- | « عبدالله بن عمیر بن عباس کالبی» مردی دلاور و شجاع و شریف بود. او در کوفه با همسرش، امّ وهب، نزدیک« بئر الجعد» میزیست. روزی به لشگرگاه کوفه در ((نخیله)) آمد و سپاه کوفه را مشاهده کرد که عازم حرکت ت. درباره آن سپاه پرسید. به او گفتند این سپاه عازم جنگ با امام حسین علیه السلام، فرزند فاطمه، دختر رسول خدا، است. عبدالله گفت:« به خدا سوگند که من مشتاق جهاد با اهل شرک هستم و امیدوارم که جنگ با اینها که با دختر پسر پیامبرشان میجنگند، کمتر از جهاد با مشرکین نباشد.» |
+ | « عبدالله بن عمیر بن عباس کالبی» مردی دلاور و شجاع و شریف بود. او در ((کوفه)) با همسرش، امّ وهب، نزدیک « بئر الجعد » همدان میزیست. روزی به لشگرگاه کوفه در ((نخیله)) آمد و سپاه کوفه را مشاهده کرد که عازم حرکت و. درباره آن سپاه پرسید. به او گفتند این سپاه عازم جنگ با ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام))، فرزند ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه))، دختر ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا))، است. عبدالله گفت:« به خدا سوگند که من مشتاق جهاد با اهل شرک هستم و امیدوارم جنگ با اینها که با دختر پسر پیامبرشان میجنگند، کمتر از جهاد با مشرکین نباشد.»
|
| این را گفت و نزد همسرش رفت و تصمیم خود را به او گفت. | | این را گفت و نزد همسرش رفت و تصمیم خود را به او گفت. |