اطلاعات اولیه
نظریه برخورد تمدنها را اولین بار
ساموئل هانتینگتون مطرح کرد، و تاثیر عمیقی در محافل علمی و سیاسی جهان برجا نهاد. بطوری که شکلگیری بسیاری از رفتارها و سیاستهای بینالمللی برخی از کشورهای غربی بر مبنای این نظریه بوده است.
در این نظریه هانتینگتون به جهان غرب هشدار دادهاست، که در قرن آینده رویارویی و برخورد جدی بین تمدنهای گوناگون و از آن جمله برخورد
تمدنهای غرب با اتحاد
تمدنهای اسلامی و
کنفوسیوسی حتمی است. ساموئل هانتینگتون ، آخرین مرحله تکامل درگیریهای عصر جدید را تحت عنوان برخورد تمدنها یاد می کند.
دلایل ساموئل هانتیگتون
- اختلاف تمدنها اساسی است.
- خود آگاهی تمدنی در حال افزایش است.
- تجدید حیات مذهبی وسیلهای برای پرکردن خلا هویت در حال رشد است.
- رفتار منافقانه غرب موجب رشد خود آگاهی دیگر تمدنها گردیده است.
- ویژگیها و اختلافات فرهنگی تغییر ناپذیرند.
- منطقه گرایی اقتصادی و نقش مشترکات فرهنگی در حال رشد است.
- خطوط گسل موجود بین تمدنها امروزه جانشین مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک دوران جنگ سرد گردیده است.
تقسیم بندی تمدنها
ساموئل مانتیگتون تمدنهای زنده جهان را به هفت یا هشت تمدن بزرگ تقسیم بندی کرده است. خطوط گسل میان این تمدنها را منشا درگیریهای آینده میپندارد. این تمدنها از دیدگاه وی عبارتند از :
اهمیت نظریه برخورد تمدنها
اهمیت نظریه برخورد تمدنها از آنجا ناشی میشود، که نویسنده از نظریه پردازان توانایی است که نفوذ کلام او در غرب بسیار گسترده و جدی است و نه تنها توانسته است سیاست خارجی آمریکا را جهتدهی دهد. بلکه بعید نیست که در چهارچوب سیاست برخی کشورهای غربی ، به صورت یک
استراتژی اجرایی متبلور گردد.
عقیده برخی از صاحبنظران در مورد نظریه تمدنها
آنها معتقد هستند پس از نظام بیاعتبار سوسیالیستی
شوروی سابق و مرام کمونیسم ، غرب به دنبال یک جانشین بود. به همین دلیل در این نظریه عصاره بحثهای مهمی به میان آورده شده است، که در پارهای از محافل غربی تحت عنوان
تجدید حیات اسلام و
برخورد اسلام و غرب رایج شده و عقیده بر این است که منبع اصلی درگیریها در جهان بعد از
جنگ سرد ، بطور اساسی نه ایدئولوژیک و نه اقتصادی بلکه فرهنگی بوده است.
همچنین ببینید