عقل و وحى به عنوان دو راه اساسى براى شناخت عالم هستى و موجودات خارج جهترساندن انسان به هدف اصلى ارتباط دارند و این دو راه در ارائه و نشان دادنمقصد و هدف معصوم مىباشند به شرط این که
سالک این مسلک ضوابط و قوانین و شرائط راه (عقل وحى) را به خوبى رعایت کند.
- و معلوم است که از میان انسانها فقط انبیاء و معصومین داراى چنین شرطى هستند.
- اختلاف بسیاری که حکیمان و محدثین وعرفا، در معارف اسلام حتى دین دارند بدین جهت است که سالک و رونده از راه عقل،با شرائطش استفاده نمىکند و چه بسا دچار افراط و تفریط مىگردد.
- مثلا علامهمجلسى(ره) در تعارض علم و دین همواره دین را پیروز و منصور مىداند به خلافحکیمان که هرگز میان علم و دین و عقل و شرع تعارضى قائل نیستند و اگر تعارضىهم باشد بدوى است و با تاویل قابل حل است.
علامه طباطبایی در این باره مىگوید:
تو باید تسلیم اخبار باشى اگر عقل و فهمت توانست آنها را درک کند، به آنها
ایمان تفصیلى مىآورى و الا به آنها اجمالا ایمان مىآورى و عملشان را به خودشانبرمىگردانى (حتما مطالب حقى است که تو درک نکردهاى) مبادا که چیزى از اخبار رارد کنى، چرا که عقل تو ضعیف است چه بسا که از ناحیه معصومین صادر شده باشد وتو بد درک کرده باشى در این صورت خداوند را بر فراز عرشش تکذیب کردهاى آن چنانکه
امام صادقعلیهالسلام فرمود:
- بدان که علوم ایشان عجیب و غریب است عقل ما به علوم ایشان قد نمىدهد، پس برما جایز نیست رد کردن آنچه از ایشان به ما رسیده است.
اما علامه طباطبایى(ره) و دیگر
حکیمان الهى معتقد است که ملاک اعتبار اخبار ایناست که عرض بر قرآن کنیم و صحت و سقمش را از راه تطبیق با قرآن درک کنیم، درمعارف اعتقادى به عقل صریح محتاجیم و حجت معتبر در مسائل اعتقادى و اصولى سهچیز است:
علامه طباطبائى در آثار مختلف به مباحث «عقل و دین» پرداخته و ضمن طرح قاعدهملازمه میان حکم «عقل و شرع» رابطه عقل و شرع را بیان کرده و بسیارى از شبهاترا در این زمینه مورد بررسى قرار داده است .
عقل، وحى را اثبات مىکند و وحى، عقل را پرورش مىدهد،عقل قطعى به استنادقضایاى بدیهى و روشن، ضرورت وحى و اصل تحقق وحى و نبوت را ثابت مىکند و براىشناخت وحى، اعجاز را لازم مىداند و مابین معجزه با علوم غریبهاى چون
سحر و
شعبده و
کهانت و قیافت و
طلسم و
جفر و
اسطرلاب و... فرق جوهرى قائل است.
درمعجزه فعلى و قولى صاحب وحى شکست نمىباشد و به همین جهت همه صاحبان عقل را به
تحدى و
مبارزه فرهنگى فرا مىخواند و وحى قطعى نیز
حجیت ذاتى عقل قطعى را امضاءمىکند و تعلیمات خود را با ادله عقلى بیان مىکند و در امورى که عقل، به طورمستقل آن را درک مىکند با کوشش عقل قطعى مسائل بنیادى و اساسى مانند
توحید و
نبوت و
معاد و سایر معارف کلى اثبات مىگردد و در امورى که عقل قادر به درک آننیست او را راهنمایى مىکند و پرورش مىدهد.
منبع
- ماهنامه پاسدار اسلام شماره 2