بعضی از
احکام منصوص العله هستند و بعضی
مستنبط العله البته همه احکام این جور نیست.
می گویند احکامی که علتش را کشف کنیم بعضی منصوص العله است یعنی علت و فلسفه اش را خود
اسلام ذکر کرده و بعضی دیگر مستنبط العله است و اسلام دلیلش را ذکر نکرده، خود ما
استنباط می کنیم که دلیلش این باید باشد.
گفته اند درجایی که دستوری منصوص العله است فقها از آن پیروی می کنند ولی در جایی که مستنبط العله است فقها چون اطمینان ندارند که علت چیست
احتیاط می کنند.
دو مثال بیان شده است
مسکر و گوشت
خوک. گفته اند: چون اسلام گفته «
شراب به دلیل اسکارش حرام است» فقها هر چه را مسکر باشد می گویند
حرام است و هرچه را که مسکر نباشد
حلال است. این منصوص العله است یعنی
نص صریح است اما در باب گوشت خوک چون اسلام دلیلش را ذکر نکرده و فقط گفته حرام است اگر ما دلیلش را هم بیاوریم باز هم
فقها جرات نمی کنند بگویند حلال است زیرا ما دلیل را عقلی یا علمی می آوریم و
عقل و
علم چیزهایی است که به مرور زمان تغییر می کند و پیشرفت می کند و ممکن است در آینده بهتر کشف شود و علت آن مشخص گردد این از نوع مستنبط العله است یعنی استنباط می شود.