پس از شهادت
امام حسین علیه السلام،
شمر با گروهی از پیاده نظام به خیمه
علی بن الحسین علیه السلام آمدند و امام سجاد بر بستر خود خوابیده بود و به شدت بیمار بود.
همراهان شمر به او گفتند: این بیمار را به قتل نمی رسانی ؟
حمید بن مسلم می گوید: من گفتم: سبحان الله. آیا نوجوانان هم کشته می شوند؟ او کودک است و بیماری او را بس است. و آن قدر اصرار نمودم تا این که آنها را از کشتن او باز داشتم.
شمر گفت:
ابن زیاد مرا امر کرده است که فرزندان حسین را به قتل برسانم ولی
عمر بن سعد در جلوگیری از کشتن او مبالغه کرد؛ خصوصاً چون
زینب دختر
امیرالمؤمنین از قصد شمر مطلع شد آمد و گفت: او هرگز کشته نشود تا من کشته نشوم، آن گاه دست از او کشیدند.
پس آن بی رحم ها پوستی را که در زیر بدن امام بود کشیدند و بردند و امام را بر روی در افکندند.
1ـ گرچه امام سجاد علیه السلام در آن هنگام 23 ساله بود، ولی این تعبیر حمید بن مسلم برای جلوگیری از قتل امام بوده است چه آن که از مقررات جنگهای صدر اسلام این بود که کودکان را نمی کشند.
منابع:
- قصه کربلا، ص 385.
- 2ـ ارشاد مفید، ج 2 ص 112.
- 3ـ مقتل الحسین مقرم، ص 1
- 4- منتهی الامال، ج 1، ص 733.
مراجعه شود به: