مکتبهای فکری حاکم بر زبان شناسی به شرح ذیل می باشد:
ساختارگرایی
ساختارگرایی اجتماعی ( Structuralism )، یک
شیوه اندیشیدن و یک
روش فراکافت* در قرن بیستم، بویژه در نیمه نخست آن است. از نظر
روش شناسی ، ساختارگرایی به تجزیه و تحلیل سیستم های عمده با استفاده از بررسی سازه ها و عناصر تشکیل دهنده آن می پردازد.
رفتارگرایی
رفتارگرایی ( Behaviorism )، مکتبی در روانشناسی است که بوسیله ”جان واتسون“، روانشناس آمریکایی، در اوایل قرن بیستم بنیانگذاری شد. برپایه دیدگاه رفتارگرایان، روانشناسی تنها مربوط به رفتار است؛ بنابراین انسان را می توان همچون سگ و گربه، بصورت عینی مورد پژوهش قرار داد.
خردگرایی
خردگرایی ( Rationalism ) در فلسفه، نظریه ای است که
خرد و
منطق را پایه علم می داند. این نظریه، در مقابل دیدگاه ”
آروین گرایی“ (Empiricism) است که مطابق آن، علم حاصل تجربه های قابل لمس است و چیزی که با تجربه های ملموس قابل اثبات نباشد پذیرفتنی نیست.
در آغاز قرن بیستم گروهی از زبان شناسان گشتالت در آلمان، ادوارد چیس تولمن در آمریکا، و ژان پیاژه در سوییس از رفتارگرایان انشعاب نموده و زمینه را برای روانشناسی شناخت گرایانه فراهم نمودند.
روانشناسی گشتالت
روانشناسی گشتالت که در نخستین دهه های قرن بیستم در
آلمان پدیدار شد، عنوان می کرد که افراد مستعد هستند که اطلاعات را به روش های خاصی سازماندهی کنند. بسیاری بر این باورند که روانشناسان شناخت گرا، بعدها با استفاده از این دیدگاه، ”
فرایندهای سازمان یافته“ را تعریف کردند.