روزی که
پیامبر اکرم نمایندهاش،
عمرو بن امیه، را روانه سرزمین
حبشه کرد، هنوز عدهای از مسلمانان مهاجر در آنجا به سر میبردند. گروهی به مدینه بازگشته بودند و از مهربانی حاکم آن سرزمین تعریف میکردند.
نامهای که رسول خدا به
نجاشی حاکم حبشه نوشت، نخستین نامهی او نبود، بلکه پیشتر نیز نامهای در خصوص
مهاجران مسلمان نوشته بود.
به این دلیل لحن نامه پیامبر به نجاشی با سایر نامه های او به زمامداران دیگر تفاوت داشت.
ترجمه نامه پیامبر به نجاشی چنین است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
از محمد، فرستاده خدا، به نجاشی، پادشاه حبشه.
سلام بر تو. من خدایی را که جز او خدایی نیست ستایش می کنم؛ خدایی که فرمانرواست و از هر عیبی منزه است، و خدایی که «سلام» است، بندگان فرمانبردارش از خشم او در اماناند و بر بندگانش ناظر و گواه است. گواهی میدهم که
عیسی بن مریم روحی است از جانب خدا و کلمهای است که خداوند او را در وجود مریم قرار داد. مریمی که زاهد و پاک و پاکدامن است. خداوند با همان نیرویی که
آدم را بدون پدر و مادر آفرید، عیسی را نیز بدون پدر، از رحم مادرش به وجود آورد. من تو را به سوی خدای یگانه و بیشریک دعوت میکنم و از تو میخواهم که پیوسته مطیع و فرمانبردار او باشی و از آیین من پیروی کنی و به خدایی که مرا مبعوث کرده است ایمان و یقین داشته باشی. همانا من فرستاده خدایم و تو و مردمانت را به سوی خداوند عزیز و با عظمت دعوت میکنم.
من با این نامه رسالتم را ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی نمودم. خیر خواهی ام را بپذیرید. درود بر پیروان هدایت.»
نجاشی پس از خواندن نامه مهرآمیز و روشنگرانه و خیرخواهانه پیامبر قدری با سفیر پیامبر مذاکره کرد و چنین گفت:
«گواهی می دهم که او همان پیامبر است که «اهل کتاب» در انتظارش هستند.
من حاضرم نبوت پیامبر را به عموم مردم هم ابلاغ کنم، ولی در شرایط فعلی زمینه این کار فراهم نیست. اگر امکان داشت خودم به سوی او میشتافتم.»
نجاشی در پاسخ نامه پیامبر نامه ای متواضعانه نوشت:«گواهی می دهم شما فرستاده خدا و شخصی راستگویید که کتابهای آسمانی، او را تصدیق می کنند. پس در حضور پسرعموی شما
جعفر بن ابیطالب اسلام آوردم و
بیعت کردم.»
نجاشی فرزندش،
رارها، را همراه نامه و هدایایی گرانبها برای ابلاغ پیام خود به محضر پیامبر فرستاد.
منابع:
بحارالانوار، ج20، ص391
فروغ ابدیت، ج2، ص626تا630
مراجعه شود به:
پیامبر اکرم و ارسال سفیر به سرزمین های مجاور