز غارهایشان را ترک میگوبند زیرا تابستان آغاز شده است.
نامهای دیگر
نامهای دب اکبر و آب گردان هنوز مصطلح هستند. نام علمی این صورت فلکی ترجمه لاتینی خرس بزرگ یعنی Ursa Major است. در انگلستان این صورت را گاو آهن یا ارابه گویند. اگر بخواهیم دقیق باشیم اصطلاح آب گردان را باید به هفت ستاره پر نور و اصطلاح دب اکبر یا Ursa Major را به همه ستارههای این صورت اطلاق کرد. اما اغلب این دو اصطلاح را به جای هم بکار میبرند.
روشنی ظاهری ستارگان
روشنی ظاهری هفت ستاره آب گردان باهم فرق میکند. پر نورترین آنها جون و کم فروغترینشان مغرز است. این مطلب بطور فنی ، بر حسب
قدر ظاهری بیان میشود: جون کمترین قدر ظاهری (1.7) و مغرز بیشترین قدر ظاهری (3.4) را دارد.
طبقه بندی ابرخس بر اساس روشنی ستارگان
منجمان یونان باستان ستارههای مرئی را بر حسب روشنی ظاهریشان به شش گروه تقسیم میکردند. این طبقه بندی اولیه هنوز هم کم و بیش معتبر است. افتخار این طبقه بندی به ابر خس که در قرن دوم قبل از میلاد در
جزیره رودس میزیست داده میشود.
او پر نورترین بیست ستارهای را که میشناخت بطور دلخواه
ستارگان قدر اول نامید، پنجاه ستاره بعدی به ترتیب روشنی ظاهری
ستارگان قدر دوم نامیده شدند و الی آخر نام قدر ششم به چند صد ستارهای داده شد که به دشواری قابل رؤیت با چشم انسان معمولی بودند. بدین طریق یک طبقه بندی کاملاً اختیاری بر اساس روشنی بدست آمد، اما این قدرها صرفاً قدرهای ظاهری هستند. برخی از ستارگان در واقع پرنورند، ولی به سبب فاصله زیادشان کم نور به نظر میرسند.
قسمت بندی اعشاری قدرهای ظاهری
تقسیم بندی اعشاری ، در قرن نوزدهم ارائه شد. در این طبقه بندی روشنی ظاهری ستارهای از قدر 5.5 حد وسط روشنی ستارهای از قدر 6.0 است. همینطور وقتی میگوییم
ستاره قطبی (جدی) از قدر 1.2 است. بدین معنی است که روشنی ظاهری آن مختصری کمتر از روشنی ستارهای از قدر 2.0 میباشد. روش اعشاری تعیین قدرها هر چه وسیعتر بکار رفته و دقیقتر شده است.
رابطه میان قدر ظاهری و روشنی ظاهری
رابطه سادهای میان قدر ظاهری و روشنی ظاهری وجود دارد. این رابطه بر قانونی روان فیزیکی مبتنی است که هرگاه محرک مثلاً روشنی به صورت یک تصاعد هندسی نظیر 1 ، 2 ، 4 ، 8 ، 16 ، 000 افزایش یابد احساس حاصل از آن به صورت یک تصاعد حسابی ، 1 ، 2 ، 3 ، 4 ، 5 ، 0000 زیاد میشود. از این قانون بطور تجربی تعیین شد که ستارگان قدردوم ، 2.5 ( به عبارت دقیقتر 2.512) برابر روشنتر از ستارگان قدر سوم هستند. همینطور ستارگان قدر سوم ، 2.512 برابر روشنتر از ستارگان قدر چهارم هستند و الی آخر.
مقادیر صفر و منفی قدر ظاهری
بیست ستارهای که بدواً ستارگان قدر اول به شمار آمدند، بعدها مجدداً دسته بندی شدند. این کار از آنرو ضرورت داشت که برخی از این ستارگان بسیار پر نورتر از دیگران بودند. ستارگان پر نورتر این گروه با قدرهای 0.7 ، 0.8 ، 0.9 و غیره تا صفر و اعداد منفی مشخص گردیدند. ستارهای که شب هنگام بیشترین روشنی ظاهری را دارد
شعرای یمانی است. قدر ظاهری آن 1.6- است. در این مقیاس قدر ظاهری خورشید بسیار زیاد است، 26.7-.
