|
تصویر | تعریف | معادل فارسی | واژه لاتین
|
| آبهایی مثل آب باران و برف | آب جوی | meteoric water
|
| مقدار ماکزیمم آبی که یک جاه پمپاژ می تواند بدون بروز مشکل | آبدهی مجاز | safe yield
|
| مقدار آبی که می تواند از لایه آبدار زهکشی شود که بخشی از تخلخل کلی یک لایه آبدار را تشکیل می دهد | آبدهی ویژه | Specific yield
|
| آب ذخیره شده در رسوبات زیر سطح زمین را گویند | آب زیرزمینی | Ground water
|
| شاخه ای از علم زمین شناسی که با مطالعه آبهای زمین چه آبهای سطحی یا زیرزمینی می پردازد | آب شناسی | Hydrology
|
| آبی که در بین لایه های رس.بی محبوس شده و هیچ جریانی ندارد | آب محبوس | Connate water
|
| آزمونی است که بالا آمدن سطح آب بعد از پمپاژ را بررسی می کند | آزمون برگشت | recovery test
|
| مهمترین آزمون تعیین ضرایب هیدرودینامیک که با استفاده از پمپاژ آب و مطالعه تغییرات آن انجام می گیرد | آزمون پمپاژ | Pumping test
|
| واژه ای کلی است که شامل افت بار ، افت سطح پیزومتریک و ... می باشد | افت | drowdawn
|
| سازندی که کاملا ناترواوا بوده و تبادل سیال در آن رخ نمی دهد | سازند بسته | Aquifuge
|
| نسبت حجم فضاهای خالی سنگ به کل حجم سنگ | تخلخل | Parosity
|
| مثلا تخلیه آب یک لایه آبدار | تخلیه | Discharge
|
| ورود آب به لایه های آبدار که می تواند مصنوعی یا طبیعی انجام گیرد | تغذیه | Recharge
|
| یعنی تکمیل چاههای برای افزایش تولید و بهره برداری | توسعه چاه | Well development
|
| یعنی سرعت جریان ثابت نبوده و نسبت به زمان و مکان تغییر می کند | جریان متلاطم | Turbulent flow
|
| جرانی که سرعت در طول زمان و مکان ثابت است | جریان یکنواخت | uniform flow
|
| چاهی که وارد لایه های تحت فشار شده که آب آن فشارش از فشار اتمسفر زیاد بوده و فوران می کند | چاه آرتزین | Artesian well
|
| روشی است برای پی بردن به ویژگیهای یک سازند از قبیل تخلخل ، تراوایی و... | چاه پیمایی | Well logging
|
| چاهی است که در کنار چاه پمپاژ حفر می شود و توسط آن افت سطح ایستایی یا برگشت آن را مطالعه می کنند | چاه مشاهده ای | Observation well
|
| همان چرخه آب از زمین به اتمسفر و از اتمسفر به زمین است که با بارش باران یا برف شروع و با تبخیر پایان می پذیرد | چرخه آب | water cycle
|
| روشی از حفاری که یک متر در حال دوران بوده و سنگهای مسیر خود را خرد می کند | حفاری دورانی | Rotary drilling
|
| روشی از حفاری که با استفاده از ضربه سنگهای مسیر حفاری را خرد می کند | حفاری ضربه ای | Cable- tool drilling
|
| خطوطی که جهت جریان آب را نشان می دهند | خط جریان | Flow line
|
| مقدار حجم آب عبوری از واحد سطح در واحد زمان | دبی | rate of flow
|
| برای پی بردن به مسیر حرکت یا جریان آبهای زیرزمینی و سرعت حرکت آن استفاده می شود که می تواند یک عنصر پرتوزا باشد | ردیاب | tracer
|
| بخشی از زمین شناسی که به مطالعه آبها می پردازد | زمین شناسی آب | Hydrogeology
|
| سطحی که مرز بین قسمت اشباع و غیراشباع از آب می باشد | سطح ایستایی | water table
|
| همان سطح ایستایی در سفره های تحت فشار است | سطح پیزومتریک | Pizometric surface
|
| به سازندها یا لایه هایی که می توانند آب را در خود نگه داشته و از خود عبور دهند | سفره آب زیرزمینی | Aqifer
|
| سفره ای که به صورت موضعی تشکیل می شود و از بقیه قسمتها مجزا می شود مثلا در عدسی های رسی | سفره معلق | Percheal aguifer
|
| صافی شنی یا همان گراول یک که برای جلوگیری از ورود مواد دیواره چاه به درون آن استفاده می شود | صافی شنی | gravel packing
|
| همان فشار ناشی از آب است | فشار هیدرواستاتیک | Hydrostatic Pressure
|
| پارامتری است که قابلیت عبور آب را در تمامی ضخامت لایه آبدار نشان می دهد | قابلیت انتقال | transmisivity
|
| در مورد چگونگی حرکت آب از یک لایه آبدار می باشد | قانون دارسی | Darcy‘s law
|
| نیرویی است که توسط مولکولهای سطحی آب وارد می شود | کشش سطحی | surface tension
|
| همان میزان مواد معدنی و ناخالصیهای آب را بیان می کند که اگر میزاناین مواد بیشتر باشد کیفیت آب پایین است | کیفیت آب | water quality
|
| مخلوطی از آب و مواد معدنی مثل بیتونیت و... است که برای خنتک کردن سرمته حفا ری و... استفاده می شود | گل حفاری | drilling mud
|
| برای خارج کردن خرده سنگها و مواد حفاری شده در حفاری ضربه ای از این وسیله استفاده می شود | گل کش | bailer
|
| عبارت است از لایه یا سازندی که اولا حاوی آب باشد و ثانیا اجازه دهد که مقادیر قابل توجهی آب از آن حرکت کند | لایه آبدار | aquifer
|
| لایه ای است که ماهیت نیمه نفوذ پذیر دارد و در مقایسه با یک لایه آبدار ، آب خیلی کمی از خود عبور می دهد | لایه کم تراوا | aquftard
|
| سازندی است که توانایی جذب آهسته آب را دارد ولی قادر به انتقال آب نمی باشد | لایه ناتراوا | aquiclude
|
| لوله هایی است که به دنباله سرمته بسته می شود و در طول حفاری بتدریج به ابزارهای حفاری اضاقه می شود | لوله حفاری | drilling pipe
|
| که در واقع قسمت اصلی ابزارهای حفاری بوده و سنگهای مسیر را خرد می کند و انواع مختلفی مثل دروانی ، ضربه ای و یا مغزه گیر دارد | مته حفاری | drilling bit
|
| مقدار خلل و فرج یک خاک را گویند | نسبت پوکی | Void ratio
|
| توانایی یا قابلیت عبوذ سیالات را گویند | نفوذ پذیری | Permeability
|
| مقدار رطوبتی است در خاک ، که کمتر از آن گیاه برای همیشه پژمرده می شود | نقطه پژمردگی | wilting point
|
| عبارت است نسبت به بین حجم آبی که یک سنگ یا خاک ، پس از اشباع شدن ، می تواند در مقابل نیروی گرانی در خود نگهدارد، به حجم کل آن | نگهداشت ویژه | specific retention
|