قیاس




اهمیت و جایگاه قیاس

مبحث قیاس بنیادی ترین بحث منطق به شمار رفته و مهم ترین و اساسی ترین قسم از اقسام حجت یا استدلال است. اساسا مباحث قضایا مقدمه است برای مبحث قیاس؛ همچنانکه مباحث کلیات خمس مقدمه ای بودن برای مبحث معرف.
(به عبارت دیگر از آنجا که موضوع منطق، معرف و حجت است و عمده ترین نوع حجت نیز قیاس است، پس همه مباحث منطق درباره معرف و قیاس دور می زند.)

تعریف قیاس

منطق دانان، قیاس را اینگونه تعریف کرده اند:
قیاس، قولی (گفتاری) است که از چند قضیه تشکیل شده است؛ به گونه ای که از این قول، ذاتا(ضرورتا) قول (گفتار) دیگری لازم آید.
یعنی اینکه قیاس گفتار و جملاتی است که از چند قضیه(حداقل دو قضیه) تشکیل شده است و به سبب ارتباطی که که میان آن ها برقرار شده است، ضرورتا قضیه دیگری از آن ها به وجود می آید.

در بیانی دیگر، قیاس این گونه تعریف شده است:
قیاس عبارت از مجموع چند قضیه(حداقل دو قضیه) است که هر گاه مسلم و صحیح فرض شوند، قضیه ای دیگر بالذات(بالضروره) از آن ها حاصل می آید و ناچار باید این قضیه را که نتیجه آن ها است، قبول کنیم؛ زیرا در غیر این صورت، گرفتار تناقض خواهیم شد.

برای مثال، وقتی بگوییم:
آهن فلز است.(قضیه اول)
و هر فلز رسانا است.(قضیه دوم)
یک قیاس به کار برده ایم؛ زیرا این گفتار، مرکب از این دو قضیه است و از این دو قضیه، بالذات قضیه دیگری لازم می آید و آن قضیه این است که:
آهن رسانا است. (نتیجه)

هر یک از قضایایی را که قیاس را تشکیل می دهند، (قضیه اول و دوم در مثال بالا) مقدمه و آن قول دیگری را که از این مقدمات استخراج و استنتاج می شود، نتیجه می نامند. چنانکه ذکر شد، نسبت نتیجه قیاس به مقدمات، همانند نسبت فرزند به والدینش می باشد.

باید توجه داشت که مقدمات قیاس می تواند از چند قضیه فراهم شود؛ ولی از دو قضیه کمتر نمی تواند باشد.
یک نکته!
در منطق های اسلامی فقط مجموع مقدمات را قیاس می دانند و نتیجه را که فرزند مقدمات است، خارج از قیاس محسوب می کنند؛ اما در منطق های اروپائی مجموع مقدمات و نتیجه را بر روی هم قیاس می دانند و هر دو را با هم قیاس می شمارند.

چنانچه در اقسام حجت یا استدلال خاطر نشان گردید، در قیاس، ذهن ما از امر کلی به امر جزئی سیر می کند؛ یعنی هر گاه یک امر کلی، معلوم باشد و این امر کلی معلوم، سبب قبول یک حکم درباره یک امر جزئی (که مندرج در آن کلی است)باشد، این استدلال را قیاس می نامند.
به عبارت دیگر، در قیاس ذهن از قضایای کلی به نتایج جزئی می رسد.
برای نمونه باید گفت که در تمام دنیا، هر قاضی پیوسته با قیاس سر و کار دارد؛ چرا که همواره از قانون کلی به سوی موارد آن سیر می کند و از روی قانون کلی درباره امور(جرائم)جزئی حکم می نماید.
این را می توان به وجهی دیگر نیز بیان کرد:
قیاس عبارت است از کشف یک قضیه مجهول به وسیله قضایای کلی معلوم.
قیاس از نظر صورت بر دو قسم عمده است:
البته باید گفت که در علوم مختلف و نیز در محاوره یعنی در گفته و نوشته ها، قیاس ممکن است صورت های خاص دیگری به خود بگیرد که از آن حیث، نام های مختلفی به خود می گیرد.یعنی ما در بیشتر گفته ها و نوشته هایمان برای آنکه متوجه باشیم، انواع قیاس را به کار می بریم که بسیاری از این قیاس ها، صورت قیاس اقترانی یا استثنائی را ندارد. مهم ترین این اقسام، عبارتند از:

منابع

  • مجموعه آثار، جلد 5، صفحه85،86
  • منطق مظفر، جلد2، صفحه 79
  • کلیات منطق صوری، صفحه 312-310



تعداد بازدید ها: 68762