مردی نزد
رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و نالید که چند روز است گرسنه مانده. پیامبر کسی را نزد همسرانش فرستاد که اگر غذایی هست به او بدهد، ولی همگی گفتند:« جز آب چیزی برای خوردن نداریم.»
پیامبر فرمود:« چه کسی امشب این مرد را پذیرایی میکند؟»
علی علیه السلام گفت:« من حاضرم.»
سپس نزد همسرش،
فاطمه، آمد و پرسید:« برای خوردن چه چیزی داریم؟»
فاطمه پاسخ داد:« فقط کمی غذا برای کودکان داریم، ولی ما ایثار میکنیم و میهمان را بر خود مقدّم میداریم.»
علی علیه السلام فرمود:« بچهها را بخوابان و چراغها را خاموش کن.»
سپس غذا را نزد میهمان برد و برای این که مهمان متوجه نشود، دهانش را میجنباند تا میهمان گمان کند که او نیز غذا میخورد.
وقتی مهمان از غذا دست کشید، امام علی علیه السلام چراغ را کنار ظرف غذا آورد و دید ظرف هنوز پر از غذاست.
صبح در مسجد، پیامبر خدا پس از نماز نگاهی به علی علیه السلام کرد و به شدت گریست و فرمود:« یا علی، پروردگار از کار دیشب شما تعجب کرده است.» و این آیه را خواند: «
وَیُوثرون عَلی اَنْفسِهِمْ و لوکان لهْمِ خصاصَه » _سوره حشر، آیه 9_ (کسانی که دیگران را بر خود مقدم میدارند، اگر چه خود گرسنه اند. آنان ( علی، فاطمه،
حسن،
حسین ) اهل بخل نیستند و قطعاً رستگار خواهند شد.»
منابع: