امام کاظم علیه السلام در مدّتی که در زندان بود، تلاش
هارون برای کشتن او عقیم میماند و موقعیت اجتماعیاش روز به روز بالاتر میرفت.
هارون در نقشهای جدید تصمیم گرفت با اقرارگیری از امام (به بهانه آزادسازی) مجرمیّت او را ثابت کند و طرح ترور را راحت تر اجرا نماید. برای همین، روزی به یحیی خالد برمکی گفت:« به زندان برو و با محبّت تمام به موسی کاظم بگو «پسر عمویت، هارون، قبلاً قسم خورده که تا به جرم خودت اعتراف نکنی و از او درخواست عفو ننمایی، آزادت نکند. این اقرار و طلب بخشش برای تو ضرری نخواهد داشت. جمله کوتاهی بگو و خود را آزاد ساز!»
یحیی همین سخنان را به امام عرض کرد و امام در جوابش فرمود:« شهادت من نزدیک است و بیش از یک هفته زنده نخواهم بود. به هارون بگو پیکر من تا روز جمعه پیش تو می آید و به زودی فردا که در پیشگاه عدل الهی سرپا نگه داشته شدی، خواهی دانست که ظالم و گنهکار کیست و مظلوم کیست. والسلام.»
منابع: بحار الانوار، ج 48، ص 230، ح 37 از مناقب و غیب شیخ طوسی.
مراجعه شود به:
تلاش خلفای عباسی در مقابله با امام موسی کاظم علیه السلام