مسلمانان در مسئله عدم تحریف قرآن، همگی معتقدند که کوچکترین تحریفی در قرآن رخ نداده است اما متاسفانه برخی از بزرگان اهل سنت، شیعیان را متهم به اعتقاد بر تحریف قرآن میکنند و میگویند شیعه تحریف قرآن را پذیرفته است با این وجود عدهای از بزرگان اهل سنت به دفاع از موضع شیعه پرداخته و دامن شیعه را از تهمت قول به تحرف مبرا دانستهاند. |
دفاع از شیعه
از جمله این افراد بنیانگذار
مکتب اشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری میباشد که اکثریت سنّیان امروزه پیرو این شخصیت میباشند وی در مقام دفاع از شیعه میگوید « محققین و صاحبنظران هم زیادت و نقص
(تصرف) را در قرآن منکرند. آنها میگویند
(شیعه میگوید) قرآن همچنانکه بر
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده، تا کنون دست نخوده و از گزند تحریف به طور مطلق در امان مانده است، زیادت، نقص و تبدیل و تغییری در آن حاصل نشده است.»
نظر علمای بزرگ شیعه
علاوه بر اشعری افراد دیگری مانند شیخ رحمت الله هندی دهلوی و محمد عبدالله از مقام شیعه دفاع کردهاند. که در اینجا لازم به نظر میرسد نظر بزرگان اهل شیعه را راجع به عدم تحریف قرآن از نظر بگذرانیم تا روشن شود که شیعه در هیچ زمانی قائل به تحریف قرآن نبوده و آنچه به اینها نسبت داده میشود دروغ میباشد البته لازم به یادآوری است که بحث
اخباریون افراطی که فقط احادیث توجه میکنند قابل بررسی نمیباشد. بلکه علمای شیعه در دو گروه قابل دسته بندی میباشند یکی محققین و دیگری محدثین میباشند. که محققین از نخستین روز شبهه تحریف قرآن را انکار کردهاند، از محدثین نیز تا قرن یازدهم همگی منکر تحریف قرآن میباشند و فقط از قرن یازدهم است که گروهی به نام اخباریون که جایگزین محدثین شدهاند مساله تحریف را مطرح کردهاند که نباید سخن اینها را جدی گرفت چون در زمره شاخصین علمای شیعه قرار نگرفتهاند.
اما اینک نظریات بزرگان:
شیخ صدوق
وی از محدثین است و در رساله اعتقاد میگوید: اعتقاد ما بر این است قرآنی که بر پیغمبر اکرم نازل گردیده، همین قرآن است که دست مردم قرار دارد با 114 سوره بیکم و کاست و هر کس به ما نسبت دهد که قرآن را بیش از این میدانیم، دروغگوست.
شیخ مفید
در کتاب اوائل المقالات میگوید: برخی از اهل امامت بر این باورند که از قرآن هرگز چیزی کم نشده است، نه کلمه، نه آیه و نه سورهای به جز آنچه در مصحف علی بوده و جنبه تفسیر و شرح را داشته است. آنگاه گوید این قول نزد من به حقیقت نزدیکتر است.
سید مرتضی علم الهدی
معتقد است: علم به صحت نقل قرآن مانند علم به وجود شهرهای بزرگ و حوادث تاریخی معروف و کتابهای مشهور جهان و اشعار شعرای عرب است زیرا عنایت به قرآن، پیوسته بیش از امور یاد شده بوده است.
شیخ الطائفه، طوسی
در مقدمه خود تبیان چنین آورده: احتمال زیادت در قرآن به طور کلی منتفی است زیرا
اجماع امت بر عدم زیادت است اما نقیصه این عقیده نیز با ظاهر آرای مسلمین مخالف است و همین شایسته مذهب ماست که هرگز در قرآن زیادتی و نقصی رخ نداده است. کلام سید مرتضی و ظاهر روایات اهل بیت بر همین دلالت دارد...
علامه حلی
در جواب سید مهنّا در کتاب اجوبة المسائل المهناویه میگوید: حق آن است که هرگز تبدیل، تاخیر و تقدیم در قرآن رخ نداده است همچنین زیادت و نقصی در آن وارد نشده است. پناه میبرم به خدا از اینکه کسی چنین چیزی را باور داشتنه باشد زیرا موجب طعن در
معجزه جاوید اسلام میشود و اساس نبوت را متزلزل میکند.
علاوه بر علمای یاد شده، افرادی مانند طبرسی، کاشف الغظاء، فیض کاشانی، شیح حر عاملی، و به طور کلی میتوان گفت که تمامی دانشمندان و علمای شیعه که در مورد امامت کتابی نوشته اند و در آن به طعن و انتقاد خلفاء پرداختهاند همان نظریه عدم تحریف قرآن را داشتهاند زیرا که در طعن و ایراد بر خلفا، به سوزاندن قرآنهای موجود در عصر عثمان و اعمالی مشابه به آن اشاره نمودهاند اما هرگز حرفی از تحریف قرآن به میان نیاوردهاند در صورتی که اگر تحریفی صورت میگرفت بیشتر از سوزاندن قرآن باید مطرح میگردید.
نتیجه
پس با توجه به مباحث یاد شده نظر علمای شیعه عدم تحریف قرآن بوده و تنها عدهای بسیار کم از محدثین شیعه از قرن یازده به بعد که اخباریون نام گرفتهاند و کسانی بودند که فقط به ظاهر روایات بسنده نموده و به تاویل آنها نمیپرداختند و عدهای علمای اهل سنت قول به تحریف را پذیرفتهاند.
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به
منبع
- ابوالقاسم خوئی، البیان، ترجمه محمد صادق نجمی و هاشم زاده هریسی، دانشگاه آزاد اسلامی خوی چاپ پنجم 1375