| وقتی امام خواست از سرخس به ((مرو)) برود، خواستم باز هم در خدمتش باشم که سر مبارک خود را از کجاوه بیرون آورد و فرمود:« شما برگردید که به قدر کافی وظیفه خود را انجام دادهاید. بدرقه پایان و نهایتی ندارد.» | | وقتی امام خواست از سرخس به ((مرو)) برود، خواستم باز هم در خدمتش باشم که سر مبارک خود را از کجاوه بیرون آورد و فرمود:« شما برگردید که به قدر کافی وظیفه خود را انجام دادهاید. بدرقه پایان و نهایتی ندارد.» |
| و به این ترتیب از من تشکر فرمود.» | | و به این ترتیب از من تشکر فرمود.» |
| *بحارالانوار، ج 49، ص 126، ح 2. | | *بحارالانوار، ج 49، ص 126، ح 2. |
| *((حضرت رضا علیه السلام در راه خراسان)) | | *((حضرت رضا علیه السلام در راه خراسان)) |