منو
 صفحه های تصادفی
درد عصب سه قلو
عدد اول
کالیفرنیم
دعا راهی از دل به خدا
کریستال
هر قسم عملیات دلالی و یا حق العمل کاری «کمیسیون» یا عاملی و همچنین تصدی به هر نوع تأسیساتی که برای انجام بعضی از امور ایجاد می شود.
امام خمینی - تواضع در برابر خدا و مردم
خرگوشک
قیاس
پرواز مغناطیسی
 کاربر Online
374 کاربر online
تاریخچه ی: عبدالله بن عمر

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:1
عبدالله عمر پسر عمر بن خطاب، خلیفه دوم، بود و مادرش زینب نام داشت. کنیه‌اش ابو عبدالرحمن بود و در سال آغاز بعثت یا اندکی پیش از آن در مکه به دنیا آمد. هنگامی که همراه دیگر مهاجران از مکه به مدینه رفت، کم‌سن‌وسال بود. از این رو اجازه‌ی حضور در جنگ‌ها را نداشت. عبدالله برای نخستین بار در جنگ خندق حاضر شد و پس از آن نیز در نبرد موته و برخی از جنگ‌های دوران خلفا مانند یرموک و فتح آفریقا شرکت کرد.
عبدالله بن عمر علاقه‌ی بسیاری به آثار جامانده از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از خود نشان می‌داد و خود را ملزم کرده بود به هر جایی که رسول خدا رفته، سر بزند و در هر جایی که پیامبر نماز خوانده، نماز بخواند.
اهل سنت وی را از بزرگان اهل حدیث شمرده‌اند و در مسائل فقهی به سخنان او استناد می‌کنند؛ ولی او به سنت پدرش بیش از سنت رسول خدا اهمیت می‌داد و بیشتر زاهدنمایی می‌کرد تا زهدورزی.
هنگامی که حضرت علی علیه السلام به خلافت رسید، عبدالله بن عمر یکی از معدود کسانی بود که با او بیعت نکرد و بیعت با علی را فتنه نامید. پس از آن نیز از یاری امام در جمل و صفین و نهروان خودداری کرد؛ هر چند گفته‌اند بعدها از این مسأله پشیمان شد.
در نادانی عبدالله بن عمر همین بس که حاضر به بیعت با حضرت علی علیه السلام نشد؛ ولی با معاویه بیعت کرد و نیز هنگامی که حجاج بن یوسف از طرف عبدالملک بن مروان به مکه رفت، عبدالله بن عمر شبانه به منزل وی رفت و گفت:«از رسول خدا شنیده‌ام که هر کس در حالی بمیرد که امامی نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است. پس دستت را دراز کن تا با تو برای عبدالملک بیعت بگیرم.»
حجاج نیز که می‌دانست او از ترس جانش چنین می‌گوید، وی را احمق خطاب کرد و برای تحقیرش پای خود را از زیر لحاف بیرون آورد و گفت:«چون دستم بند است، با پایم بیعت کن!» عبدالله بن عمر مدتی پس از این ماجرا، در سال 73 هجری و به سن 86 سالگی به دستور حجاج به قتل رسید.
وقتی لحظه‌ی مرگش فرا رسید، گفت:«بر هیچ چیز دنیا تأسف نمی‌خورم مگر بر این که با فئه یاغیه (معاویه و اهل شام) نجنگیدم و علی را در این امر یاری نکردم.»
وی را در محلی نزدیک مکه دفن کردند.

پدرش عمر بن خطاب ، خلیفه دوم بود و مادرش زینب نام داشت. کنیه او ابو عبدالرحمن بوده است. عبدالله بن عمر در سال آغازین بعثت و یا اندکی پیش از آن در مکه به دنیا آمد. هنگامی که همراه دیگر مهاجران از مکه به مدینه رفت. سن چندانی نداشت و از این رو اجازه حضور در جنگ ها را نمی یافت و برای نخستین بار در جنگ خندق حاضر شد و پس از آن نیز در نبرد موته و برخی از جنگ های دوران خلفا مانند یرموک و فتح آفریقا، شرکت کرد.

عبدالله بن عمر علاقه بسیاری به آثار جا مانده از رسول خدا نشان می داد و خود را ملزم کرده بود که به هر جایی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رفته، سری بزند و در هر جایی که آن حضرت نماز خوانده، نمازی بخواند.

اهل سنت وی را از بزرگان اهل حدیث شمرده اند و در مسائل فقهی به سخنان او استناد می کنند و وی را مردی عابد و زاهد دانسته اند. با این همه وی نام نیکی از خود بر جای نهاده است؛ وی به سنت پدرش بیش از سنت رسول خدا اهمیت می داد و بیش تر زاهد نمایی می کرد تا زهدورزی.

هنگامی که حضرت علی علیه السلام به خلافت رسید، عبدالله بن عمر یکی از معدود کسانی بود که با آن حضرت بیعت نکرد و آن را فتنه نامید و پس از آن نیز از یاری آن حضرت در جمل و صفین و نهروان خود داری کرد؛ هر چند گفته اند بعدها از این مساله پشیمان شد.

در نادانی عبدالله بن عمر همین و بس که وی حاضر به بیعت با حضرت علی علیه السلام نشد، ولی با معاویه بیعت کرد و نیز هنگامی که حجاج بن یوسف از طرف عبدالملک بن مروان به مکه رفت، عبدالله بن عمر شبانه به منزل وی رفت و گفت:از رسول خدا شنیده ام که هر کسی در حالی بمیرد که امامی ندارد، به مرگ جاهلی مرده است. پس دستت را دراز کن تا با تو برای عبدالملک بیعت کنم.

حجاج نیز که می دانست او از ترس جانش چنین می گوید، وی را احمق خطاب کرد و برای تحقیر او پای خود را از زیر لحاف بیرون آورد و گفت:چون دستم بند است، با پایم بیعت کن!عبدالله بن عمر مدتی پس از این ماجرا به دستور حجاج به قتل رسید.

مرگ وی در سال 73 هجری و به سن 86 سالگی بوده است. وی را در محلی نزدیک مکه دفن کردند.


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 چهارشنبه 09 شهریور 1384 [16:02 ]   7   امیرحسین محمدیان      جاری 
 شنبه 18 تیر 1384 [11:54 ]   6   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 چهارشنبه 24 فروردین 1384 [08:45 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 24 فروردین 1384 [08:41 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 06 بهمن 1383 [12:50 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 21 آذر 1383 [16:59 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 شنبه 31 مرداد 1383 [07:48 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..