تجربه امروزین همه ما نشان می دهد که با اعمال زور صرف ، نمی توان افراد را به تغییر نظر درونی شان مجبور ساخت . خصوصا که حتی رفتار ظاهری مردم ، نظیر حجاب را نمی توان بدون خواست واقعی اکثریت خود مردم تغییر داد . به همین جهت به نظر می رسد که آنچه موجب تغییر مذهب مردم ایران از اهل تسنن به تشیع گردیده است ، حاصل تحولاتی است که قرن ها به طول انجامیده است و ایرانیان به محبت خاندان اهل بیت گرایش یافته اند و این بستر و زمینه ای شده است تا با اعمال فشار بیرونی ، همان عامل بصورت تغییر مذهب نمایان گردد .
بعلاوه می توان گفت که بعد از حمله مغول و نابود شدن مظهر قدرت معنوی اهل تسنن ، یعنی خلافت بغداد ، به نوعی زمینه ای ایجاد شده بود تا مذهب تشیع و طرفداران و علما و دانشمندان آن ، بر بستری از محبت ائمه اطهار بتوانند در میان مردم این سرزمین جای پای خود را تثبیت نمایند .
هم چنین عواملی مشابه سبب شد تا طریقت های تصوف با محوریت دوستی خاندان پیامبر ص و توجه به قطب بودن ائمه شیعه ، خود را به عنوان یک نیروی مذهبی قدرتمند در جامعه تثبیت نمایند . بعلاوه هجوم ها و حمله های ترکان عثمانی و ازبکان – هر دو از اهل تسنن - و احیانا غارت های بوجود آمده ، بستری را فراهم می ساخت تا بتوان با تکیه بر عنصر تشیع بعنوان یک عامل وحدت بخش ، ترکیب همه این عوامل را بوجود آورد و هر چه بیشتر و درونی تر ، جامعه را به تغییر مذهب سوق داد . چراکه می توان انتظار داشت با صرف اعمال قدرت نظامی ، نمی توان مانع برانگیخته شدن احساسات عامه مردمی شد که به مقدسات شان توهین گردد . همین می تواند نشانه ای باشد از وجود یک پایگاه اجتماعی برتر و عالی تر ، که امکان برخورد با باقی مانده نیروهای اهل تسنن و یا به تعبیر نقل شده از شاه اسماعیل ، احیانا قلع و قمع کردن ، بدهد . |
|
|
|