منو
 کاربر Online
425 کاربر online
Lines: 1-18Lines: 1-22
-(( حضرت امام حسن عسگری علیه السلام )) از پدرانشان نقل میکنند که وقتی ((مأمون|مامون ))، حضرت رضا (علیه السلام) را ((پیشنهاد ولایتعهدی|ولیعهد )) خود قرار داد، مد تی باران نبارید. بعضی از اطرافیان بد اندیش سخنان ناروایی را آغاز کردند و گفتند: « ببیند از وقتی که علی بن موسی به سوی ما آمده و ولیعهد شده دیگر آسمان هم بر ما نمیبارد.» این حرف به گوش مأمون رسید و بر او گران آمد. +((حضرت امام حسن عسگری علیه السلام)) از پدرانش نقل می کند: />وقتی ((مأمون|مامون)) ((ضرت امام رضا عله السلام|حضرت رضا علیه السلام)) را ((مأمون و پیشنهاد ولایتعهدی امام رضا علیه السلام|ولیعهد)) خود قرار داد، مدتی باران نبارید. بعضی از اطرافیان بداندیش سخنان ناروایی را آغاز کردند و گفتند:« ببینید از وقتی که علی بن موسی به سوی ما آمده و ولیعهد شده دیگر آسمان هم بر ما نمی بارد.»
این حرف به گوش مأمون رسید و بر او گران آمد.
لذا از امام خواست تا برای بارش باران دعا کند. امام قبول کرد. آن روز جمعه بود و فرمود روز دوشنبه دعا می کنم زیرا دیشب ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) و ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین)) را در خواب دیدم و پیامبر فرمود:«منتظر روز دوشنبه باش و به صحرا برو و برای مردم از خداوند عزوجل طلب باران کن و از آنچه نمی‌دانند آنها را باخبر ساز تا فضل و مقام تو را دریابند.»
روز دوشنبه امام به صحرا رفت و عده زیادی به همراهش از شهر خارج شدند.
امام بالای منبر رفت، حمد و ثنای الهی به جا آورد و عرضه داشت:«بار خدایا! این تویی که حق ما ((اهل بیت، عترت، آل رسول، قربی|اهل بیت)) را بزرگ داشته ای.
این مردم همان طور که امر کرده‌ای به ما دست توسّل دراز کرده اند، فضل و رحمت تو را آرزو می‌کنند و منتظر احسان و نعمت تو هستند. خداوندا آنها را از بارانی مفید که هیچ ضرری در بر نداشته باشد سیراب کن، و بارش این باران را بعد از رفتن از صحرا و رسیدنشان به خانه‌هایشان قرار بده!»
- ح وس ا برای دن اران دا کنند. ر قول کردند و ن رز ه بد فموند و ونبه ا یکنم یرا دیشب ((حضرت مم مطفی لی الل یه و ه|سل «لی الله عیه و له و سلم» )) را ر خاب ی و ((رت میراممنین لی لیه |میرممنن )) هم با ن ضرت ب ک فرمود: « منظر و ونب با و صحرا برو برای مدم ا اود عزو ل ارن کن از نچه نمیانند آ را باخبر ساز ا ل و مقام و ا دیابن رو دوشنه ضر رف صحر ارج شد و ه یادی من.
بای من تند د ثنای الهی بای ور و رضه دشتد: « ار خدای ای وی که حق ما ((اهل بی رت، آ رل قربی|اهل بیت )) ر بزر داشته ای.
+م ه ن دایی که محم لی لله لیه و له و سلم ا ه رسالت مبعوث فرمود، بادی خت زیدن گفت و ابرها پدیار شدند، ره رش کردند و ر ز. رد وستند و به پنای رسانند ولی حضرت لیه السلا فود:«بر جای خود انید که ی رای شما یست و مل شهر دیگری‌ست.» />ارا شتد، و ر یگر ابری یگی رشی کرد، اما با فرمود:«ر ی و بانی. ی ابر م برای ما نیت.»
رهای سو و چهر ه ابر مدند و یکی س از یری غرش‌کنان گذشتند.
ی ابر یازدهم ا شد، امام فموای مردم! ین اب ر خداون ری فراد. و پا ی و ب وی منل د رید ک این ابر بلای ر خوهد د ا دال مناز ود شوید که ب آ بر بار ند.»
-ین مرم همانطور که ام کرده ای به ما دست تّل دراز کرد اند و فضل و رحمت تو را آرزو میکنند و منتظر حسان و نعمت و هستند، خدادا آنها ا سیرب کن بارانی نف و مفید که هیچ ری در بر نداشته اشد آن را بعد از رتن از صحرا و رسیا به نه هایان قرا بده!» />ام ری (یه للام) می فاید: « م به ن خدایی که ت ممد (صلی اه لیه و له سلم) ر ه رسالت مو فو، بادا در ضا وین گ و رها ا پد یدار کرد بر غرش کردند و رق زدند، مدم رکت کردند تا خد را از ریزش باران به ر اهی برساد ولی حضرت ضا (علیه لام) رود: « بجای خ باشید ک این ابر برای شما نیست. این مال فل ش است.» +ناه ا مر ایین آمد و مرم ه خا هایان رفند. پ بارانی ید رید که ا صحراها و اها و ه ها ا ا آب کد. مر یک ا می گفد: « گاا بد کمت دای ر رن رسول /> اا یون و ه یاد شدند. مم نا را به ای ای تویه ک دهای اانی برایشان ایراد ف.
-ابر روی آسمان غرید و گذشت، ابر دومی آمد و غرشی کرد، باز حضرت فرمود: « بجای خود باشید. این ابر هم برای شما نیست. این ابر مأمور فلان شهر است.» ابر سوم و چهارم تا ده ابر آمدند یکی پس از دیگری غرشکنان گذشتند.
وقتی ابر یازدهم ظاهر شد حضرت فرمود: « ای مردم! این ابر را خداوند برای شما فرستاده. او را سپاسگزار باشید و به سوی منازل خود بروید که این ابر بالای سر شما خواهد بود تا داخل جایگاه خود شوید که
بعد از آن بر شما بارش کند.»

حضرت از منبر پایین آمدند و مردم به خانه هایشان رفتند. سپس آنچنان بارانی بارید که تمام صحراها و گودالها و دره ها از آب پر شد و مردم یک صدا می گفتند
: « گوارا باد کرامات خداوندی بر فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم.» سپس حضرت بیرون آمدند و خلق کثیری جمع شدند و حضرت آنها را به تقوای الهی و پندهای فراوانی موعظه فرمود.

منابع:
بحارالانوار، ج 49، ص 180، ح 16. از عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 167- 172.
+منابع:
بحارالانوار، ج 49، ص 180، ح 16. از عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 167- 172.
 مراجعه شود به: مراجعه شود به:
-((کار اخا حضرت رضا علیه السلام)) +((رتار یکوی اا رضا علیه السلام))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 یکشنبه 10 مهر 1384 [15:23 ]   4   امیرمهدی حقیقت      جاری 
 یکشنبه 18 اردیبهشت 1384 [12:20 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 22 آذر 1383 [08:59 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 14 مهر 1383 [06:23 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..