صفیه دختر عبدالمطلب میگوید:
بعد از اینکه حسین علیه السلام به دنیا آمد، او را به دست رسول الله دادم. پیامبر زبان در دهان حسین علیه السلام گذاشت و او
شروع به مکیدن کرد.
پیامبر میان دو چشم او را بوسید و در حالی که میگریست، سه مرتبه فرمود:
« ای فرزند عزیزم! خدا لعنت کند قومی را که تو را به شهادت میرسانند.»
و او را به من باز گرداند. به پیامبر عرض کردم:
پدر و مادرم فدای شما؛ چه کسانی او را به شهادت میرسانند؟
فرمود:« قوم ستمکاری از بنی امیه که خداوند آنان را لعنت کند.»
در روایتی دیگر، اسماء چنین میگوید:
وقتی حسین علیه السلام به دنیا آمد، او را در پارچه سفیدی پیچیدم و به پیامبر دادم. پیامبر در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت و او را در دامان خود گذاشت و گریست.
به پیامبر عرض کردم: پدر و مادرم فدای شما؛ علت گریه شما چیست؟
فرمود:« برای فرزندم گریه میکنم.»
گفتم: او تازه به دنیا آمده است، یا رسول الله.
پیامبر فرمود:
بعد از من، او را گروهی ستمکار و تجاوزگر میکشند که شفاعت من به آنان نمیرسد. آنگاه فرمود: ای اسماء، این خبر را به فاطمه نده که او تازه زایمان کرده است.
منابع:
- بحار الانوار، ج 43، ص 243، حدیث 17- امالی صدوق.
- بحار الانوار، ج 43، ص 239، حدیث 4 - عیون الاخبار رضا.
مراجعه شود به: