از زندگی آمیلکارکابرال دورگهای از مردم
گینه بیسائو، پدرش از اهالی گینه ومادر اواز مردم دماغه سبز بود رهبر حزب آفریقائی برای استقلال گینه بیسائووجزایر
دماغه سبز چندان اطلاعی دردست نیست با اینحال میدانیم که تحصیلاتش رادر رشته مهندسی کشاورزی در دانشگاه
لیسبون بیابانرسانید و بدرجه مهندسی نایل آمد و در 1952 به گینه باز گشت و بعنوان مأمور سرشماری مشغول کار شد و با یک نفر زن پرتغالی ازدواج کرد اما در وطن خود با کارفرما اختلاف پیدا کرد .
در دوران تحصیل در پرتغال از خشونت و بیرحمی سالازار در
پرتغال و مستعمرات این کشور اطلاعات بسیار بدست آورد و از همین زمان بر نفرتش نسبت بستم گران و استعمارگران افزایش یافت و برای رهائی وطن خود از بند ظلم و بیداد بتفکر پرداخت و سرانجام اندیشههای خود را با چهارتن از دوستان خویش در میان گذاشت آنان نیز باوی همگام و همصدا شدند و همین پنج نفر هسته مرکزی حزب آفریقائی استقلال گینه بیسائو و جزایر دماغه سبز را تشکیل دادند و برای نجات میهن خود از چنگ استعمار بتظاهرات و براه انداختن اعتصابات پرداختند و باین اقدامات همچنان ادامه میدادند تا اینکه بر اثر اعتصاب عدهای از سیاه پوستان ، پرتغالیها یک عده 50 نفری را که اعتصاب کرده بودند گشتند . کابرال و همرزمان وی سخت بمبارزه برخاستند و علاوه بر اعتصابها و تظاهرات بقیام مسلحانه پرداختند و چون استعمارگران پرتغالی از لحاظ پلیسی و نظامی برگینه بیسائو مسلط بودند . اقدامات مسلحانه داخلی چندان فایدهای نداشت و لذا کابرال در خارج از کشور نقشههای انقلابی خود را مورد بررسی دقیق قرار داد و پنج سال طول کشید تا توانست روستائیان را برانگیزد و در 1958 آنرا بمرحله عمل درآورد .
در1963 کابرال مقدمات جنگ سختی راضد پرتقالیها فراهم کرد ودر جریان اعتصابات وتظاهرات کوشش بسیار برای درهم شکستن استعمار درکشور خود بعمل آورد ودرطی9 سالی که رهبری حزب آفریقائی برای استقلال گینه بیسائو ودماغه سبز را بعهده داشت پرچمدار مبارزات شدیداستعماری بود و سرانجام بدست استعمارگران پرتغالی کشته شد. اما یارانش دنباله اقدامات ویراگرفته و در24 سپتامبر 1973 یک شورای حکومتی تشکیل داند و استقلال جمهوری
گینه بیسائو را اعلام کردند.
کابرال از کمکهای شوروی درپیشردقیام خود استفاده میکرد بیآنکه مطیع اوامرمسکو باشد.
کابرال در سازماندهی و رهبری توانائی بسیار داشت ودرآن قسمت از کشور را که آزاد کرده بود مدارس، بیمارستانها ایجادکرد. درنقشههای رزمی خود ریزهکارهای بسیار بکار میبرد از جمله هر نقطه را که آزاد مینمودند رابطه شهرها و روستاها را قطع میکردند وبا عده کمی که داشتند 30 هزار سرباز پرتغالی را در سرزمین پرداخت و با تلاقی گرفتار ساختند.
کابرال مبارز و جنگاور برای رسیدن بآزادی کشورش حتی حاضر بگفتگو با پرتغالی بود ولی پرتغال این پیشنهاد را نپذیرفت.
کابرال در برنامهای که در 1965 منتشر کرد پردهپوشی و دروغ را محکوم کرد و گفت نباید هر توفیقی را پیروزی بزرگ بشمار آورد. مبارزه خود و همرزمانش را مبارزهای بر حق است برای باز یافتن هر یک از افراد میهن، بآزادی و حقوق از دست رفته او است.
در سال 1972 به
سازمان ملل متحد رفت و در مجامع بینالمللی از حقانیت مبارزات مردم کشور خود سخن راند و گفت بزودی آزادی گینه بیسائو اعلام خواهد شد.
اما خبر قتلش موجی از خشم برانگیخت و استعمار ظالمانه پرتغال را محکوم کردند.
کابرال گزارشی را که بمناسبت سال نو 1972 اعلام کرد و در حکم وصیت نامهاش بشمار میرود چنین یادآور شده است: مبارزات پیگیر و از پا درآوردن نیروی قهار استعمار سر لوحه همه کارهاست از انتخابات پنهانی مناطق آزاد ده یاد کرده که 80 نفر نماینده آنرا روستائیان و 40 نفر را نظامیان، کادرهای فنی و غیره تعیین کردهاند و نوید داده است که بزودی قانون اساسی کشورش تووین و بقیه مملکت از چنگال استعمار آزاد شود.
کابرال میافزاید ستمگران بزبانی جز زبانی روز آشنائی ندارند بنابر این ما باید بهمان زبانی که برایشان قابل فهم است سخن گوئیم و مآلا روزبروز صفوف خود را فشردهتر سازیم و برآهنگ تلاش و کوششهای خود بیفزائیم و از بیپروائی و گذشت و تهور و شجاعت بدور نیفتیم تا بتوانیم با استعمار حیلهگر مبارزه کنیم.
دشمن ما پرتغال با وجود برتری هوائی، ما باید همچنان بمبارزه ادامه دهیم و دشمن نیرومند فریبکار را از پا درآوریم، مبارزه ما بر حق است و تلاش دشمن ناجوانمردانه، با اینحال باید هیچ فرصتی را از دست ندهیم و نگذاریم دشمن فرصت تجدید قوا پیدا کند.
کابرال میگوید:“ دشمن ما وحشی و ددصفت است. او بیرحم است و از کاربرد هیچ وسیلهای برای درهم کوبیدن و نابود کردن ما ابا ندارد. بنابراین ما نیز باید بگونهای مشابه در برابرش بایستیم و با همان خشونت و شدت بر او ضربههای جانکاه وارد آوریم از اشتیاهات و خبطهایش بهره گیریم و برکارآئی خود فزونی بخشیم. از تاکتیکهائی که تاکنون بسود ما تمام شده دست نکشیم و بکار گیریم. برای اینکه نتیجه این مبارزه و تلاشها و قربانیها توأم با بهرهگیریهای بیشتر فعالیتها و تلاشهای خود را سری کنیم، بر کاربری خود و استحکام مبانی سازمانی خود بیش از پیش بیفزائیم و در جمع چنان باشیم که هم کمبودهای گذشته را جبران کنیم و هم بسوی تکامل پیش برویم.“
کابرال را پرتغالیها کشتند و پنداشتند که بهذف شوم خویش که ستم و استعمار همیشه باشد خواهند رسید اما جای کابرال را حزبی نیرومند و جوانانی دلیر گرفتند و سرسختانه بمبارزه برخاستند و سر انجام باستقلال رسیدند. اما نام کابرال همچنان در شمار قهرمانان بزرگ تاریخ قرار دارد و زندگی شورانگیزش میتواند جوانان هر مرزوبوم را نمونهای جالب برای کسب استقلال و مبارزه با ستم ستمگران باشد.
“همانگونه که زمین زمانهای طولانی دانه را در خود پنهان میکند تا زمان مناسب برای جوانهزدن برسد، و گیاه بتدریج بزرگ شود و نوع خود را حفظ کند، اکنون نیز تمدن مردم آفریقا دیگر بار ظاهر شده، در سراسر قاره آفریقا و از راه مبارزههای آزاد بخش ملی”.