مقابله با ستمگران
|
|
از خصوصیات امام این بود که لحظهای در مقابل ستمگران آرام ننشست و در مقابل آنان ایستادگی کرد که به چند نمونه آن اشاره میشود
هنگامیکه ساواکیها به منزل امام ریختند تا ایشان را دستگیر کنند و به تهران ببرند، با لگد درب را شکسته و وارد میشوند، امام به ایشان نهیب میزنند که شما بروید من خودم میآیم.
همین طور بعد از رحلت آیتا… حکیم، امام مجلس فاتحهای در نجف در مسجد هندی گرفتند. علاوه بر علما و مردم عدهای از مقامات برجسته سیاسی بغداد به نمایندگی از طرف دولت در مجلس شرکت کردند عدهای از حضار به مجرد ورود این عده از جا برخاسته و ادای احترام کردند ولی امام کوچکترین اعتنایی به آنها نکرد.
همچنین یکی از یاران امام نقل کرده است که شاه خائن به مناسبتی سید جلال تهرانی را که بعدها عضور شورای سلطنت شد و در پاریس خدمت امام رسید و استعفای خود را تقدیم کر. با یک نفر دیگر جهت ابلاغ سلام خدمت امام فرستاد. سید جلال تقاضای ملاقات خصوصی کرد. امام فرمودند در مجلس ما بیگانهای وجود ندارد، حرفتان را بزندی و او پس از ابلاغ سلام شاه گفت: شاه میگوید ما شاه هستیم، مملکت هم قانون میخواهد کشور نیاز به نظم دارد و شما هم قبول دارید که قانون اساسی محترم است. امام پس از استماع سخنان او فرمودند: «به شاه بگویید جریان فیضیه چه بود؟ چرا به فیضیه حمله کردند؟ اینها را شاه دستور داده بود، آیا این است احترام به علماء من از این شاه گله دارم، من از این شاه بدم میآید.» به هر حال امام چه در زمانی که در عراق بودند و چه در زمانی که در ایران بودند هیچگونه تواضعی در برابر ستمپیشگان نکردند وبه راستی (کونا لظالم حضماً و للمظلوم عونا) را عمل کردند.
تعداد بازدید ها: 5828