تصویر | معادل فارسی | تعریف | واژه لاتین
|
| رفتار درمانی | کاربرد منظم و سازمان یافته اصول و روشهای یادگیری برای معالجه اختلالات رفتاری | Behaviour therapy
|
| روانکاوی | کمک به بیمار از راه آشنا کردن با انگیزههای درونی خود که از آنها بیاطلاع است | psychoanlysis
|
| روان رنجوری | ناشی شده از اضطراب و منشا اضطراب ترس غیر واقعی | Neurosis
|
| پیشگیری | تکنیک جلوگیری از پیدایش و گسترش ناراحتیهای روانی | preventive Techniques
|
| اختلال شخصیت گروههای خودیار | عدم سازگاری اجتماعی و کجروی فرد در رفتار هدف آن ارائه حمایت گروهی و اجتماعی به افراد در جلسات مختلف از طریق طرح مشکلات و تبادل تجربیات | self help group
|
| بیماریهای روان تنی | اختلال جسمی توام با ناراحتیهای روانی | psychosomatic illness
|
| روان پرشی | از شدیدترین انواع اختلالات روانی توام با هذیان و توهم | psychosis
|
| مشکلات ساده عاطفی | از متداولترین انواع اختلالات روانی مثلا خجالتی بودن | simple emotional problems
|
| اسکیزوفرنی | کج اندیشی در فکر و احساس و عواطف و تحریف واقعیتها | paranoia schizophrenia
|
| روان گروهی | شامل گروه راهنمایی ، گروه آموزشی ، گروه آموزش حساسیت ، گروه رویارویی ، درمان و بالاخره مشاوره گروهی است. | psyche group
|
| راهنمایی گروهی | هدف آن بیشتر اطلاع رسانی و آگاه کردن افراد از اطلاعات سازمان یافته شده در زمینههای مختلف | group cuidance
|
| گروه آموزشی | هدف آن ایجاد آگاهی بیشتر و پویایی گروهی در رسیدن به مهارتهای مورد نظر | T.group
|
| گروه حساسیت | به اعضا گروه کمک میکند تا آگاهی خود را در بیان احساسات واقعی افزایش دهد و در احساسات دیگران شریک شود | sensitivity group training
|
| گروه رویارویی | گروه درمان بطریق آموزشهای مناسب به اظهار نظر و ابراز وجود تدریجی نزدیک میشود و در گروهی به نام گروه دریایی خود را نشان میدهد | Encaunter group
|
| روان درمان گروهی | مجموعهای از افراد که با حضور درمانگر با هدف درمان گرد هم میآیند | group psychotherapy
|
| مشاوره گروهی | مشاورهای که به فرد در داخل گروه کمک ارائه میکند و هدفش نیل به سازگاری و خود شکوفایی است | group counseling
|
| پویایی گروه | به جنبههای مختلف کار گروهی اطلاق میشود از جمله نقش کنشهای متقابل گروهی ساختار گروهی و اهداف گروهی | group dynonics
|
| کنشهای متقابل گروهی | تعامل پیوسته و یا گسسته در فرایند تعامل گروهی که نتیجه همکاری یا عدم همکاری گروه است | mutual group excevations
|
| همدردی و همدلی | عبارت است از ابراز احساس عاطفی نسبت به انسان دیگر | Empathic
|
| فرایند گروهی | فعالیت موثر گروهی در ایجاد وحدت روحیه و همکاری | group process
|
| گروه سنجی | ابراز اندازهگیری شناختی ارتباطهای گروهی افراد | group measuring
|
| هنجار گروهی | قاعده رفتار گروه را هنجار گروه گویند. |
|
| بازی درمانی | کودکان در بازیها ، نقاشیها ، ناکامیها و تعارضات درونی خود را آشکار میکنند | play Therapy
|
| جنبش درمانی | یک روش برای تنشزدایی با شرکت در حرکات دسته جمعی مثل نرمش و سرود است | Movement Therapy
|
| شعردرمانی | روشی که در آن از طریق نوشتن شعر و خواندن آن در حضور دیگران به حالات روحی بیماران میتوان پی برد | Lyric Therapy
|
| پذیرش و احترام | هر فرد در گروه قابل احترام و پذیرش است و فشاری بر او اعمال نمیشود | Acceptance &Respect
|
| رهبر گروه | کسی که با ارائه خط مشی به گروه جهت میدهد | group Leader
|
| درک همدلی | مشاور باید و نباید را از دریچه شم دیگران ببینند و خود را به جای آنها بگذارد تا بهتر آنها را درک کند | Empathic understanding
|
| مددکاری اجتماعی | فعالیت در زمینه خدمات اجتماعی بر محور تاثیر محیط بر فرد | social work
|
| روانشناسی مشاور | فردی که در زمینه بالینی و مشاورهای ، روانکاوی و روان درمانی و اغلب به صورت گروهی مشغول فعالیت است | counseling or psychologist
|
| روان درمانگران | متخصص در درمان مشکلات عاطفی و بیماریهای روانی شامل روانپزشک روانشناسی بالینی ، مشاور ، مددکار اجتماعی است. | psychotherapists |