تاریخچه ی:
دعای امام صادق علیه السلام برای سید حمیری، شاعر اهل بیت
تفاوت با نگارش: 3
| « فضیل رسان» می گوید: | | « فضیل رسان» می گوید: |
- | بعد از شهادت ((زید بن علی فرزند امام چهام علیه السلام)) به دیدار امام صادق علیه السلام رفتم. امام از من پرسید:«ای فضیل، آیا عمویم، زید، کشته شده است؟» |
+ | بعد از شهادت ((زید فرزند امام سجا علیه السلام)) به دیدار ((حضرت امام جعفر صادق علیه السلام|امام صادق علیه السلام)) رفتم. امام از من پرسید:«ای فضیل، آیا عمویم، زید، کشته شده است؟» |
| عرض کردم:«آری.» | | عرض کردم:«آری.» |
| فرمود:«خداوند زید را رحمت کند. او مومن و آگاه به مقام امامت، و فردی عالم و راستگو بود. اگر پیروز میشد به عهد خویش وفا میکرد و حق را به ما میداد، و اگر به حکومت میرسید، میدانست آن را به چه کسی واگذار کند.» | | فرمود:«خداوند زید را رحمت کند. او مومن و آگاه به مقام امامت، و فردی عالم و راستگو بود. اگر پیروز میشد به عهد خویش وفا میکرد و حق را به ما میداد، و اگر به حکومت میرسید، میدانست آن را به چه کسی واگذار کند.» |
| به امام عرض کردم:«شعری برای شما بخوانم؟» | | به امام عرض کردم:«شعری برای شما بخوانم؟» |
| فرمود:«کمی صبر کن.» سپس دستور داد پرده هایی آویختند و درها را باز کردند. امام با این کار میخواست زنان داخل منزل نیز شعر را بشوند. آنگاه به من فرمود:«بخوان.» | | فرمود:«کمی صبر کن.» سپس دستور داد پرده هایی آویختند و درها را باز کردند. امام با این کار میخواست زنان داخل منزل نیز شعر را بشوند. آنگاه به من فرمود:«بخوان.» |
- | و من نیز اشعاری را که بیانگر مظلومیت و غربت اهل بیت رسول الله صلی الله و آله بود خواندم. |
+ | و من نیز اشعاری را که بیانگر مظلومیت و غربت اهل بیت ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول الله صلی الله و آله)) بود خواندم. |
| صدای گریه و ناله را از پشت پرده ها بلند شد. امام به من فرمود:« این اشعار سرودهی کیست؟» | | صدای گریه و ناله را از پشت پرده ها بلند شد. امام به من فرمود:« این اشعار سرودهی کیست؟» |
| گفتم:«((سید حمیری )).» | | گفتم:«((سید حمیری )).» |
| فرمود:«خدا رحمتش کند.» | | فرمود:«خدا رحمتش کند.» |
| گفتم:«من دیده بودم که او نبیذ مینوشید.» | | گفتم:«من دیده بودم که او نبیذ مینوشید.» |
| امام دوباره فرمود:« خداوند رحمتش کند.» | | امام دوباره فرمود:« خداوند رحمتش کند.» |
| دوباره عرض کردم:«من دیده بودم او نبیذ مینوشید.» | | دوباره عرض کردم:«من دیده بودم او نبیذ مینوشید.» |
| فرمود:«منظورت شراب است؟» | | فرمود:«منظورت شراب است؟» |
| گفتم:«بله.» | | گفتم:«بله.» |
- | فرمود:«خداوند رحمتش کند. کاش ان ا آ ی که داوند ا را ک یکی ا ودارن ی یه سام ود مورد زش را دهد ا ا د.» |
+ | فرمود:«خداوند رحمتش کند. پر ا جدش رای کرد که دوستداان آ م با توبه ز دنیا می روند.» پس سجاد اش را بلند کرد کاغذی را یرون و که در ن نوت بود سید یری توبه کد است از امام رخواست دا کرده . /> !راعه شود به: *((امام صادق عیه الام و هی ید حمیری)) |