نبرد شاه اسماعیل اول با عثمانى
«920 ق / 1514 م»
پیشروى شاه اسماعیل اول در ماوراءالنهر و گسترش مذهب شیعه در سرزمینهاى شرقى قلمرو اسلامى، براى بایزید دوم - سلطان عثمانى - که خود را پیشواى همه مسلمانان جهان مىدانست، سخت گران مىآمد. سعى صوفیان
اردبیل در نشر و تبلیغ دعوت شیعى در نواحى آناتولى، دربار عثمانى را از آغاز دچار دغدغه خاطر ساخته بود. از سوى دیگر، زمزمه وجود پارهاى مذاکرات محرمانه بین سلطان صفوى با دشمنان اروپایى دولت عثمانى هم که در صورت صحت پیشرفت عثمانى را در اروپا متوقف مىساخت، موجب مزید توهم از دولت نوبنیاد صفوى گشت.
سلطان سلیم اول، پادشاه عثمانى که در این ایام مثل شیبک خان ازبک و حتى بیش از او، در آیین
تسنن تعصب مىورزید، مبارزه با انتشار عقاید شیعه را لازمه داعیه
خلافت اسلامىخود مىدانست و از بسط قدرت «شیخ اغلى»
خانقاه اردبیل در مجاورت مرزهاى شرقى قلمرو خود ناخرسند و دل نگران بود.
شورش شاه قلی تکلو در عثمانی در عهدشاه اسماعیل اول
در این بین، بروز یک جنبش شیعى در آناتولى به نظر وى نوعى آژیر خطر تلقى شد. این جنبش عبارت بود از شورش شاه قلى تکلو «ربیع الاول 917 ق / ژوئیه 1511 م» که در نواحى شرقى عثمانى بر ضد دولت قیام کرد. چیزى که در این ماجرا مزید توهم سلطان سنى عثمانى شد، آن بود که بعضى از طوایف تکلو از مدتها پیش در اردبیل به دسته هاى قزلباش پیوسته بودند. ماجراى این شورش، سلطان عثمانى را به شدت نسبت به دسته هاى قزلباش و تکلو به خشم آورد. لاجرم در دفع آن عمدا" به خشونتى سبعانه دست زد که به قتل عام چهل هزار تن از شیعیان آناتولى منجر گشت. بعد از آن هم از بیم آنکه پادشاه شیعه براى انتقام از این کشتر بى رحمانه - که نوعى اهانت نسبت به دولت و رعیت وى محسوب مىشد - با دشمنان اروپایى عثمانى بر ضد وى متحد شود و براى وى دشواریهایى به وجود آورد، پیشرفتى کرد و لکشرى عظیم که گفته شده تعداد آن به یکصد و بیست هزار تن مىرسید، با تجهیزات فراوان، از جمله با توپخانهاى قوى و سلاحهاى آتشین و مخرب از جانب ولایت جزیره - در شمال عراق - به راه افتاد و عازم آذربایجان شد.
سپاه قزلباش در این هنگام از حیث تعداد به زحمت به نیمىاز این عده مىرسید و البته هم فاقد اسلحه آتشین کارساز و فراوان بود. از سوى دیگر، سپاه قزلباش طرز آرایش نیرو در برابر توپخانه را هم که برایش ناشناخته بود و تازگى داشت، نمىدانست. پادشاه صوفى که در این ایام در نواحى عراق بود، با این مایه سپاه از
اصفهان با عجله به دفع دشمن شتافت. محمد خان استاجلو حاکم دیار بکر هم که قلمرو او یک هدف عمده این لکشرکشى سلطان سلیم بود و خود از صوفیان جانسپار خاندان صفوى محسوب مىشد، با قواى خود به سپاه شاه پیوست. جنگ در دشت
چالدران بین ارومیه و خوى روى دارد در دوم رجب 920 ق / 23 اوت 1514 م روى داد. پادشاه صفوى در عرصه نبرد رشادت و جلادت فوق العادهاى از خود نشان داد. حتى چند بار با شمشیر به توپهاى دشمن حمله کرد و زنجیرهاى آنها را گسیخت. سپاه قزلباش هم در دفع حمله مخالفان حرارت و جسارت فوق العاده نشان داد، اما
پیروزى نصیب دشمن شد؛ که از حیث قدرت سلاح و تعداد سپاه بر نیروى قزلباش تفوق کامل داشت. محمد خان استاجلو با تعداد زیادى از امیران قزلباش در جنگ کشته شدند و شاه با قسمتى از سپاه خود به حدود
همدان عقب نشست.
تبریز به دست دشمن افتاد، اما ادامه توقف در آنجا براى سپاه مهاجم ممکن نشد. دو هفته بعد، شاه صفوى دوباره به تختگاه خود تبریز بازگشت. در همین بازگشت بود که پادشاه هنر دوست با نگرانى بسیار از احوال کمال الدین بهزاد نقاش که مىترسید به دست دشمن افتاده باشد، جویا شد. البته دیار بکر و قسمتى از نواحى کرد نشین اطراف آن در دست عثمانى باقى ماند، اما سلطان عثمانى موفق به نابودى دولت نوبنیاد شیعى، که آن را سد راه توسعه خود در مرزهاى شرق مىدانست، نشد. با این حال، زوجه صوفى به دست دشمن اسیر گشت و این واقعه تا آخر عمر، پادشاه جوان را دچار تألم شدید و احساس خفت کرد.
همکاری با غرب علیه عثمانی
بعد از این شکست بود که پادشاه قزلباش، فکر برقرارى نوعى همکارى یا اتحاد با دشمنان غربى دولت عثمانى را مورد بررسى جدى قرار داد. فرستاده لودویگ، پادشاه هنگرى را که یک مارونى لبنانى به نام پطروس بود و سپس سفیر کارل پنجم پادشاه آلمان را به حضور نپذیرفت و چندى بعد ضمن نامهاى که به فرمانرواى آلمان نوشت، از اینکه پادشاهان فرنگ به جاى اتحاد بر ضد خطر عثمانى، با یکدیگر مخالفت ابراز مىنمایند، اظهار تعجب کرد «929 ق / 1523 م». با این اظهار تعجب، پادشاه شیعه در واقع آمادگى خود را براى اتحاد با آنها جهت تجدید یک جنگ همزمان دو جبههاى علیه عثمانى، به نحو قابل درکى اعلام کرد. در واقع مناسبات گذشتهاى را که در اواخر عهد
اوزون حسن آق قویونلو بین ایران و اروپا بر ضد توسعه قدرت عثمانى آغاز شده بود، قابل تجدید نشان داد. اما پیش از آنکه مذاکرات منجر به اقدامات جدى شود مرگ به سراغش آمد و این طرح همکارى، که تحقق آن هم به هر حال خالى از اشکال نبود به عهده تعویق افتاد.