تصویر | معادل فارسی | تعریف | واژه لاتین
|
| تحول روانی اجتماعی | جنبهای از تحول شخصیت که تحت تاثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی | Psycholocial development
|
| روانشناسی اجتماعی | بررسی نفوذی که مردم بر عقاید یکدیگر میگذارند | Social psychology
|
| همرنگی | تغییر رفتار و یا عقاید در نتیجه اعمال فشار از طرف فرد یا جمع | Conformity
|
| همانند سازی | نفوذ اجتماعی جنبی بر آرزوی شخص برای هماهنگ شدن با شخصیتی صاحب نفوذ | Identification
|
| درونی کردن | عمیقترین و پایدارترین پاسخ به نفوذ اجتماعی | Internalization
|
| تعاون | هماهنگی بین نقطه نظرها یا اعمال که از اشخاص مختلف بروز میکند. | Cooperation
|
| تعادل | رابطه موزون بین درونسازی و برونسازی | Equilibre Equilibre
|
| بهنجار | قرار گرفتن مشخصات فرد در داخل محدود و تغییرات جمعی متعلق به آن | Normal
|
| بررسی طولی | بررسی با شیو ، چند بار اندازهگیری در طول زمان برای آگاهی از تحول موجود | longitudinal study
|
| بررسی متوالی | بررسی در یک پهنه زمانی معین | Sequential Study
|
| برونسازی | تغییر روان بنه آغازین برای سازش با محیط و موقعیت جدید | Accamodation
|
| الگو | به معنای نمونه ، شکل گشتالت | pttern
|
| بوم شناسی | رویکردی که عوامل اجباری محیط طبیعی و اجتماعی را بررسی میکند | Ecology
|
| تبلیغات | ترویج و انتشار منظم یک موضوع خاص | Propagana
|
| قابلیت اعتماد | پذیرش و تاثیرگذاری مثبت یک مبلغ بر روی افراد در ابلاغ یک پیام | trastworthiness
|
| عقیده | چیزی که شخص بر مبنای واقعیات درست میپندارد | Opinione
|
| نگرش | عقیدهای که شامل یک جز ارزیابی کننده و یک جز هیجانی باشد | Attitude
|
| توجیه خود | تلاش در جهت منطقی و معقول جلوه دادن رفتار | self justifi
|
| توجیه برونی | توجیهی که بوسیله موقعیت تعیین میشود | External justifi
|
| ناهماهنگی شناختی | حالتی از تنش که از داشتن دو شناخت همزمان و نامتناقص حاصل می شود | cognitive dissonance
|
| تزاید یا تشدید | فرایندی که خود را تقویت میکند، مثلا تعهدی کوچک زمینه تعهدات بزرگتر میشود | escalation
|
| پیشگویی خودکامروایی | عمل توجیه جهت بیرونی و مسامحه | self fulfuilling prophecy
|
| چاره ناپذیری | موقعیتی ناخوشایند که فرد از طریق کمینه کردن سعی دارد بهترین نتیجه را عاید خود گرداند. | inevitability
|
| عزت نفس | ارزش ، اعتماد و اهمیتی که فرد به خود قائل است | self esteem
|
| پرخاشگری | عملی که هدفش اعمال صدمه و رنج است | Aggressiveness
|
| ناکامی | شکست در نیل به هدف که مهمترین عامل در ایجاد پرخاشگری است. | frustration
|
| پاداش | تقویت رفتار با ایجاد موقعیتی خوشایند | Reward
|
| تنبیه | تقویت منفی رفتار با ایجاد موقعیتی ناخوشایند یا حذف موقعیت خوشایند | funichment
|
| قالب فکری | اسناد خصوصیات یکسان به همه افراد یک گروه بدون توجه به تفاوتها | gstereotypes
|
| پیشداوری | تمایل به داشتن رفتاری خصمانه یا دوستانه نسبت به کسی یا چیزی که هنوز اطلاع دقیقی از آن نداریم | prejudice
|
| اتکای متقابل | موقعیتی که در آن افراد برای نیل به مقصود به وجود همدیگر نیاز دارند | leaning relince
|
| اصل واقعیت | اصلی که بر حسب آن رفتار در جریان تجربه شخصی متمایل به سازش با واقعیت است. | Reality anxiety
|
| یادگیری اجتماعی | تغییر رفتار ناشی از تعامل با محیط و اجتماع | social Lrning
|
| تصور | محتوای عینی فکر فرد را گویند | representation
|
| متابعت | رفتاری به منظور کسب پاداش یا اجتناب از تنبیه | Complianc
|
| کشش و جاذبه | مهمترین عامل در همانند سازی | Attraction
|
| سازگاری | پذیرش و آمادگی مواجهه با موقعیت جدید | Adjustment
|
| خود پنداری | شناختی که فرد از خود دارد و خود را آنگونه میپندارد | Self concept
|
| شایعه | خبری غیر واقع که بر اثر تبلیغات و یا تکرر بیان بین مردم پراکنده شده است | Rumor
|
| فرضیه | نظری که هنوز درست یا اشتباه بودن آن به اثبات نرسیده است. | Hypothesis |