تعیین قدرهای ظاهری
روش تعیین قدر ستارگان از طریق رصد نسبتاً ساده است، با داشتن تجزبه نسبتاً دقیقی (دقتی در حدود 0.1 یک قدر) میتوان بدست آورد. این روش بطور وسیع مورد استفاده منجم آلمانی فریدریش آرگه لاندر و همکارانش در تهیه فهرست بزرگ ستارگان کاتالوگ ب. د. (ب.د. علامت اختصاری عنوان آلمانی این فهرست bonner durchmunsterung - کاتالوگ بن است) قرار گرفت. در این روش رصد کننده روشنی ظاهری یک ستاره را با دو یا چند ستاره مجاور که قدرشان معلوم است مقایسه میکند. به این ترتیب ستارهای که اندکی کمسوتر از ستاره مجاوری از قدر 2.4 و اندکی پر نورتر از ستارهای از قدر 2.6 است، با قدر 2.5 مشخص میشوند. در استفاده از این روش باید مطمئن بود که:
- ستارهای که میخواهیم قدر آن را بسنجیم و ستارگانی که قدرشان معلوم است، فواصل کم و بیش برابری از افق دارند.
- ستارگانی که قدرشان معلوم است، تا حد امکان نزدیک به ستارهای باشند که باید سنجیده شود.
- یکی از ستارگانی که قدرشان معلوم است اندکی پر نورتر و دیگری اندکی کمتر از ستاره مورد سنجش باشد.
حرکات ظاهری روزانه ستارگان
همه میدانند که خورشید به ظاهر در مشرق طلوع میکند قوسی را در آسمان میپیماید و در مغرب غروب میکند. ستارگان نیز به ظاهر قوسهایی را (از سمت شرقی افق به سمت غربی آن) در آسمان طی میکنند. یک دوران کامل 23 ساعت و 56 دقیقه و 4.09 ثانیه طول میکشد. این را به سهولت میتوان در یک شب صاف به کمک یک ساعت مچی خوب به تقریب ثابت کرد. این دوران شبانه روزی را با مشاهده صورتی چون دب اکبر میتوان بخوبی رصد کرد.
اگر در رصد اول این صورت فلکی محاذی افق و کاسه آن در طرف راست باشد، شش ساعت بعد دسته آبگردان به طرف پایین خواهد بود، دوازده ساعت پس از رصد اول دهانه باز کاسه آبگردان رو به پایین به نظر خواهد آمد. هجده ساعت پس از رصد اول دسته آبگردان به سمت بالا خواهد بود. در هر 23 ساعت و 56 دقیقه و چهار ثانیه دب اکبر را در هر یک از این وضعیتها میتوان دید. البته در بخشی از این زمان ، آفتاب مانع رصد کردن خواهد شد، نور ضعیف ستاره را در آسمان روشن روز نمیتوان مشاهده کرد.
حرکت ظاهری سالانه ستارگان
این واقعیت که ستارگان یک گردش کامل را در کمتر از بیست و چهار ساعت انجام میدهند، بسیار مهم است. البته معنی آن این است که ستارگان در یک دوره بیست و چهار ساعته بیش از یک گردش کامل را میپیمایند. بنابراین ستارگان در سه دقیقه و 56 ثانیه باقیمانده دوران بعدی را شروع میکنند، این را میتوان با رصد اثبات کرد. ستاره ای که فرضاً در ساعت هشت شامگاه یکشنبه در افق پدیدار میشود، شامگاه روز بعد در ساعت هشت اندکی بالای افق خواهد بود. این ستاره در ساعت هشت شامگاه روز سه شنبه ارتفاع بیشتری از افق خواهد داشت و یک ماه بعد در ساعت هشت ستاره به مقدار قابل ملاحظهای از افق بالاتر خواهد بود.
سه ماه بعد ، در ساعت هشت بعد از ظهر ستاره به اندازه یک چهارم دایره از افق شرقی فاصله خواهد داشت. در پایان یک سال ستاره یک دایره ظاهری را کامل کرده است. این حرکت ستاره نیز حرکتی ظاهری و در نتیجه حرکت واقعی زمین حول خورشید است. زمین در حرکت انتقالی خود به دور خورشید یک گردش کامل را در دوازده ماه میپیماید. این حرکت ظاهری سالانه ستارگان بر
صورتهای فلکی نیز حکم فرماست.
بدین طریق در ساعت هشت بعد از ظهر در مهر ماه ، آبگردان دب اکبر نزدیک افق و در وضعیتی است که دهانه کاسه رو به بالاست. سه ماه بعد در همان زمان به هنگام شب ، دسته آبگردان رو به پایین است. در ماه فروردین در همان شب دب اکبر ارتفاع زیادی از افق دارد و کاسه آبگردان در طرف چپ به نظر میرسد. در تیر ماه در همان ساعت شب کاسه آبگردان به طرف پایین است. بنابراین در مدتی برابر 365 روز دب اکبر 366 بار گردش ظاهری را انجام میدهد: 365 بار بر اثر دوران زمین به دور محورش و یک بار در نتیجه حرکت انتقالی زمین به دور
خورشید.
مباحث مرتبط با عنوان