پس از فتح
مکه و پیروزی بزرگی که خداوند نصیب مسلمانان کرد،
پیامبر اکرم تصمیم گرفت ریشهی بتپرستی را در سرزمین مکه و شهرهای اطراف آن خشک کند. به همین جهت گروه هایی را به اطراف اعزام کرد تا بتخانههای متعدد اطراف مکه را ویران کنند. در مکه نیز اعلام کرد هر کس بتی در خانه دارد آن را بشکند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
خالد بن ولید را به فرماندهی گروهی منصوب کرد که روانه سرزمین
غمیصاء، محل سکونت
قبیله بنی جذیمه، شود و بتهای آنان را بشکند ولی به او دستور داد خونریزی نکند. اما وقتی خالد به قبیله بنی جذیمه رسید، تصمیم به انتقام گرفت زیرا قبیله بنی جذیمه در گذشته عموی خالد و نیز پدر
عبدالرحمن بن عوف که اینک معاون خالد بن ولید بود، کشته بودند.
برای همین خالد مردان قبیله را به اسارت گرفت و سحرگاهان جمعی از آنان را کشت. پیامبر با شنیدن این خبر به شدت ناراحت شد و
علی علیه السلام را مأمور رسیدگی به این ماجرا کرد. علی علیه السلام نیز با کمال دقت ماجرا را بررسی کرد و حتی قیمت کاسه چوبی شکستهای را که ظرف آب سگان قبیله بود نیز پرداخت.
بعد از این ماجرا پیامبر دستان خود را به آسمان بالا برد و به خداوند عرض کرد:« بار خدایا! من از کاری که خالد بن ولید کرد بیزاری میجویم.»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله غیر از خالد،
عمرو بن عاص را نیز با گروهی به سوی
قبیله هذیل فرستاد تا
بت صواع را بشکند و علی علیه السلام را نیز سوی
قبیله خزاعه و هذیل فرستاد تا بت
مناه را که تمام قریش و مردم عرب میپرستیدند، نابود کند.
حضرت علی علیه السلام نیز راهی آنجا شد، با فرمان پیامبر این بت را شکست و آنچه را مربوط به بتخانه آن میشد نزد پیامبر برد. در میان آن اشیاء دو شمشیر به نامهای
مخذم و رسوب بود که
حارث بن ابی شمر غسانی، پادشاه غسان، آنها را به مناه هدیه کرده بود. پیامبر آن دو را به علی علیه السلام بخشید.
منابع:
- بحارالانوار، ج21، ص139تا146
مراجعه شود به: