انسان موجودی دو بعدی است که یک بعدش جسم اوست، و بعد دیگرش
روح او، میان روح و بدنش تا پیش از مرگ نوعی تاثیر و تاثر متقابل برقرار است تا جائیکه اگر مشکل جسمی برایش پیش آید روح انسان به زحمت میافتد و اگرمشکلی روحی برایش پیش آید، جسمش به مشکل میافتد. البته لازم به توضیح که جنس روح از جنس ماده نمیباشد.
روح پس از مرگ
اما در
دوران پس از مرگ، روح از جسم انسان خارج میشود، در این مرحله به طور یقین جسم از بین میرود، اما روح به زندگی خود ادامه میدهد. چنانکه
حکمای پیش از اسلام مانند
سقراط، و
افلاطون وگروهی دیگر معتقد بودند که روح پس از متلاشی شدن جسم انسانی، از بین نمیرود، چون روح را
موجود مجرد میدانستند نه مادی که با از بین رفتن ماده، از بین رود. زیرا معتقد بودند که علت روح (بوجود آورنده روح) علتی مادی نیست و مثال میآوردند که همچنانکه نور خورشید که معلول خورشید است بر دیواری تابیده، با خراب شدن این دیوار، نور از بین نمیرود. همچنین روح نیز به علت خود باقی است و تن، عامل زنده بودن روح نیست تا با از بین رفتن تن، روح نیز از بین رود.
جواز از بین رفتن چیزی
لازم به ذکر است که فلاسفه از بین رفتن چیزی را در دو مورد جایز میشمارند یکی وجودی که از ترکیب چند جزء بوجود آمده مانند گیاه و حیوان، که وقتی عناصر ترکیب دهنده آنها از بین رفت، آن وجود نیز از بین میرود مثلا وقتی نور به گیاه نرسید، آب به گیاه نرسید، هوای آلوده را استنشاق کرد به مرور زمان از بین میرود.
دوم: از بین رفتن عاملی که موجود را برای بدست آوردن صفتی، مهیا کرده بود، مثلا آتش که سبب گرمی آب میشود. اگر حالا این آتش را از آب جدا کنیم، آب گرمی خود را نیز از دست میدهد. در حالیکه روح به خاطر تجردش از ترکیب بوجود نیامده و از طرفی دیگر زندگی روح وابسته به جسم نبوده بلکه عاملی غیر از آن در کار میباشد.
موضع علمای شیعه
علمای شیعه معتقدند که امکان ندارد با
مرگ انسان و از بین رفتن جسم وی، روح نیز از بین برود. زیرا آنچه که از بین میرود و معدوم میگردد محال است دوباره بوجود آید، با آنکه برگرداندن روح در قیامت بر خدا واجب میباشد. بنابر این مرگ انسان، جز رهایی روح از قفس تن و انتقال از این جهان به عالم دیگر نیست، که این مطلب در قرآن با تعبیر توفی مورد تاکید قرار گرفته با این بیان که ( بگو فرشته مرگی که بر شما گمارده شده جانتان را میستاند، آنگاه به سوی پروردگارتان بازگردانیده میشوید.
سوره سجده -آیه 11) – " با نظر بر اینکه "توفی" در متن عربی آیه به معنای دریافت و ستاندن چیزی به صورت کامل و بیهیچ کم و کاست، است. آیه مزبور به این حقیقت دلالت دارد که حقیقتی در وجود انسان هست که در زمان مرگ به طور کامل ستانده میشود و به عالم دیگری منتقل میگردد، بر این اساس این حقیقت که، همان روح انسانی است، مستقل از بدن بوده، پس از متلاشی شدن بدن، باقی میماند.
روح در قرون جدید
علاوه بر متون دینی، تلاشهای زیادی در زمینه روح شناسی از زمانهای قدیم به عمل آمده، که علاوه بر آنها الان نیز در دنیا افرادی وجود دارند که عمر خود را صرف شناخت روح به صورت تجربی کردهاند و مشاهدات خود را در کتبی مستقل گردآوری نمودهاند تا جائیکه ادعا دارند که پیدایش بیسیم کمکهای زیادی برای اثبات ادعایشان نموده است.
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به
منابع
- علامه حلی، کشف المراد، شرح تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی، ترجمه شیح ابوالحسن شعرانی، کتابفروشی اسلامیه فروردین 76
- جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی 2 و1 ، انتشارات سال 76
- جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی 2 و 1 ، انتشارات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، پائیز 78
- دکتر رئوف عبید، انسان روح است نه جسم، مترجم امیر هوشنگ دانایی.
- محمود رجبی، انسان شناسی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1379