منو
 کاربر Online
773 کاربر online
تاریخچه ی: امام رضا علیه السلام و اجابت دعای باران

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:2
حضرت امام حسن عسگری علیه السلام از پدرانش نقل می کند:
وقتی مامون حضرت رضا علیه السلام را ولیعهد خود قرار داد، مدتی باران نبارید. بعضی از اطرافیان بداندیش سخنان ناروایی را آغاز کردند و گفتند:« ببینید از وقتی که علی بن موسی به سوی ما آمده و ولیعهد شده دیگر آسمان هم بر ما نمی بارد.»
این حرف به گوش مأمون رسید و بر او گران آمد.
لذا از امام خواست تا برای بارش باران دعا کند. امام قبول کرد. آن روز جمعه بود و فرمود روز دوشنبه دعا می کنم زیرا دیشب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین را در خواب دیدم و پیامبر فرمود:«منتظر روز دوشنبه باش و به صحرا برو و برای مردم از خداوند عزوجل طلب باران کن و از آنچه نمی‌دانند آنها را باخبر ساز تا فضل و مقام تو را دریابند.»
روز دوشنبه امام به صحرا رفت و عده زیادی به همراهش از شهر خارج شدند.
امام بالای منبر رفت، حمد و ثنای الهی به جا آورد و عرضه داشت:«بار خدایا! این تویی که حق ما اهل بیت را بزرگ داشته ای.
این مردم همان طور که امر کرده‌ای به ما دست توسّل دراز کرده اند، فضل و رحمت تو را آرزو می‌کنند و منتظر احسان و نعمت تو هستند. خداوندا آنها را از بارانی مفید که هیچ ضرری در بر نداشته باشد سیراب کن، و بارش این باران را بعد از رفتن از صحرا و رسیدنشان به خانه‌هایشان قرار بده!»

قسم به آن خدایی که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به رسالت مبعوث فرمود، بادی سخت وزیدن گرفت و ابرها پدیدار شدند، ابرها غرش کردند و برق زدند. مردم خواستند خود را به سرپناهی برسانند ولی حضرت رضا علیه السلام فرمود:«بر جای خود بمانید که این ابر برای شما نیست و مال شهر دیگری‌ست.»
ابرها گذشتند، و بار دیگر ابرهای دیگری آمدند و غرشی کردند، اما باز امام فرمود:«بر جای خود بمانید. این ابر هم برای شما نیست.»
ابرهای سوم و چهارم تا ده ابر آمدند و یکی پس از دیگری غرش‌کنان گذشتند.
وقتی ابر یازدهم ظاهر شد، امام فرمود:«ای مردم! این ابر را خداوند برای شما فرستاده. او را سپاسگزار باشید و به سوی منازل خود بروید که این ابر بالای سر شما خواهد بود تا داخل منازل خود شوید، که بعد از آن بر شما بارش کند.»

آن‌گاه از منبر پایین آمد و مردم به خانه هایشان رفتند. سپس بارانی شدید بارید که تمام صحراها و گودالها و دره ها را از آب پر کرد. مردم یک صدا می گفتند: « گوارا باد کرامات خداوندی بر فرزند رسول خدا.»
سپس امام بیرون آمد و عده زیادی جمع شدند. امام آنها را به تقوای الهی توصیه کرد و پندهای فراوانی برایشان ایراد فرمود.

منابع:
بحارالانوار، ج 49، ص 180، ح 16. از عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 167- 172.

مراجعه شود به:
رفتار نیکوی امام رضا علیه السلام

حضرت امام حسن عسگری علیه السلام از پدرانشان نقل میکنند که وقتی مامون ، حضرت رضا (علیه السلام) را ولیعهد خود قرار داد، مد تی باران نبارید. بعضی از اطرافیان بد اندیش سخنان ناروایی را آغاز کردند و گفتند: « ببیند از وقتی که علی بن موسی به سوی ما آمده و ولیعهد شده دیگر آسمان هم بر ما نمیبارد.» این حرف به گوش مأمون رسید و بر او گران آمد.

لذا از حضرت خواست تا برای آمدن باران دعا کنند. حضرت قبول کردند و آن روز جمعه بود و فرمودند روز دوشنبه دعا میکنم زیرا دیشب رسول خدا «صلی الله علیه و آله و سلم» را در خواب دیدم و امیرالمؤمنین هم با آن حضرت بود که فرمود: « منتظر روز دوشنبه باش و به صحرا برو و برای مردم از خداوند عزوجل طلب باران کن و از آنچه نمیدانند آنها را باخبر ساز تا فضل و مقام تو را دریابند.» روز دوشنبه حضرت به طرف صحرا خارج شدند و عده زیادی آمدند.
حضرت بالای منبر رفتند حمد و ثنای الهی بجای آوردند و عرضه داشتند: « بار خدایا این تویی که حق ما اهل بیت را بزرگ داشته ای.

این مردم همانطور که امر کرده ای به ما دست توسّل دراز کرده اند و فضل و رحمت تو را آرزو میکنند و منتظر احسان و نعمت تو هستند، خداوندا آنها را سیراب کن از بارانی نافع و مفید که هیچ ضرری در بر نداشته باشد و آن را بعد از رفتن از صحرا و رسیدنشان به خانه هایشان قرار بده!»
امام عسگری (علیه السلام) می فرماید: « قسم به آن خدایی که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را به رسالت مبعوث فرمود، بادها در فضا وزیدن گرفت و ابرها را پد یدار کرد، ابرها غرش کردند و برق زدند، مردم حرکت کردند تا خود را از ریزش باران به سر پناهی برسانند ولی حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: « بجای خود باشید که این ابر برای شما نیست. این مال فلان شهر است.»

ابر روی آسمان غرید و گذشت، ابر دومی آمد و غرشی کرد، باز حضرت فرمود: « بجای خود باشید. این ابر هم برای شما نیست. این ابر مأمور فلان شهر است.» ابر سوم و چهارم تا ده ابر آمدند یکی پس از دیگری غرشکنان گذشتند.
وقتی ابر یازدهم ظاهر شد حضرت فرمود: « ای مردم! این ابر را خداوند برای شما فرستاده. او را سپاسگزار باشید و به سوی منازل خود بروید که این ابر بالای سر شما خواهد بود تا داخل جایگاه خود شوید که بعد از آن بر شما بارش کند.»

حضرت از منبر پایین آمدند و مردم به خانه هایشان رفتند. سپس آنچنان بارانی بارید که تمام صحراها و گودالها و دره ها از آب پر شد و مردم یک صدا می گفتند: « گوارا باد کرامات خداوندی بر فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم.» سپس حضرت بیرون آمدند و خلق کثیری جمع شدند و حضرت آنها را به تقوای الهی و پندهای فراوانی موعظه فرمود.

منابع: بحارالانوار، ج 49، ص 180، ح 16. از عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 167- 172.

مراجعه شود به:
مکارم اخلاق حضرت رضا علیه السلام


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 یکشنبه 10 مهر 1384 [15:23 ]   4   امیرمهدی حقیقت      جاری 
 یکشنبه 18 اردیبهشت 1384 [12:20 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 22 آذر 1383 [08:59 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 14 مهر 1383 [06:23 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..