هجرت فواطم به همراهی علی علیه السلام
بعد از هجرت
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به
مدینه،
علی علیه السلام سفارش های پیامبر را در
مکه انجام داد، امانتهایی را که مردم نزد رسول خدا گذاشته بودند، به صاحبانشان برگرداند و همراه با فواطم از مکه خارج شدند. (فواطم یعنی
حضرت فاطمه دختر رسول الله،
فاطمه بنت اسد و مادر علی علیه السلام و
فاطمه دختر زبیر ).
کفار
قریش وقتی خبر هجرت علی علیه السلام را شنیدند، به دنبالش شتافتند تا در نزدیکی
ضجنان به آنها رسیدند.
دفاع در مقابل مشرکان
علی علیه السلام با شمشیر با آنان درگیر شد تا بالاخره ضربهای سهمگین بر کتف یکی از آنها که جناح نام داشت فرود آورد؛ بهطوریکه بدن او را دو پاره کرد و شمشیر به پشت اسب او رسید. در این هنگام کفار فرار را بر قرار ترجیح دادند.
اما در این میان مشرکی به نام
حویرث که رسول خدا را در مکه اذیت میکرد، جلو آمد و به شتری که فاطمه زهرا سلام الله علیها را حمل میکرد حمله کرد. شتر ترسید و فاطمه علیهاسلام را به زمین زد و آن بانو که جسمی نحیف داشت، صدمه خورد.
امیرالمؤمنین نگاهی به صورت فاطمه علیهاسلام انداخت و دید رنگ مبارکش زرد شده. به آن گروه حمله شدیدی برد و عده دیگری از آنها را به قتل رساند و سپس نزد فاطمه علیهاسلام برگشت و فرمود:« ای فاطمه، پاره تن رسول خدا! من زنده باشم و از صورت تو رنگ پریده باشد؟!»
فاطمه علیهاسلام عرضه داشت:« هر کس که تو پشتیبان او باشی، ضرری نبیند.»
مهدور الدم شدن حویرث
سالها از این واقعه گذشت. رسول خدا خون حویرث را مباح کرده و فرموده بود هر کس او را دید، بکشد؛ حتی اگر او به پرده خانه خدا چنگ زده باشد.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز سرانجام یک روز فرصتی مناسب یافت و خون حویرث را ریخت.
منابع:
- فاطمة الزهراء رحمانی/ 455
مراجعه شود به: