تاریخچه ی:
سخنان حرّ خطاب به سپاهیان یزید
تفاوت با نگارش: 1
- | ((حربن یزید ریاحی|حرّ)) پس از آنکه به امام (علیه السلام) ی به و، پییش ن آمد و در برابر لشگر عمر بن سعد ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، مادرتان در سوگتان بگرید. آیا این بنده صالح خدا را فرا خواندید و هنگامی که به سوی شما آمد شما که می گفتید: در یاری او با دشمنان خواهیم جنگید. دست ا یاری او برداشتید و رو در روی او ایستاده اید و می واهید او را بکشید |
+ | ((حر بن یزید ریاحی|حرّ)) پس از آنکه به سپاه ((حضرت امام حسین علیه السلام|اا ی یه اسم)) پیو کد، در برابر لشگر ((عمر بن سعد)) ایستاد و گفت:« ای مردم ((کوفه))، مادرتان در سوگتان بگرید! این بندهی صالح خدا را فرا خواندید و هنگامی که به سوی شما آمد، دست از یاری او برداشتید؟ شما که می گفتید در یاری او با دشمنانش خواهیم جنگید، اکنون رو در روی او ایستاده ای و می خواهید او را بکشید؟ راه نفس کشیدن را بر او بسته اید، از هر سو محاصرهاش کردهاید و از رفتنش به سوی سرزمینها و شهرهای الهی جلوگیری میکنید. حسین همچون اسیری است که در دستان شما گرفتار شده؛ نه می تواند سودی به خود برساند و نه زیانی را از خود دور کند. آب ((فرات)) را که یهود و نصاری و ((پیشینه مجوس|مجوس)) از آن می آشامند و سگان و خوکهای سیاه در آن می غلتند، بر روی حسین و زنان و کودکان و خاندانش بستهاید، تا جایی که نان از فرط تشنی به حال بیهوشی افتادهاند. چه بد رعایت ((حضرت محمد مصطفی لی الله علیه و آله|محمد صلی الله علیه و آله)) را درباره فرزندانش کردید! خدا در روز تشنگی محشر، شما را سیراب نکند!» پس از این سخنان تیراندازان دشمن بر او یورش بردن و حر که چنین دید، بازگشت و نزد امام علیه السلام رفت. |
- | جا او را به دست گرفته اید و راه نفس کشیدن را به و بسته اید. از هر سو او را محاصره کرده اید و از رفتن او به سوی سرزمینها و شهرهای خدا جلوگیری می کنید. بدانسان که همچون اسیری در دست شما گرفتار شده است؛ نه می تواند ود ه ود برساند و نه زیان ا از خود دور کند. |
+ | !ناب: />*ارشاد مفید، 2، 103. |
- | آب فراتی که یهود و نصاری و ((مجوس|مجوس)) از آن می آشامند و خوک های سیاه و سگان در آن می غلتند، به روی او و زنان و کودکان و خاندانش بستید، تا جیی که تشنگی، ایشان را به حال بیهوشی انداخته ست، چه بد رعایت محمد (صلی الله علیه و آله )را درباره فرزندانش کردید! خدا در روز تشنگی« محشر» شما را سیراب نکند! پس از این سخنان تیر ادازان دشمن بر او یورش بردند و ح که چنین دید، باز گشت و پیش روی امام (علیه السلام) ایستاد.
منابع: ارشاد مفید، ج 2، ص 103.
مراجعه شود به:
((آخرین سخن امام با عمر بن سعد)) |
+ | !مراجه شود ه: />*((آخرین سخن اام حین علیه السلام با عمر بن سعد)) |