متوکل خلیفه عباسی
« 247-232 ق / 861- 847 م»
با جلوس متوکل که جانشین برادرش
واثق شد،
خلافت به مرحله تازهای رسید که عموماً آن را مرحله انحطاط شمردهاند. او از آغاز خلافت خود از آزارها و شکنجههایی که به مردم برای آزمایش عقیدهشان در مورد مخلوق بودن قرآن میدادند، جلوگیری کرد و اجازه داد که جسد ابن نصر خزاعی به خاک سپرده شود. سپس اعتقاد داشتن به مخلوق بودن قرآن و بحث در اصول سنتی دین را ممنوع ساخت، و بدین ترتیب اصول کلامی معتزلی را محکوم کرد. او برای آن که مبارزه با خطاها را مؤثرتر سازد، از گروهی خطیبان و علمای دینی دعوت کرد که در منبرها به رد کرد اصول عقاید معتزلیان یا طرفداران مذهب اختیار و تفویض بپردازند.
خشونت ورزی خلیفه متوکل علیه دینداران
واکنش مخالف نسبت به معتزلیان، با تدبیرهایی که بر ضد شیعیان اتخاذ شده بود، همراه شد. آرامگاه حضرت سید الشهدا «ع» در کربلا ویران و با خاک یکسان شد «236 ق / 851 م»، امام دهم، حضرت علی
هادی «ع» را از مدینه به سامرا آوردند که این امام ناگزیر تا زمان شهادتش در این شهر زندگی کرد؛ سرانجام خلیفه فرمان داد که هر کس به یکی از اصحاب پیامبر «ص» اسائه ادب کند، به مجازات مرگ با تازیانه محکوم شود. افزون بر این، متوکل در بین سال های 235 - 239 ق / 850 - 853 م، فرمان هایی صادر کرد که بنابر آن فرامین، مسیحیان و یهودیان ناگزیر شدند که نشانههایی را که پیشتر برای باز شناخته شدن آنان از مسلمانان وضع شده بود و غالباً از مراعات آن ها خودداری میکردند، کاملاً مراعات کنند. به خصوص این که در دستگاه اداری وظیفهای بر عهده داشته باشند، یا فرزندان خود را به آموزشگاه هایی بفرستند که زبان عربی فرا گیرند، منع شدند و مقصود از این همه سختگیری آن بود که جهودان و ترسایان کاملاً از مسلمانان جدا باشند، ولی در عین حال آزادی هایی که از صدر اسلام از آن ها برخوردار بودند به حال خود باقی بماند. با وجود این باید گفت که فرمان متوکل در حق تمامی مسیحیان یکسان اجرا نمیشده است، زیرا هنگامی که قبطیانی در
مصر مسئوول اندازه گیری های بالا و پایین رفتن سطح آب رود نیل بودند، از کار برکنار کردند و حفر ترعهای در عراق را به مسیحیان سپردند و همچنین ریاست خادمان خلیفه در کاخش به عهده شخصی مسیحی بود.
احداث شهر جدید جعفریه
با آن که متوکل سیاست دینی مخالف با پیشینیان خود را اختیار کرده بود، اما از پیروی ذوق و سلیقه آنان برای ساختن بناهای با شکوه دست برنداشت.
در سامرا، متوکل پس از ساختن کاخی در کنار قصر سابق خلیفه و یک
مسجد بسیار بزرگ که مناره آن به نام «مَلویّه» با پلههای مارپیچ گرداگرد آن، شهرت داشت و هنوز باقی است، با این وجود در پایان سلطنت خود مجموعه ساختمان های معتصمی را ترک گفت و شهر تازهای در شمال سامرا بنا کرد و آن را به نام خود جعفریه نامید. در این شهر کاخ تازه خلافت، مسجد جامع، خانهها و سرباز خانههایی ساخته شد. همچنین برای پسران خود کاخ های مجللی بنا کرد که بعضی از آن ها در جنوب مجموعه قدیمی جای داشتند. بدین ترتیب شهر تازهای به طول حدود سی کیلومتر از فعالیت های ساختمانی او فراهم آمد که به گفته وقایع نگاران، بعدها وسعت بیشتری پیدا کرد.
در این کاخ ها مهمانیهایی برگزار میشد که یاد آنها به عنوان نمایشگاه هایی از تجملات بی نظیر در خاطرهها باقی ماند. معروف ترین این جشن ها مراسمی که در ختنه سوران مُعْتَزّ، پسر خلیفه، برگزار شد. حتی بارعام ها، که بنا بر سنت قدیمی به صورت منظم داده میشد، با تشریفات پیچیده روز افزون همراه بود تا هر چه بیشتر عظمت و شکوه فرمانروا در معرض مشاهده همگان واقع شود. در همین دوره بود که مراعات مقررات خاص برای حضور در برابر خلیفه مرسوم شد، که یکی از آنها پوشیدن نیم تنه کوتاه سیاه بود.
استبداد مطلقه خلیفه متوکل
متوکل سخت متوجه شکوه و جلال بود و در حکومت نیز، جنبه کاملاً استبدادی داشت. او از جمله معدود خلفای عباسی است که مدت چند سال از این که وزیری به خدمت برگزیند، خودداری کرد و شخصاً به کارهای کشور میپرداخت. با وجود این در کاخش در کنار سران ترکی که منصب حاجبی داشتند، ترکان به عنوان ندیم و دبیر مورد مهر قرار می گرفتند، از جمله فتح بن خاقان معروف، و نیز مدیر و مدبری همچون عبیدالله بن یحیی بن خاقان که سبب شد بار دیگر سنت وزارت تجدید شود.
موقعیتی که سران ترک در دربار داشتند، همراه با رقابتی که میان پسران خلیفه وجود داشت، سبب مرگ غم انگیز فرمانروایی شد که یکی از مستبدترین و در عین حال مقتدرترین شخصیت های سلسله عباسی بود. متوکل در شوال 247 ق / دسامبر 861 م، به دست سران ترکی که به هوا خواهی یکی از پسران او که نزدیک بود از حق جانشینی محروم شود، برخاسته بودند، به قتل رسید.