حکیم بن عباسی کلبی اشعاری به این مضمون سروده بود:
ما
زید، پسر
امام سجاد علیه السلام، را بر درخت خرما به دار آویختیم و من ندیدم کسی که مدعی ولایت است، به شاخه خرما به صلیب کشیده شود. ای
بنی هاشم، شما از روی نادانی و سفاهت،
علی را با
عثمان مقایسه کردید، در حالی که عثمان بهتر و پاک تر از علی است.»
وقتی این اشعار به گوش
امام صادق علیه السلام رسید، دستانش را، در حالی که میلرزید، به آسمان بلند کرد و چنین دعا فرمود:« بار خدایا، اگر بندهات که این اشعار را سروده است، دروغ میگوید، او را به چنگ درنده ای گرفتار کن.»
پس از نفرین امام،
بنی امیه حکیم بن عباسی را به طرف
کوفه فرستادند، و در راه، شیری او را درید.
وقتی این خبر به امام صادق علیه السلام رسید، به سجده افتاد و فرمود:« سپاس خدایی را که آنچه را به ما وعده داده بود محقق فرمود.»