امام صادق علیه السلام فرمود:
روزی عدهای از غلامان امام حسین علیهالسلام به دست عدهای راهزن کشته شدند و اموال امام به غارت رفت.
امام با شنیدن این خبر نزد حاکم مدینه رفت و به او فرمود:«برای یافتن راهزنان به تو کمک میکنم و آنان را به تو معرفی مینمایم.»
حاکم مدینه گفت:«مگر آنان را میشناسید، ای فرزند رسول خدا!»
فرمود:«آری.» و با دست خود به مردی که در مقابل او ایستاده بود اشاره کرد و فرمود:«او یکی از آنهاست.»
آن مرد گفت:«از کجا میگویید؟»
امام حسین علیه السلام فرمود:«اگر من همه چیز را بگویم، تصدیق میکنی؟»
گفت:«آری. به خدا سوگند تو را تصدیق میکنم.»
امام یک یک راهزنان را نام برد و چگونگی قتل و سرقت آنان را توضیح داد.
چهار تن از راهزنان، غلام بودند و بقیه از لشگریان مدینه.
حاکم مدینه به مرد گفت:«به قبر و منبر پیامبر سوگند، راست میگویی یا با این شلاق گوشت بدنت را تکه تکه کنم؟»
مرد گفت:«به خدا سوگند حسین دروغ نمیگوید. هر چه گفت راست بود، گویا اصلا او نیز همراه ما بوده است.»
حاکم مدینه راهزنان را دستگیر کرد، از آنان اقرار گرفت و همه را گردن زد.
از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد