ویندکیل (Windscale) ، کامبرلند انگلستان ، هشتم اکتبر 1957
این محل منطقهای است در ساحل دریای ایرلند واقع در هفتاد کیلومتری منچستر و 400 کیلومتری لندن که امروزه سلافیلد (Sellafield) خوانده میشود. در نزدیکی یک کارخانه غنی سازی ، یک
رآکتور متوسط گرافیکی (مشابه با
نیروگاه چرنوبیل) کار میکند که
پلوتونیوم لازم برای نیروی ضربتی انگلستان را تأمین میکند. در پی یک بی احتیاطی کوچک ، لوله سوخت و گرافیت آتش میگیرد. برای خاموش کردن آتش از آب استفاده نمیشود، چون ممکن است باعث انفجار شده و همه چیز به هوا پرت شود. از
گاز کربنیک استفاده میشود، ولی بی فایده است و روز جمعه یازدهم اکتبر تصمیم گرفته میشود برای خاموش کردن آتش ، آرام آرام روی نیروگاه آب ریخته شود و به این ترتیب پس از چهل و دو ساعت ، سرانجام آتش خاموش میشود.
بروانزفری (ایالت آلاباما) ، بیست و پنج مارس 1975
خاطره این حادثه نه به سبب پیامدهایش که صرفا مادی بود، بلکه به دلیل سادگی در شروعش ، در
تاریخ نیروی هستهای زنده مانده است. بازرسی نیروگاه برای امتحان وجود نشتی هوا در تونل کابلهای کنترل واحد شماره 3 نیروگاه براونز فری که در دست ساختمان بود، از همان روش قدیمی معمول در کارخانههای قدیمی استفاده کرد. بدین معنی که تصمیم گرفت از شعله شمع استفاده کند. به محض نزدیک شدن شعله به روزنه ، ناگهان قسمت مجزا شده پلی اوره تان که کابلها از درون آن عبور میکنند، آتش گرفت و به سرعت به اتاق کنترل مشترک سه واحد سرایت کرد. واحدهای یک و دوی نیروگاه (از نوع
راکتور آب جوش و هر یک با قدرت هزار مگاوات) در حال کار بودند.
به رغم بکار گیری کلیه سیستمهای ضد آتش خودکار و شرکت تعدادی زیادی آتش نشان ، آتش سوزی هفت ساعت مداوم ادامه یافت. سیستم خنک کننده اضطراری واحد شماره یک براونز فری و سیستمهای فرمان الکترونیک از راه دور از کار افتادند. برای جلوگیری از فاجعه تصمیم گرفته شد که با پمپ هیدرولیک دستههای کنترل ، تنها پمپی که هنوز کار میکرد، آب به سیستم خنک کننده تزریق شود. خوشبختانه این کار مثمر ثمر بود و قلب نیروگاه با کاهش پرتوزایی سرد شد.
تری مایل آیلند (پنسلوانیا) ، بیست و هشتم مارس 1979
حادثه تری مایل آیلند تا پیش از وقوع
فاجعه چرنوبیل ، مشهورترین حادثه در تاریخ نیروی هستهای به شمار میرفت. این ماجرا موجب جابجا شدن دو هزار سکنه اطراف نیروگاه و بر کناری فوری ریاست جمهوری شد و موضوعی شد که هفتهها رسانههای گروهی غرب از آن با آب و تاب صحبت میکردند. نیروگاه مورد بحث از نوع
رآکتور آب تحت فشار با قدرت 900 مگاواتی است که از یک سال پیش وارد خط شده بود. در ساعت چهار صبح ، مدار اولیه آب خالی شد، یعنی دو شیر تغذیه یکی پس از دیگری شکست. چون چراغهای هشدار دهنده در پشت صفحه سرویس پنهان شده بود، مسؤلان هشت ساعت بعد متوجه شدند. توربین خود به خود از حرکت باز ایستاد و دما و فشار در درون قلب نیروگاه شروع به بالا رفتن کردند. چند ثانیه بعد شیر فشار شکن ، برای آزد کردن فشار اضافی باز شد. هنوز شش ثانیه وقت لازم بود که دستههای کنترل پایین بیافتند تا راکتور از حرکت باز ایستد. تا این لحظهها همه چیز عادی بود. اما بد اقبالی هنگامی شروع شد که شیر فشار شکن ، پس از آزاد کردن فشار اضافی ، بسته نشد، بطوری که آب توانست همچنان روی حفاظ راکتور بریزد.
