تاریخچه ی:
پیوستن عبدالله و همسرش به امام حسین علیه السلام
تفاوت با نگارش: 1
- | « عبدالله بن عمیر بن عباس کالبی» در« وه» است. او دلاوری شجاع و شریف بوده است، وی در کوفه نزدیک« بئر الجعد» همدان می زیست و همسرش« امّ وهب» است. روزی به لشگر گاه کوفه در ((نخیله)) آمد و سپاه کوفه را مشاهده کرد که عازم حرکت ت. درباره آن سپاه و حرکتش پرسید به او گفت شد: این سپاه رای جنگ با امام حسین علیه السلام فرزند فاطمه دختر رسول خدا می رند. |
+ | « عبدالله بن عمیر بن عباس کالبی» ری دلاور و شجاع و شریف بود. او در ((کوفه)) با همسرش، امّ وهب، نزدیک « بئر الجعد » همدان میزیست. روزی به لشگرگاه کوفه در ((نخیله)) آمد و سپاه کوفه را مشاهده کرد که عازم حرکت و. درباره آن سپاه پرسید. به او گفتد این سپاه ازم جنگ با ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام))، فرزند ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه))، دختر ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا))، است. عبدالله گفت:« به خدا سوگند که من مشتاق جهاد با اهل شرک هستم و امیدوارم جنگ با اینها که با دختر سر پیامبرشان میجنگند، کمتر از جهاد با مشرکین نباشد.» |
- | عبدالله بن می گفت: ب خدا سوگند که من مق جهاد با اهل شرک ستم و میدوارم ک ن ا ینها که با دختر سر پیامبرشان می جنگد، کمتر از جهاد با مشرکین نباشد.
عبدالله بن عمیر این را گفت و نزد همسرش ام وهب آمد و او را از این ماجرا آگا ساخت و تصمیم خود را گوشزد کرد.
همسرش گفت: رست اندیشیده ای، خداوند تو را بهترین راهها و درست ترین اندیشه ها راهنمایی کند. همین کار را بکن و مرا نیز با خود ببر. عبدالله شب هنگا همسرش را برداشت و حرکت کرد تا به کربلا د امام علیه السلام سید د کر ماند. |
+ | این گفت نزد هم رت و صمیم خد ا ه ا گت. همسرش گت:« تصمیم درستی ست. خداوند تو را به بهترین راهها و درست ترین اندیشهها راهنمایی کند. همین کار را بکن و مرا نیز با خود ببر.» عبدالله شباه همسرش را برداشت و حرکت کرد تا به ((کربلا)) سید ر کنار امام حسین علیه السلام مند تا م خود هم همرش ادت رسیدند. |
- | منابع: ابصار العین، ص 106. |
+ | !منابع: *ابصار العین، ص 106. |
- | مراجعه شود به:
((مبرزا عداه و شهادت وی و همر))
((تعداد یاران امام علیه السلام در روز عاشورا)) |
+ | !مراجعه شود به: *((عبالله ن عمی و ا هب و شهادت ر کبلا)) *((تعداد یاران امام علیه السلام در روز عاشورا)) |