حسن بن زید




حسن بن زید

« 270- 250ق / 884 - 864 م»

حسن بن زید بن اسماعیل، بنیانگذار علویان زیدیه، در ری اقامت داشت که بنا به توصیه سید محمد بن ابراهیم علوی، اهالی و بزرگان دیلم و طبرستان با وی بیعت کرده او را به فرماندهی خود در نبرد با طاهریان و عمالشان در منطقه برگزیدند.

اعیان و بزرگان دیلم، کلار و رویان در قریه سعید آباد به استقبال حسن بن زید رفتند «رمضان 250 ق / مارس 884 م» و با او بیعت نمودند که به دنبال این بیعت، عُمالِ محمد بن اوس و گماشتگان طاهریان را از سرزمین خویش بیرون راندند.

این بیعت مانند آن چه که در مورد خلفا مرسوم بود، با قبول متابعت کتاب، سنت و اقامه امر به معروف و نهی از منکر بود که سید در عید رمضان آن سال، به دنبال اخذ بیعت، در کجور به مصلی رفت و در پایان نماز عید، خطبه‏ای متضمن بر قبول رهبری خواند.

در همین ایام بزرگان دیلم و همچنین اسپهبدان جبال نسبت به او اظهار فرمانبرداری می‏کردند تا این که قدرتش، مدت کوتاهی بعد از ورود به رویان و پایدشت، تقریباً بلا منازع شد و سید حسن به قول ابن اسفندیار
«به موافقت اهل طبرستان دل قوی شد».

منازعات با طاهریان بر سر ری

در طی این گیر و دار که عمال طاهریان از هر جا رانده و اخراج می‏شدند, به سلیمان بن عبدالله ملحق می گشتند و سرداران دیلم و اسپهبدان جبال نیز به امام علوی می‏پیوستند.

در جنگ هایی که در آمل و ساری روی داد، عاقبت سپاه سلیمان بن عبدالله منهزم شد و سلیمان ناچار زن و فرزند خویش را رها کرده، متواری گردید.

به دنبال این پیروزی سید حسن برای ولایات طبرستان از جانب خود، حکام تازه‏ای تعیین کرد و به نواحی دماوند، فیروزکوه و نواحی ری نیز داعیانی گسیل نمود تا این که در اندک مدتی از تمامی مردم طبرستان برای خود بیعت گرفت.

در این هنگام, لشکری به ری فرستاد و عمال طاهریان را نیز از آن دیار بیرون راند. ولایت ری را نیز به محمد بن جعفر طالبی که در آن جا به مخالفت طاهریان برخاسته بود، واگذار کرد، اما چون اهل ری از سیرت جعفر طالبی رضایت نداشتند، عاقبت در برابر سپاهی که طاهریان جهت استرداد ری گسیل کردند، از عهده مقاومت بر نیامد و اسیر شد.

به این ترتیب ری بار دیگر به دست طاهریان افتاد، اما سید علوی، نیروی تازه‏ای برای تسخیر آنجا فرستاد تا این که سرانجام شهر ری به قلمرو امام زیدی پیوست.

بالاخره به دنبال غلبه نهایی بر طاهریان در «ذی الحجه 250 ق / ژانویه 865 م»، سید حسن یک چند ساری را تختگاه خویش ساخت و اسپهبدان جبال هم که از طاهریان حمایت کرده بودند و یا در طول جنگ سید حسن با طاهریان، بی طرف باقی مانده بودند، پس از شکست نهایی آنها با سید از در مطاوعت و معذرت خواهی درآمدند.

سید حسن که تمام طبرستان را بدون معارض یافت، فرمان داد تا به تمام نواحی قلمرواش نامه بنویسند تا در همه جا مطابق مذاهب شیعه
  • «در بانگ نماز، خیرالعمل گویند»،
  • بسم الله را در نماز به جهر ادا نمایند و
  • در نماز صبح قنوت واجب دارند.
او همچنین طبق اعتقاد معتزله‏ای که مذهب زیدیه نیز با آن توافق داشت، در مبارزه با قول اهل سنت که کلام الله را غیر مخلوق می‏دانستند، سختگیری هایی به جا آورد.

