تاریخچه ی:
پاسخ امام علی علیه السلام به چند معما
تفاوت با نگارش: 1
- | در زمان حکومت ((عمر بن خطاب|عمر بن خطّاب ))جمعی در حضور او نشسته بودند که شخصی از روم وارد جمع شد و به عمر گفت: تو از عرب هستی؟ گفت: آری. گفت: رباره س چیز از تو می رسم. اگر پاسخ آنها را درست دادی و ا جواب ر مدی، ه و ایمن می و و یامت مد ا تدی ی کن. |
+ | در زمان حکومت ((عمر بن خطاب|عمر بن خطّاب))، جمعی در حضور او نشسته بودند که شخصی از ((روم)) وارد جمع شد و به عمر گفت:« تو عرب هستی؟ » گفت:« آری.» گفت:« ه سؤا از تو میکم. اگر پاسخ آنها را درست داد به تو ایمن می و پیامبرت، ((ضرت ممد مصطفی ل لله لیه و آله|محمد))، را تصدیق میکنم.» ر گفت:« هر ه میوی بپرس.» او گت:« چیست که خدا نمیند؟ چیست که م خدا نیت؟ و چیست که نزد خدا نیست» مر به او فت:« در ای حرها چیزی جز کفر نیست، ای کار!» |
- | مر فت: ای کافر، هر چه می خواهی بپرس. او گفت: به من خبر بده از آنه را که خاوند نمی ند و از آنچه که برای خدا نیست و آنچه را که نزد خداوند نیست. عمر به او گفت: ای کافر، جز کفر در ای سخت چیزی نیست.
در این هنگم برادر رسول خدا صلی الله علیه ل حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام وارد شد به عمر فرمود: تو را محزون می بینم. عمر گفت: چگونه محزون نباشم ای پسر عموی رسول خدا، در حالی که این کافر از من می پرسد باره آنچه که خداوند نمی داند و آنچه که خداوند ندارد و آنچه که در نزد خداوند نیست. ی ابوالحسن، آیا در این باره پاسخی داری؟ > >رت فرمود: بله. > >عمر گفت: خداوند رایت گایش ایجاد کد. دلم در حال فرو ریختن است. |
+ | در این هنگام ((رت امیرانین لی علیه الا|حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام)) وارد شد و به عمر فرمود:« تو را محزون میبینم.» />عمر گفت:« چگونه محزون نباشم ای پسر عموی رسول خدا، در حالی که این کافر میپرسد چی که خداوند نمیداند و چی که خداوند ندارد و چیست که نزد خداوند نیست. و در این باره پاسخی داری؟» مم فرمود:« بله.» عمر گفت:« خدا یرت دد. دلم در حال فرو ریختن است.» |
- | پیامبر صلی الله علیه اله فرموده است: من شهر دانشم و علی در آن است؛ پس هر کس دوست دارد که داخل شود باید در را بکوبد. حضرت علی علیه السلام در این هنگام فرمود: اما آنچه را خداوند نمی داند« و در علم خداوند جایی ندارد و در علم خداوند نگذشته است »، این است که خداوند شریک و وزیر و پشتیبان و همسر و فرزندی ندارد |
+ | حضرت علی علیه السلام در این هنگام فرمود: اما آنچه را خداوند نمی داند ( و در علم خداوند جایی ندارد و در علم خداوند نگذشته است )، این است که خداوند شریک و وزیر و پشتیبان و همسر و فرزندی ندارد. |
- | و در قرآن خداوند چنین می فرماید: « سوره یونس آیه 18 »« قل اتبنئون الله بمالا یعلم. . . »« ای پیامبر ما، به بت پرستان بگو شما با شفیع قرار دادن بتان و شریک قرار دادن آن ها» شما می خواهید به خداوند چیزی را یاد بدهید که خداوند علم به آن ندارد و چنین چیزی در علم خداوند نیست.» و اما آنچه نزد خداوند نیست، برای او این است که برای او خدا و همانندی و شبیه و مثلی نیس. |
+ | و در قرآن خداوند چنین می فرماید: « __قل اتبنئون الله بمالا یعلم. . .__ »؛ « ای پیامبر ما، به بت پرستان بگو شما با شفیع قرار دادن بتان و شریک قرار دادن آن ها. می خواهید به خداوند چیزی را یاد بدهید که خداوند علم به آن ندارد و چنین چیزی در علم خداوند نیست. و اما آنچه نزد خداوند نیست، این است که او خدا و همانندی و شبیه و مثلی ندارد. « سوره یونس یه 18 » |
- | در این هنگام عمر از جا جهید و میان دو چشم رت را بوسید. آن گاه گفت: ای ابوالحسن، از شما دانش را گرفتیم و دانش به سوی شما باز می گردد؛ و اگر علی نبود عمر هلاک می گشت. شخصی مسیحی رومی نیز اسلام را پذیرفت و مسلمانی خوب شد. |
+ | در این هنگام عمر از جا جهید و میان دو چشم مم را بوسید. آن گاه گفت: « ای ابوالحسن، از شما دانش را گرفتیم و دانش به سوی شما باز می گردد؛ و اگر علی نبود عمر هلاک می گشت. » شخص مسیحی رومی نیز اسلام را پذیرفت و مسلمانی خوب شد. |
- | منابع:
بحارالانوار، ج 40، ص 286 --------- صفوه الاخبار |
+ | !منابع: *بحارالانوار، ج 40، ص 286 ----- صفوه الاخبار |
- | مراجعه شود به:
((گستردگی علم امام علی علیه السلام)) |
+ | !مراجعه شود به: *((گستردگی علم امام علی علیه السلام)) |