در حقیقت، علت نیازمندى انسان به دین از آغاز تا پایان اینست که، انسان در
کمال علمى و عملىخویش نیازمند دین است. و چون انسان دنبال کمال مطلوب می باشد ، برای رسیدن به آن نیازمند به دین می باشد.
- ما می دانیم که جهانبینى دینى کاملترین نوع جهانبینى است که بشر مىتواند به آن دست پیدا کند، و چون بدون داشتن جهانبینى کامل، تکامل در حوزه علم و عمل به دست نمىآید، لذا انسان در کمال علمى و عملىخویش نیازمند دین است ، و تمام دلایلى که در متون دینى و کتب فلسفى و کلامى بیان گردیده است ، شرح وتفسیر این علت اساسىاست.
- به طور مثال محقق طوسى می نویسد: ضرورت نبوت به خاطر تکمیل حیات فردى و اجتماعى بشر است ، زیرا هر فرد از افراد بشر در پرتو عقاید حقه و اخلاق پسندیدهو کارهاى شایسته به کمال مطلوب خویش دست مىیابد، چنانکه کمال حیات اجتماعىانسان نیز در گرو این است که اجتماع آنان بر اساس خیر و فضیلت، استوار گردد، ودر کارهاى دینى یک دیگر را یارى نمایند، و نیز کسانى که از راه خیر و صلاح فاصلهمىگیرند، با تدبیر و سیاست دینى ادب شوند.
- بنابر این هدف اصلى و نهایى دین اصلاح حیات اخروى بشر است،ولى نیل به این هدف آرمانى در گرو اصلاح حیات دنیوى اوست، پس حیات دنیوى از آننظر که مقدمه حیات اخروى است مورد توجه دین است، و هیچگونه ارزش ذاتى و مستقلاز آخرت ندارد.
البته چنین نیست که حیات دنیوى بهطور جداگانه فاقد هرگونه ارزش بوده و به صورت مستقل موردتوجه دین نباشد، ارزشهاى اخلاقى و اجتماعى با اینکه مقدمه و وسیله وصول به ارزشاصیل و یگانه انسان یعنى
خداشناسى و خداپرستى است، فاقد ارزش ذاتى نیستند.
و مقصود از اصلاح زندگى دنیوى تنها بهرهمندى از مواهب طبیعى وبرخوردارى از زندگى مرفه و آسوده نیست، بلکه مقصود این است که حیات دنیوى برپایه
عدل و راستى و فضلیت استوار باشد، و به عبارت دیگر توحید عملى در بعد فردىو اجتماعى تحقق یابد.
در عین اینکه مقدمه نیل به سعادت و رستگارى اخروى است،خود نیز درجهاى از هدف دینى را تشکیل مىدهد و از حسن ذاتى برخوردار است ، زیرا چنین حیاتى تجلى توحید عملى در بعد فردى و اجتماعى آن است، وتوحید در سر لوحه اهداف
پیامبران الهى و
ادیان آسمانى قرار دارد.
- قرآن در آیات زیبا و دلنشین خود سه چیز را به عنوان شدیدترین نیازمندیهاى بشر یادآورى مى کند :
- الف: ایمان به الله ، ایمان به اینکه جهان را صاحبى باشد خدا نام، به عبارت دیگر تفسیرى روحانى از جهان.
- ب: ایمان به رسول و رسالت او , یعنى ایمان به تعلیمات آزادیبخش و جاندارى که تکامل اجتماع را بر مبناى روحانى توجیه کند و به زندگى صورى رنگ معنوى بدهد .
- ج: جهاد به مال و نفس در راه خدا , یعنى آزادى و آزادگى معنوى.
نیازى مبرم تر از این نیازها نتوان یافت .
در میان مکتبها و مسلکها و دینها و آئینها تنها
اسلام است که قدرت پاسخگوئى به این سه نیاز را دارد .
- لذابراساس یک تحلیل عقلانى درباره وجود خدا و انسان می توان گفت:
ضرورت دین، به علت نیازمندى بشر به
هدایت الهى است و نوع دین،به علت نیازمندى بشر به
هدایت تشریعى می باشد و لزوم توجه دین به ابعاد مختلف وجود انسان و بهکارگیرى همه سرمایههاىآفرینشى او به خاطر
انتظار بشر از دین می باشد.
- البته درباره وجه حاجت بشر به دین گفته مای بسیاری است، بعضى گفتهاند که رمز پایدارى دین، آن است که دین با نیازهایى از انسان سر و کار دارد که این نیازها همواره باقى است و لذا دین هم باقى خواهد ماند.
منابع
1- محقق طوسی، تلخیص المحصل،ص367
2- مطهری ، سید مرتضی، سیری در سیره نبوی
برای مطالعه بیشتر بخوانید