((میشل فوکو)) فیلسوف مشهور فرانسوی و نظریه پرداز فرا ((مدرنیسم)) در جریان ((انقلاب اسلامی)) ایران به ((تهران)) و ((قم)) مسافرت کرده و از نزدیک شاهد وقوع انقلاب بوده است. وی مقالات متعددی در این رابطه منتشر کرد.
تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران باید دیدگاهش در دو مقولة قدرت و تاریخ مرتبط است وی در تاریخ نوعی عدم پیوستگی را مطرح میسازد و قدرت به مسائلی مانند آمادگیها، تدابیر، تاکتیکها و چگونگی انجام وظایف مربوط میداند و آنرا در اختیار انحصاری صاحبان آن نمیداند. وی دلیل انقلاب اسلامی را انگیزههای مادی و اقتصادی نمیداند.
از دیدگاه فوکو زبان شکل و محتوای مذهبی انقلاب اسلامی ایران امری عارضی، اتفاقی و تصادفی نیست بلکه ((شیعه|تشیع)) بود که با تکیه بر موضع مقاومت و انتقادی سابقهدار خود در برابر قدرتهای سیاسی حاکم و نیز نفوذ عمیق و تعیینکننده در دل انسانها توانست نقش آفرینی نموده و مردم را علیه رژیمی که یکی از مجهزترین ارتشهای دنیا را داشت و از حمایت مستقیم ((آمریکا)) و سایرین برخوردار بود به خیابانها آورد.
به نظر او هدف اصلی ایرانیان ایجاد یک تحول بنیادین در وجود فردی و اجتماعی، حیات اجتماعی و سیاسی و در نحوة تفکر و شیوه نگرش بوده است. آنها راه اصلاح را در اسلام یافتند.
فوکو برای درک ((انقلاب اسلامی)) مستقیماً به سراغ مردم انقلابی در خیابانها رفته است. به نظر وی از دید مردم حاضر در خیابانها و تظاهرات و درگیریها، حکومت اسلامی از یک طرف حرکتی برای ارائه نقش دائمی و تعریف شده به ساختارهای سنتی جامعه اسلامی و از جانب دیگر راهی برای وارد کردن ابعاد معنوی در زندگی سیاسی بود. مفهوم «معنویت گرایی سیاسی» قلب تحلیل فوکو از ((انقلاب)) ایران را تشکیل میدهد. بدین ترتیب فوکو انقلاب اسلامی را یک انقلاب ((فرا مدرن)) خوانده است.