در جنگ تبوک،
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نزدیک ده روز در
تبوک اقامت کرد و پس از اعزام
خالد به
دومه، راه
مدینه را پیش گرفت. دوازده نفر از منافقان که هشت نفر آنها از
قریش و باقی از اهل مدینه بودند تصمیم گرفتند در گردنهای به نام هرشی - در میان راه
مدینه و
شام - به پیامبر حمله کنند و شترش را به پایین درّه پرتاب کنند.
وقتی سپاه اسلام به ابتدای گردنه رسید، پیامبر فرمود:« هر کس مایل است مسیر خود را از بیابان قرار دهد، زیرا راه بیابان عریض و وسیع است.» ولی خودش در حالی که
حذیفه شتر او را میراند و
عمّار مهار آن را می کشید، از گردنه بالا رفت. هنوز مقدار زیادی از گردنه بالا نرفته بود که به پشت سر خود نگاه کرد و در نیمه شب مهتابی، سوارانی را دید که از پشت سر او را تعقیب می کنند و برای اینکه شناخته نشوند صورت خود را پوشانده و آهسته مشغول سخن گفتن هستند.
پیامبر خشمگین شد و نهیبی بر آنها زد، و به حذیفه دستور داد با عصای خود شتران آنها را برگرداند.
نهیب رسول خدا رعب شدیدی در دل آنها افکند. آنان فهمیدند که پیامبر به وسیله
وحی الهی از توطئه آنان آگاه شده است. بههمین جهت فوراً از راهی که آمده بودند بازگشتند و به سایر سپاهیان ملحق شدند.
منابع:
- سیره ابن هشام، ج3، ص527
- بحارالانوار، ج21، ص247
- فروغ ابدیت، ج2، ص787
مراجعه شود به: