ناسخ و منسوخ دو اصطلاح در علوم قرآنی و
تفسیر است. نسخ به معنای از بین بردن است و از نظر اصطلاح تفسیری، به از میان برداشتن قانون و حکم سابقی که ظاهرا همیشگی بوده گفته میشود.
نسخ در حقیقت زمانی پیش میآید که حکم قبلی با حکم جدیدی جایگزین شود؛ به عنوان مثال، مسلمانان پس از
مهاجرت به مدینه، شانزده ماه به سوی
بیت المقدس نماز خواندند. سپس دستور آمد که رو به
کعبه نماز بخوانند. به چنین اتفاقی نسخ میگویند. حکم سابق را که نماز به سوی بیت المقدس بوده «منسوخ» و حکم جدید را که نماز به سوی کعبه است «ناسخ» مینامند.
البته چنین نیست که نظر خداوند عوض شود یا علمش تکامل پیدا کند، بلکه از آغاز، مدت نماز خواندن به سوی بیت المقدس مشخص بوده، اما به دلایلی ذکر نشده بوده است.
نمونه دیگر نسخ، حکمی است که در سوره نساء، آیه 15 درباره زنان زناکار ذکر شده است. در این آیه، حکم اولیه این بود که پس از شهادت چهار شاهد بر زنای زناکار، باید او را در خانهای زندانی کرد تا بمیرد. اما حکم ثانوی در آیه 2 سوره نور صادر شد: زناکار باید صد تازیانه بخورد.
نمونه دیگر نسخ، حکم عفو دشمنان دین است. این حکم که در آیه 109 سوره بقره آمده بود، پس از مدتی با آیات جهاد و جنگ با دشمنان نسخ شد.
منابع:
تفسیر المیزان، ج 1، 252 - 256، تلخیص التمهید، ج 1، ص 407؛ تفسیر نمونه، ج 1، ص 277.
مراجعه شود به:
فلسفه نسخ در قرآن