علویان طبرستان قدرتی دربرابر خلافت عباسی

بدین گونه در طبرستان، حکومت علویان با قیام حسن بن زید، پا گرفت و امامت زیدیه در آن جا مبارزه با کسانی را که به تعبیر آن ها «هوادار مسوده» و در واقع طرفدار عباسیان و اهل سنت محسوب می‏شدند وجهه همت ساخت و در عقوبت و نکال آن ها اهتمام تمام به جا آورد،

چنان که قلمرو علویان در طبرستان به قلمرو خلافت جدیدی تبدیل شد که مدعی خلافت عباسیان و معارض آن ها بود و در واقع خود را نه با طاهریان و سامانیان ، بلکه با عباسیان رو به رو می دید.

به هر حال وقتی که طبرستان به تصرف سید درآمد، سپاهی به حدود جرجان فرستاد «ذی الحجه 253 ق / دسامبر 867 م» که این سپاه به هر جا می‏رسید، مورد استقبال و اظهار علاقه مردم واقع می‏شد.

چندی قبل از آن نیز به دنبال فتح ری، ولایت قزوین، زنجان و ابهر با مساعدت جستان بن وهسودان، امیر دیلم، به قلمرو او ملحق شد «252 ق / 866 م» و سادات و علویان از
  • حجاز،
  • شام و
  • عراق
به درگاهش روی آوردند.
به این ترتیب, قدرت حسن بن زید برای خلیفه بغداد به شبح هول انگیزی تبدیل شد.

مرگ محمد بن عبدالله طاهر در بغداد «ذی الحجه 253 ق / دسامبر 867 م» و
غلبه زیدیان بر جرجان که سرانجام به فرمانروایی محمد بن طاهر امیر خراسان در آن ولایت خاتمه داد «257 ق / 870 م»، حسن بن زید را با آن که چندین بار از سپاه خلیفه شکست خورده بود، قدرت فوق العاده‏ای بخشید.

با این که غلبه یعقوب لیث صفاری بر نیشابور موجب پایان گرفتن کار طاهریان در خراسان شد «259 ق / 872 م»، ولی موضع او چنان استواری پیدا کرد که حتی به رغم لشکرکشی یعقوب به طبرستان که منجر به انهدام سپاه سید شد، باز تزلزلی در ارکان فرمانروایی‏اش پدیدار نشد چنان که خلیفه هم که خود با ماجراجویی های یعقوب و شورش های صاحب الزنج درگیر بود، در برابر توسعه روز افزون قدرت سید حسن، نتوانست کاری از پیش ببرد.

منازعات علویان طبرستان با همسایگانشان

باری علویان زیدیه مذهب, که به دعوت شورشگران طبرستان و برای رهایی مردمان آن دیار از مظالم عمال آل طاهر به آن ولایت رفتند، در طی مدت بیست سال چنان قدرتی پدید آورد که مدت ها مقاومت شورشگران و مدعیان نیز نمی‏توانست آن را متزلزل سازد و حتی جنگ و شکست هم که گاه منجر به متواری شدن سید حسن می‏شد،
هرگز مانع از احیاء قدرت و تجدید حیات سریع آن نمی‏شد.

طغیان ها و تحریکات دیلمیان و حکام ری و لاریجان و اسپهبدان جبال هم که در سال های آخر عمر سید حسن در فرو نشاندن آن ها مصروف شد، از حیثیت و قدرتش نکاست و شدت و خشونت او در تنبیه و عقوبت یاغیان اطراف، تا بدان جا کشید که دست و پای هزاران تن از راهزنان دیلم را در گرگان برید.

در پایان عمر، بیماری در اندامش پدید آمد که تا یک سال نتوانست بر اسب سوار شود که سرانجام در اثر همان بیماری وفات یافت «رجب 270 ق / ژانویه 884 م».
در عهد او یک بار راهزنان دریایی روس در آبسکون پیاده شدند که وی در دفع آنها به جد کوشید، چنان که تمامی راهزنان را کشت.

همچنین ببینید

حسن بن زید ، داعی اول چگونه آدمی بود ؟




تعداد بازدید ها: 17722