بنابراین همان وضعیت از دست رفتن سرمایش به وقوع پیوست و طبیعتا سیستم سرمایش اضطراری به کار افتاد و ... ساعت شش صبح رئیس قسمت ، گیج و مبهوت سر رسید و سریعا شیر فشار شکن را بست. اگر وی اینکار را نمیکرد،
قلب راکتور به تدریج ذوب میشد و فاجعه واقعی رخ میداد. با این وصف اوضاع آنقدرها هم تحت کنترل قرار نگرفت. اولا قفل خودکار حفاظ راکتور کار نمیکرد. در نیروگاه از قبل خبر داشتند که مخزن تخلیه آب بندی نیست، با وجود این تعمیر آن را به بعدا مولکول کرده بودند. گازهای
گزنون و
کریپتون از گازهای نادر پرتوزا با عمر کوتاه مدتهای مدید و بدون شک از ساعت پنج صبح وارد هوای آزاد شده بودند و این در حالی است که برنامه حفاظت از محیط بین ساعتهای هفت تا هشت صبح به اجرا گذاشته میشد و ... .
خلاصه اینکه هیچگاه دقیقا میزان سمیت ابر پرتوزای ناشی از انفجار نیروگاه تری مایل آیلند ، که بی تردید بسیار ضعیفتر و موقتیتر از ابر ناشی از انفجار نیروگاه چرنوبیل بود، آشکار نشد. در پی حادثه تری مایل آیلند ، دهها هزار گزارش در مورد اصلاحاتی که باید در مورد تجهیزات ، روشهای مدیریت ، مراقبت و نگهداری و نیز آموزش اپراتورها انجام نگیرد، تهیه شد.
| نیروگاه چرنوبیل |
|
کیتیم (جنوب اورال در اتحاد شوروی) ، فوریه 1985
اولین بار ژورس مدودوف بیولوژیست روس ، پرده از این حادثه برداشت. در دهه 1960 ، نزدیک به صد مقاله در مورد تأثیرات زیان آور دو عنصر استرونسیوم 90 و سزیم 137 بر پوشش گیاهی و جانوری در مجلات علمی شوروی سابق انتشار یافت. مدودوف که از شوروی مهاجرت کرده بود، همچنان نقشههای منطقه و اطلاعات مربوطه را به دقت مورد بررسی قرار میداد. وی متقاعد شده بود که منطقه آلوده نواری به طول تقریبی 40 کیلومتر و پهنای 10 کیلومتر در حد واسط شهرهای چلیابینسک و سوردولوفسک را در بر میگیرد. مقدار پرتوزایی پراکنده شده احتمالا به حدود چند میلیون
کوری بالغ میشده است.
مدودوف از آن آدمهای سرسخت و سمج بود. او به جمع آوری اطلاعات ادامه میداد و سعی میکرد منشأ این حادثه را بیابد: تکنسینها با سوراخ کردن زمین به منظور
دفن زبالههای اتمی به یک سفره آب زیرزمینی و یا یک صخره خلل و فرجدار برخورد میکنند. پلوتونیوم در تماس با آب ، ایجاد مه کرده و زبالهها دوباره گرم میشوند و مثل یک آتشفشان منفجر میشوند. انفجار احتمالا صدها کشته و هزاران مصدوم به دنبال داشته است و بعد از این همه سال هنوز شکار و صید در منطقه ممنوع است.
مباحث مرتبط با عنوان