بین شرایع آسمانی که دارای کتابند، تفاوتهای موضعی بسیار است. کیش یهود و اسرائیل چنانکه از نامشان پیداست به عصبیت محصور در فرزندان اسرائیل شبیه تر است تا به آیینی که منظورش دعوت عموم جهانیان باشد و قوم یهود را خویشاوند نیست که مردی غیر از هم نژادانشان در آن دین شرکت کند. قوم یهود، نه فقط برای دعوت مردم به دین خود شمشیر نکشید بلکه برای تعمیم آیین موسی و دخول سایر امم به آن کیش حتی زبان نگشود. دین مسیح اولاً فقط به آداب و اخلاق نظر داشته و درباره معاملات و نظام حکومت و آیین زندگی کوچکترین عنایتی نکرده است. ثانیاً مسیحیت در محیطی ظاهر شد که در آن برای حکومت و معاملات، قوانین و نظام هایی بود. علت اینکه در طریقه مسیح، جز اصول اخلاقی موردی برای تشریع نمی یابیم نه برای آن است که نظام های اجتماعی و دستور زندگی از شئون دین نیست، بلکه برای آن است که در آن روزگار حکومت مقتدری با آیین و قوانینی مستقر بود و دین مسیح موجبی برای وضع قانون نداشت به علاوه مسیح در سرزمینی پیدا شد که دولت بیگانه ای بر آن حکمروا بود. مسیحیت در اوان ظهور نمی توانست با نبرد و ستیز افکار خود را به مردم بقبولاند. مسیحیت نیز زان پس که دارای قوه و حکومت شد و از چنگ بیگانگان نجات یافت، روش اسلام را پیش گرفت. در آن هنگام، جنگ های مذهبی، که میان پیروان مسیح درگرفت، بر همه جنگ های صدر اسلام افزونی یافت.
تعداد بازدید ها: 17779